دلیل نامگذاری دختر پیامبر(ص) به فاطمه

سؤال

دلیل نامگذاری اسم «فاطمه» برای حضرت فاطمه(س) چیست؟ آیا قبل از حضرت فاطمه(س) افرادی با این نام وجود داشته‌اند؟ اگر وجود داشته‌اند چگونه ممکن است دلیل نامگذاری او و زنان پیش از وی متفاوت باشد؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png
درگاه سنت.png


123


اسم فاطمه

قبل از حضرت فاطمه(س) نیز افرادی با این نام وجود داشته‌اند.

أَبِي رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زِيَادٍ مَوْلَى بَنِي هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا شَيْخٌ لَنَا ثِقَةٌ يُقَالُ لَهُ نَجِيَّةُ بْنُ إِسْحَاقَ اَلْفَزَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحَسَنِ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو اَلْحَسَنِ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةُ قُلْتُ فَرْقاً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلْأَسْمَاءِ قَالَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنَ اَلْأَسْمَاءِ وَ لَكِنَّ اَلاِسْمَ اَلَّذِي سُمِّيَتْ بِهِ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلِمَ مَا كَانَ قَبْلَ كَوْنِهِ فَعَلِمَ أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَتَزَوَّجُ فِي اَلْأَحْيَاءِ وَ أَنَّهُمْ يَطْمَعُونَ فِي وِرَاثَةِ هَذَا اَلْأَمْرِ فِيهِمْ مِنْ قِبَلِهِ فَلَمَّا وُلِدَتْ فَاطِمَةُ سَمَّاهَا اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَاطِمَةَ لِمَا أَخْرَجَ مِنْهَا وَ جَعَلَ فِي وُلْدِهَا فَقَطَعَهُمْ عَمَّا طَمِعُوا فَبِهَذَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فَطَمَتْ طَمَعَهُمْ وَ مَعْنَى فَطَمَتْ قَطَعَتْ.[۱]

پدرم رحمة اللّٰه عليه فرمود:على بن ابراهيم،از محمّد بن عيسى،از محمّد بن زياد مولى بنى هاشم،از شيخ ثقه ما به نام نجية بن اسحاق فزارى،وى مى‌گويد: عبد اللّٰه بن حسن بن حسن گفت:حضرت ابو الحسن عليه السّلام به من فرمودند:چرا فاطمه عليها السّلام را فاطمه گفته‌اند؟ عرض كردم:به جهت آن كه بين آن و اسماء ديگر امتياز و فرق باشد(عبد اللّٰه بن حسن بن حسن توهم كرده بود اين اسم قبلا براى كسى گذارده نشده بود لذا اين جواب را داد)امام عليه السّلام فرمودند: اين نيز از اسمايى است كه بعضى به آن موسوم بوده‌اند پس جهتش آن است كه حقّ‌ تبارك و تعالى به تمام حوادث پيش از وقوعشان آگاه و عالم است،او مى‌دانست رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله در بين اقوام و طوائف ازدواج خواهد نمود و تمامشان طمع دارند كه امر ولايت به وراثت به آنها برسد،لذا وقتى فاطمه سلام اللّٰه عليها متولّد شد حقّ‌ تعالى نامش را فاطمه گذارد زيرا فرزندانى از آن بانو خارج شده و بارى تعالى امر ولايت را در بين آنها نهاد و بدين وسيله طوائف را از طمعى كه داشتند قطع و جدا نمود چه آن كه معناى فطمت يعنى قطع و جدا نمود.

دلیل نامگذاری

1.بریده شده از آتش

این دلیل، به سه دسته روایات تقسیم می شود:

دسته اول روایات

این روایات از جدا شدن حضرت فاطمه(س) و ذریۀ ایشان سخن می گوید:

  1. شیخ طوسی می‌نویسد: رسول‌الله(ص) فرمودند: «إنّی سمّیت فاطمة، لأنّ اللّه فطمها و ذرّیتها من النار؛ فاطمه(س)، فاطمه نامیده شد زیرا خداوند او و ذریه اش را از آتش جدا کرده است».[۲]
  2. شیخ صدوق روایتی از پیامبر(ص) می‌آورد که آن حضرت، علت این تفضل الهی به دخترشان را بیان میکنند: «إن فاطمة أحصنت فرجها فحرم الله ذریتها علی النار؛ فاطمه(س) خود را از آلوده شدن حفظ کرد و خداوند ذرّیهٔ وی را به آتش حرام کرد.»[۳]

دسته دوم روایات

این روایات از جدا شدن حضرت فاطمه(س) و محبین ایشان سخن می گوید:

  1. امام باقر(ع) مى‌فرمود: «فاطمه(س) بر درب جهنّم توقّفى دارند، چون روز قيامت شود بين ديدگان هر شخصى نوشته مى‌شود كه او مؤمن است يا كافر. بسا شخصى را كه دوستدار اهل بيت پيامبر است مى‌آورند و به واسطه كثرت گناهانش امر مى‌شود وى را در آتش بياندازند. فاطمه(س) بين دو ديدگانش را مى‌خواند كه نوشته او محبّ‌ اهل بيت است. به درگاه پروردگار عرض مى‌كند: پروردگارا تو مرا فاطمه نام نهادى و وعده داده‌اى هر كسى كه من و ذرّيّه‌ام را دوست دارد از آتش دوزخ بر حذر دارى و وعده تو حقّ‌ بوده و تخلّف پذير نيست. خداوند مى‌فرمايد: اى فاطمه تو راست مى‌گويى من نام تو را فاطمه نهاده‌ام و وعده داده‌ام كه هر كس كه محبّت و ولايت تو و فرزندانت را داشته باشد از آتش جهنّم جدايش كنم، وعده من حقّ‌ بوده و خلف وعده نخواهم نمود و اين كه به بنده‌ام امر كردم به جهنّم برود به خاطر آن بود كه تو او را شفاعت كنى و من شفاعت تو را پذيرفته تا موقعيّت و منزلت تو در پيش من براى فرشتگان و رسولان معلوم گردد پس هر كسى را كه ديدى بين ديدگانش مؤمن نوشته شده دستش را بگير و به بهشت داخل نما.»[۴] همۀ روات این حدیث ثقه و امامی می باشد و در نتیجه حدیث صحیح السند است.
  2. حضرت محمد(ص) می فرمایند: «لأنها فطمت هي و شيعتها من النار؛ زيرا او و شيعيانش از آتش دوزخ بر حذر داشته شده‌اند».[۵]
  3. قال علی(ع): «إنما سميت فاطمة فاطمة لأن الله تعالى فطم من أحبها من النار؛ فاطمه را به خاطر اين فاطمه ناميده‌اند كه حقّ‌ تعالى محبّ‌ آن حضرت را از آتش جدا مى‌كند.»[۶] این سخن در کتاب مناقب ابن شهرآشوب به امیرالمومنین(ع) نسبت داده شده است ولکن در برخی از منابع متقدم، به ابوهریره نسبت داده شده است.[۷]
  4. حضرت محمد(ص) می فرمایند: «إنما سميت ابنتي فاطمة لأن الله فطمها و فطم من أحبها من النار».[۸]

دسته سوم روایات

این دسته، از جدا شدن حضرت زهرا(س) و شیعیان و ذریۀ آن حضرت از آتش سخن گفته است:

  1. حضرت محمد(ص) می فرمایند: «إنما سميت فاطمة فاطمة لأنها فطمت هي و شيعتها و ذريتها من النار.»[۹]

2.بریده شده از بدی‌ها

امام صادق(ع) در تفسیر فاطمه میفرمایند:«فُطِمَتْ مِنَ الشَّر؛ از شرّ بريده شده است».[۱۰] این روایت نیز به علت وجود افراد ضعیف و مجهول، ضعیف السند است.

لازم است توجه بشود که ادله بسیاری وجود دارد همچون آیه تطهیر، که دلالت بر عصمت و دوری حضرت زهرا(س) از گناه و پلیدی می کنند.

3.اشتقاق از اسم فاطر

رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله به على بن ابى طالب عليه السّلام فرمود: زمانى كه خداوند(تعالى ذكره)آدم را آفريد و از روحش در او دميد و فرشتگان را به سجده كردن به او امر فرمود و وى را در بهشت ساكن كرد و كنيز خود حوّاء را به تزويجش درآورد آدم چشم به طرف عرش دوخت پنج سطر نوشته به نظر آورد به درگاه الهى عرض كرد:پروردگارا،اينان كيانند؟ حقّ‌ تعالى فرمود:ايشان كسانى هستند كه هر گاه شفاعت خلق مرا نمايند، شفاعتشان را قبول مى‌كنم. آدم عرض كرد:پروردگارا،به قدر و عظمت آنها نزد خودت نام ايشان چيست‌؟ حقّ‌ تعالى فرمود:امّا اوّلى:من محمود بوده و او محمّد است،دوّمى:من عالى هستم و او على است،سوّمى:من فاطرم و او فاطمه است،چهارمى:من محسن بوده و او حسن است،پنجمى،من ذو الاحسان مى‌باشم و او حسين است،تمامشان حمد و ثناء الهى را بجا مى‌آورند.[۱۱]

4.جدا شده از جهل و پلیدی

در روایتی امام باقر(ع) فرمود: چون فاطمه عليها السلام متولد شد، خدا بفرشته‌اى وحى كرد تا بر زبان محمد صلى اللّٰه عليه و آله جاری کند پس نام او را فاطمه گذارد، سپس فرمود:تو را به واسطه علم از جهل جدا و قطع نمودم، چنانچه از آلودگى بر حذر داشتم. امام باقر(ع) پس از آن فرمودند: به خدا سوگند حقّ‌ تبارك و تعالى طبق عهد و ميثاقى كه نمود به واسطه علم فاطمه(ع) را از جهل و نيز از رجس و آلودگى بر حذر و بر كنار داشت.[۱۲] سند این حدیث به علت وجود فردی مجهول، ضعیف می باشد.[۱۳]

برای عصمت و علم حضرت فاطمه(س) ادله بسیاری وجود دارد مانند «حدیث ثقلین» و «آیه فاسألوا أهل الذکر» و آیه تطهیر و ادله دیگر.


منابع

  1. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۸.
  2. طوسی، محمد بن الحسن (۱۴۱۴). الأمالی. قم: دارالثقافة. ص. ۵۷۰.
  3. بن بابویه القمی، محمد بن علی. عیون أخبار الرضا(ع). ج. ۱. بیروت: منشورات مؤسسة الاعلمی. ص. ۶۸.
  4. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۹.
  5. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. تفسير جوامع الجامع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۸.
  6. السروی المازندرانی، محمد بن علی بن شهرآشوب (۱۳۷۹). مناقب آل أبي طالب. ج. ۳. قم: نشر علامه‌. ص. ۳۳۰.
  7. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۸.
  8. طوسی، محمد بن الحسن (۱۴۱۴). الأمالی. قم: دارالثقافة. ص. ۲۹۴.
  9. الطبري‌ الصغير، محمد بن جرير (۱۴۱۳). دلائل الإمامة. قم: نشر بعثت‌. ص. ۱۴۸.
  10. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۸.
  11. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. علل الشرایع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۳۵.
  12. الكليني الرازي، أبو جعفر محمّد بن يعقوب (۱۴۳۰). الکافی. ج. ۲. قم: دار الحديث. ص. ۴۹۶.
  13. مجلسی، محمّد باقر (۱۴۰۴). مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول. ج. ۵. تهران: دار الکتب الإسلامیّة. ص. ۳۴۴.