حضرت ابوطالب
![]() | این متن یک پیشنویس است که در وضعیت در دست نگارش قرار دارد |
حضرت ابوطالب کیست؟ چگونه زیست و در کجا دفن شد؟
نسب و تبار
عبدالله، زبیر و عبدمَناف فرزندان عبدالمطِّلب هستند. مادر این فرزندان و همسر عبدالمطِّلب فاطمه بنت عمرو بن عائذ بن عمران ابن مخزوم بوده است. به عبدمناف ابوطالب می گفتند که کنیه ایشان است.[۱] عبدالله پدر حضرت محمد(ص) بوده است. لذا ابوطالب عموی حضرت محمد(ص) بوده[۲] و پدر امام اول شیعیان، علی(ع) است. ابوطالب با عبدالله، پدر حضرت محمد(ص) برادران پدری و مادری هستند.[۳]
همسر و فرزندان
فاطمه بنت اسد، مادر امام علی(ع) که همسر ابوطالب بود[۴]، غیر از علی(ع) سه پسر به نام های طالب، عقیل و جعفر و سه دختر به نام های أمّ هانی(فاخِته)، جُمانَه[۵] و رَیطَه (اسماء) داشته است.[۶]
زندگی نامه و شرح حال
ابوطالب در هنگام بعثت حضرت محمد(ص) هشتاد و چند ساله بوده است. وفات او 10 سال بعد از بعثت اتفاق افتاده است. لذا مدت عمر او حدود 90 سال می باشد.[۷]
حمایت از حضرت محمد(ص) و ایمان به او
ایشان بعد از مرگ پدرش عبدالمطّلب سرپرستی حضرت محمد(ص) را بنابر توصیه پدر بر عهده گرفت. سن حضرت محمد(ص) در آن زمان 8 سال بوده است.[۸] در زمانی که ابوطالب سرپرستی حضرت محمد(ص) را برعهده داشت به قدری به ایشان توجه ویژه داشت که همیشه او را همراه خود داشت. ابوطالب حضرت محمد(ص) را از فرزندان خود بیشتر دوست داشت. همیشه هنگام خواب او را در کنار خود قرار می داد. ابوطالب به آن اندازه که از حضرت محمد(ص) مراقبت می کرد، از چیزی تا آن زمان مراقبت نکرده بود. پذیرایی او از حضرت محمد(ص) به طور خاص بوده است؛ به گونه ای که اهل و عیال ابوطالب وقتی همراه با حضرت محمد(ص) غذا می خوردند سیر می شدند اما اگر بدون او غذا می خوردند کاملاً سیر نمی شدند.[۹]
ابوطالب از همان ابتدای کار رسالت حضرت محمد(ص) به او دلگرمی داده و از او پشتیبانی نموده است. همراهی او تنها منحصر در حمایت و دلگرمی نبوده است بلکه خودش نیز در برابر حقیقت نبوت و رسالت سر فرود آورد و به رسول خدا ایمان آورد.[۱۰] وقتی حضرت محمد(ص) کار دعوت را آغاز کرد و ندای هدایت را سر داد ابوطالب او را تصدیق کرد و گفت به خدا سوگند که همیشه پیرامون تو هستم و از تو پاسداری می کنم زیرا دلم اجازه نمی دهد که از دین و آیین عبدالمطلب روی برگردانم. صاحب الغدیر می نویسد دین عبدالمطلب چیزی جز دین یگانه پرستی، پذیرش خدا و رسولان او نبوده و هرگز آمیخته به بت پرستی نمی باشد.[۱۱]
ابوطالب ایمان و سر فرود آوردن خود را در مقام عمل نیز نشان داد. زمانی که در میان سران قریش سخن از ترور حضرت محمد(ص) بود، ایشان برای مدتی غیبت داشته و به منزل برنگشتند. ابوطالب از این غیبت حضرت نگران شده و گمان کرد سران قریش ترور را عملی کرده اند. لذا با عده ای از دوستان خود تصمیم به انتقام گرفتند اما زید بن حارثه با خبر زنده بودن حضرت محمد(ص) و اطلاع دادن به ایشان جلوی اقدام ابوطالب را گرفت. وقتی زید به حضرت محمد(ص) خبر از تصمیم ابوطالب داد، حضرت با شتاب به خانه آمدند. ابوطالب با دیدن چهره حضرت محمد(ص) از ایشان پرسید: برادر زاده ام کجا بودی؟ در این مدت شاد و خرم و دور از گزند بودی؟! حضرت جوب داد و گفت: از کسی آزاری به او نرسیده است. بعد از این ماجرا نیز ابوطالب نگران جان حضرت بوده و همیشه سعی در حمایت و حفظ جان ایشان داشت.[۱۲]
جایگاه اجتماعی
زمانی که حضرت محمد(ص) دعوت خویش را آغاز کرده بود، ابوطالب رئیس قبیله بنی هاشم بود. او مردی پاکدل، بلند همت بود و خانه او پناهگاه افتادگان، درماندگان و یتیمان بود. او در میان جامعه عرب جایگاه و منزلت بزرگ و مهمی داشت. جایگاه او به گونه ای بود که هنگام قیام رسول خدا سران قریش نزد ابوطالب آمدند و از او خواستند که یا به برادرزاده ات بگو دست از ما بردارد و یا حمایت خود را از او سلب کن و او را در اختیار ما قرار بده. این خواسته سران قریش نشان می دهد که ابوطالب نفوذ اجتماعی بالایی داشته است.[۱۳]
وفات
نسبت به تاریخ وفات ابوطالب نظرات مختلفی مطرح شده است. طبق سخن شیخ طوسی تاریخ وفات او ۲۶ رجب سال دهم بعثت بوده است.[۱۴] طبق نقل یعقوبی وفات ابوطالب ماه رمضان و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه(س) است.[۱۵] برخی نیز اول ذیالقعده و پانزدهم شوال را تاریخ وفات دانسته اند.[۱۶] پیکر وی را در قبرستان حُجون مکه به خاک سپردند.[۱۷]
پانویس
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، 2: 288.
- ↑ طبری، تاریخ الطبری، 2: 2.
- ↑ قمی، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل، 1: 347.
- ↑ قمی، منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل، 1: 347.
- ↑ ابن جوزی، تذکرة الخواص، 157 - 168.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، 1: 121-122.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، 1: 125.
- ↑ بیهقی، دلائل النبوه، 2: 22.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، 1: 119.
- ↑ امینی، ترجمه الغدیر، 7: 503.
- ↑ امینی، ترجمه الغدیر، 7: 509.
- ↑ سبحانی، فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام، 159-161.
- ↑ سبحانی، فروغ ابدیت، 1: 266.
- ↑ یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، 1: 640.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی(الاعلمی)، 1: 354.
- ↑ مقریزی، الامتاع الاسماع، 1: 45.
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، 1: 29.
منابع
- طبری، محمد بن جریر (۱۴۰۳). تاریخ الطبری. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات.
- قمی، عباس (۱۳۷۹). منتهى الآمال في تواريخ النبي و الآل. قم: دليل ما.
- بلاذری، احمد بن یحیی (۱۴۲۰). انساب الاشراف. بیروت: دارالفکر.
- ابن جوزی، یوسف بن قزاوغلی (۱۴۲۶). تذکرة الخواص. قم: مجمع جهانی اهلبیت.
- ابن سعد، محمد (۱۹۶۸). الطبقات الکبری. بیروت: دار صادر.
- بیهقی، احمد بن حسین (۱۴۰۵). دلائل النبوه. به کوشش عبدالمعطی. بیروت: دارالکتب العلمیة.
- امینی، عبدالحسین (۱۳۸۶). ترجمه الغدیر. ترجمهٔ محمد تقی واحدی. تهران: بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر.
- سبحانی، جعفر (۱۳۶۸). فروغ ابدیت. قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
- سبحانی، جعفر (۱۳۷۳). فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام. تهران: نشر مشعر.
- یوسفی غروی، محمد هادی (۱۴۱۷). موسوعة التاریخ الاسلامی. قم: مؤسسة الهادی.
- یعقوبی، ابن واضح (۱۳۸۴). تاریخ الیعقوبی. نجف: المکتبة الحیدریة.
- مقریزی، احمد بن علی (۱۳۸۴). امتاع الاسماع. به کوشش عبدالحمید النمیسی. بیروت: دار الکتب.