دلیل نامگذاری دختر پیامبر(ص) به فاطمه

سؤال

دلیل نامگذاری اسم «فاطمه» برای حضرت فاطمه(س) چیست؟ آیا قبل از حضرت فاطمه(س) افرادی با این نام وجود داشته‌اند؟ اگر وجود داشته‌اند چگونه ممکن است دلیل نامگذاری او و زنان پیش از وی متفاوت باشد؟

درگاه‌ها
فاطمیه.png
درگاه سنت.png


123


اسم فاطمه

براساس روایات، نام فاطمه برای حضرت زهرا(س) انتخاب شد؛ زیرا او «بریده شده از آتش»[۱] و «جدا شده از بدی‌ها»[۲] است. قبل از حضرت فاطمه(س) نیز افرادی با این نام وجود داشته‌اند. واژه فاطمه از «فطم» به معنای «بریده شده» و «جدا شده»‌ است.[۳]

دلیل نامگذاری

بریده شده از آتش

این دلیل، به دو دسته روایات تقسیم می شود:

دسته اول روایات

این روایات از جدا شدن حضرت فاطمه(س) و ذریۀ ایشان سخن می گوید:

شیخ طوسی می‌نویسد: رسول‌الله(ص) فرمودند: «سمّیت فاطمة، لأنّ اللّه فطمها و ذرّیتها من النار؛ فاطمه(س)، فاطمه نامیده شد زیرا خداوند او و ذریه اش را از آتش جدا کرده است».[۴]

شیخ صدوق روایتی از پیامبر(ص) می‌آورد که آن حضرت، علت این تفضل الهی به دخترشان را بیان میکنند: «إن فاطمة أحصنت فرجها فحرم الله ذریتها علی النار؛ فاطمه(س) خود را از آلوده شدن حفظ کرد و خداوند ذرّیهٔ وی را به آتش حرام کرد.»[۵]

دسته دوم روایات

این روایات از جدا شدن حضرت فاطمه(س) و محبین ایشان سخن می گوید:

حضرت محمد(ص) می فرمایند: «لأنها فطمت هي و شيعتها من النار؛ زيرا او و شيعيانش از آتش دوزخ بر حذر داشته شده‌اند».[۶]

سند این روایت نیز به علت وجود افراد مجهول، ضعیف می باشد.

قال علي عليه السلام : «إنما سميت فاطمة فاطمة لأن الله تعالى فطم من أحبها من النار؛ فاطمه را به خاطر اين فاطمه ناميده‌اند كه حقّ‌ تعالى محبّ‌ آن حضرت را از آتش جدا مى‌كند.»[۷]

این سخن در کتاب مناقب ابن شهرآشوب به امیرالمومنین(ع) نسبت داده شده است ولکن در بسیاری از منابع متقدم،[۸] به ابوهریره نسبت داده شده است و سخن معصومین(ع) نمی باشد. اما در هر صورت، در سلسله روات این حدیث، اشخاص ضعیف و مجهول وجود دارد و در نتیجه روایت ضعیف می باشد.

بریده شده از بدی‌ها

در حدیثی علت نامگذاری، بریده بودن او از بدی‌ها دانسته شده است.[۲]

اشتقاق از اسم فاطر

بر پایه حدیثی، خدا اسم فاطمه را از اسم فاطر (یکی از اسم‌های خودش) گرفته است.[۹]

جدا شده از جهل و پلیدی

در روایتی از امام باقر(ع) دلیل نامگذاری حضرت فاطمه(س)، این دانسته شده که خدا او را از جهل و پلیدی جدا کرد.[۱۰]


منابع

  1. ابن بابویه، محمد، علل الشرایع، قم، داوری، ۱۳۸۵ ش، ج۱، ص۱۷۹.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ابن بابویه، محمد، آمالی، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ص۵۹۲.
  3. فیومی، احمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، دار الهجره، ۱۴۱۴ ق، ج۲، ص۴۷۷.
  4. طوسی، محمد بن الحسن (۱۴۱۴). الأمالی. قم: دارالثقافة. ص. ۵۷۰.
  5. بن بابویه القمی، محمد بن علی. عیون أخبار الرضا(ع). ج. ۱. بیروت: منشورات مؤسسة الاعلمی. ص. ۶۸.
  6. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. تفسير جوامع الجامع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۸.
  7. السروی المازندرانی، محمد بن علی بن شهرآشوب (۱۳۷۹). مناقب آل أبي طالب. ج. ۳. قم: نشر علامه‌. ص. ۳۳۰.
  8. ابن بابويه القمّي، محمّد بن علي. تفسير جوامع الجامع. ج. ۱. نجف: منشورات المكتبة الحيدرية. ص. ۱۷۸.
  9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج۴۳، ص۱۵.
  10. ابن بابویه، محمد، علل الشرایع، قم، داوری، ۱۳۸۵ ش، ج۱، ص۱۷۹.