پیش نویس:معنای کلمه مولی در خطبه غدیر
واژهی «مولیٰ» در حدیث غدیر به چه معنا است؟
معنای کلمهی مولی در حدیث غدیر
علمای شیعه معتقدند معنایی که از کلمهی «مولی» متبادر میشود «ولایت امر» و «سرپرستی امت» است. لکن اهل سنت میگویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» و یا «یاری کردن» است.
پیشینهی بحث
شیعیان، براساس ادلهی گوناگون عقلی، قرآنی، روایی و تاریخی، باور دارند که امام علی علیه السلام وصی و خلیفهی بلافصل پیامبر صلی الله علیه و آله پس از مرگ اوست و حوادث بعد از رحلت نبی مکرم اسلام و خلافت سهتن از صحابه، یکی پس از دیگری، هرگز به این جایگاه خدشهای وارد نمیکند؛[۱] یکی از ادلهی روشن شیعه بر وصایت امام علی از پیامبر، که مورد اتفاق عالمان شیعی و سنی است، ماجرای غدیر خم و خطبهی صریح پیامبر مبنی بر ولایت امام علی است.
واقعهی غدیر
پیامبر پس از پایان آخرین حج خود، موسوم به حجة الوداع، از مکه به سوی مدینه حرکت میکند. فرشتهی وحی در میانهی راه بر او نازل میشود و با قرائت آیهی:﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ ای ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ! ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﻔﺎﻑ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺍﻋﻠﺎم ﻛﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺖ ﻛﻴﺴﺖ. ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ نکنی، ﻣﺄﻣﻮﺭﻳﺖ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮیﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻧﺮﺳﺎﻧﺪﻩﺍی! ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺷﺮّ ﻣﺮﺩم ﻣﻨﺎﻓﻖ ﻭ ﻣﻮﺫی ﺣﻔﻈﺖ میکند؛ ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ﺟﻤﺎﻋﺖ بیدینی ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﭙﺬﻳﺮﻧﺪ، ﺩﺭ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻫﺪﺍﻓﺸﺎﻥ ﻣﻮﻓﻖ نمیﻛﻨﺪ.﴾(مائده:۶۷). پیامبر را به ابلاغ حکمی مهم فرامیخواند؛ حکمی که عدم ابلاغش، برابر با عدم ابلاغ همهی احکام و ارزشهای اسلامی است؛ پیامبر فرمان داد تا حاضران بمانند، جلورفتگان برگردند و منتظر بمانند تا دیگران از راه برسند؛ مسلمانان منبری از جهاز شتر برای او فراهم آوردند و پیامبر خطبهی کوتاه و گویایی خواند و امام علی را به ولایت و خلافت پس از خود تعیین کرد؛ مردم دستهدسته با امام بیعت کردند.
اهمیت بحث
یکی از موضوعات اختلافی میان شیعیان و اهل سنت که از دیریاز در مبحث امامت مطرح بوده است، مفهوم شناسی واژهی مولی در کلام پیامبر در خطبهی غدیر است؛ اهمیت این مسأله به این سبب است که اگر اثبات کنیم که معنای مولی در سخن پیامبر، اولی به تصرف و سرپرست است، خطبهی غدیر یکی از نصوص قوی و روشن بر امامت و خلافت امام علی خواهد بود اما اگر به معنای دوست باشدف دیگر دلالتی بر مسألهی امامت نخواهد داشت.
دلایل شیعه
شیعیان به دلائل مختلف اعتقاد دارند که واژهی مولی در کلام پیامبر به معنای سرپرست و اولی به تصرف در امور است.
۱. تبادر مفهوم حکومت از واژهی مولی
واژه «ولی» و «مولی» در لغت عرب، گرچه به معانی مختلفی آمده است، ولی هنگاهی که بدون قرینه به کار میرود، عرب معنای سرپرست و اولی به تصرف را از این واژه میفهمد.
۲. تبادر مفهوم حکومت، هنگام اضافهشدن
بر فرض که تبادر از این لفظ پذیرفته نشود، میتوان ادعای تواتر مفهوم حکومت از واژهی مولی را هنگام اضافه شدن واژه به افراد انسانی مطرح کرد؛ مثلاً عرب میگوید: ولی و مولای زن یا ولی و مولای طفل، که واژهی ولایت در هردو به معنای سرپرست است.
۳. مولی در استعمالات قرآنی
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که در آن واژهی «مولی» در معنای اولویت استعمال شده است؛ مانند:﴿بل الله مولاكم و هو خير الناصرين﴾(آل عمران:۱۵۰) نیز ﴿فاليوم لا يؤ خذ منكم فدية و لا من الذين كفروا مأوئكم النار هى مولكم و بئس المصير﴾(حدید:۱۵)
۴. فهم صحابه از واژهی مولی
با مراجعه به تاریخ مشخص میشود که همه حاضران در روز غدیر خم از واژهی مولی در خطبهی پیامبر معنای سرپرستی و اولی بالتصرف و امامت را فهمیدهاند. مانند: احمد حنبل در مسند خود ضمن بیان روایت صحیح السندی این گونه آورده است که گروهی در کوفه خدمت امام علی- علیه السلام- رسیدند و چنین گفتند: «السلام علیک یا مولانا»! امام علی فرمود: «من چگونه مولای شما هستم در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! آنان در پاسخ گفتند: از پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله- شنیدیم که در روز غدیر خم فرمودند: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه»! راوی در ادامه میگوید: یکی از آن افراد، ابوایوب انصاری، صحابی بزرگوار رسول خداست».[۲] حال اگر منظور از مولی، در این روایت، مفهوم دوستداشتن باشد، معنای سخن امام چنین میشود: «چگونه من دوست شما باشم، در حالی که شما قومی از عرب هستید»؟! و این معنا اصلا منطقی و صحیح نیست؛ زیرا دوست داشتن ربطی به قومیت ندارد. بلکه آنچه منظور امام علی علیه السلام بوده این است که چگونه من امام و سرپرست شما باشم، در حالی که شما عربها غیر از من را به خلافت انتخاب کردهاید. نتیجهای که از این گونه روایات به دست میآید این است که فهم صحابه پیامبر از طرح واژهی مولی در روز غدیر، همان امامت و سرپرستی بوده است، نه دوستی.
۵. قرینهی صدر کلام پیامبر
پیامبر اکرم پیش از طرح ولایت امام علی و در صدر کلام خود چنین فرمود: «الست اولی بکم من انفسکم»[۳] آیا من (در امور شما) از شما به خودتان اولی نیستم؟» همه گفتند: آری! آنگاه پیامبر فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ حرف «فاء» در جملهی دوم، نشانهی تفریع معنای جملهی دوم بر معنای جملهی اول است؛ بنابراین معنای سخن پیامبر این میشود که: آیا من در سرپرستی امور شما از شما به خودتان سزاوارترم؟ پس از من امام علی همان مقام را داراست؛ حال اگر واژهی «ولایت» در معنای اول و دوم به معنای دوستداشتن باشد، معنای سخن پیامخبر این گونه میشود: آیا من از خود شما به شما دوستتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست! و در این صورت، خطبهی پیامبر معنای درستی نخواهد داشت؛ همچنین اگر ولایت در صدر کلام پیامبر به معنای اولی بالتصرف و در ذیل آن به معنای دوست باشد، باز هم سخن پیامبر معنای حکیمانهای نخواهد داشت؛ زیرا معنای آن این گونه میشود: آیا من از شما به خودتان سزاوارتر نیستم؟ پس این علی دوست شماست.
۶. دلداری به پیامبر و اعلام اکمال دین
روایات فراوانی در کتابهای شیعه و سنی وجود دارد که حکایت از اندیشناکی پیامبر از طرح مسألهی ولایت امام علی در میان مسلمانان داشت. پیامبر میترسید که طرح این موضوع موجب به خطر افتادن جان خود و امام علی و نزدیکانش شود و یا به آشوبهایی در میان جامعهی اسلامی دامن زند. پیامبر ترسناک از این بود که گفتارش را تکذیب کنند و سخنش را نپذیرند.[۴] حال پرسش این است که پیامبر اسلام از چه چیز میترسید؟ آیا توصیه و نصحیت ردم به دوست داشتن علی مسألهی حساسیتبرانگیزی بود؟! اگر این گونه است، پیامبر بارها و بارها به محبت امام علی و خاندانش توصیه کرده بود و مشکلی هم پیش نیامده بود! آیا این منطقی نیست که بگوییم مهمترین و حساسترین موضوعی که میمکن بود تفرقهها و دشمنیها را برانگیزد، موضوع خلافت و حکومت بود؟! نکتهی دیگری که باید به آن توجه کرد این است که پس از معرفی امام علی به ولایت امر از سوی پیامبر، این آیه نازل شد: «امروز دین کامل شما را کردم و نعمتم را بر شما به اتمام رساندم»[۵] حال پرسش دیگر این است که آیا اگر مقصود پیامبر صرفا دوستی امام علی بود، میتوان پذیرفت که به صرف اعلام دوستی امام، دین کامل میشود؛ اگر این گونه باشد، پیش از این هم پیامبر بارها مردم را به دوستی امام علی دعوت کرده بود، ولی هرگز بحثی از کمال دین به میان نیامد؛ از اینرو بسیار منطقی و موجه مینماید که بگوییم مقصود پیامبر از ولایت علی، که مایهی اتمام نعمت و اکمال دین است، چیزی جز امامت امام علی در امر دین و دنیای مردم نیست؛ البته واضح است که رهبران الهی، رابطهای آمیخته با محبت و دوستی با مردم دارند و رهبری آنها بر مبنای دوستی خدایی به مردم و سعادت آنهاست! بنابر این مفهوم ولایت در جملهی من کنت مولاه فهذا علی مولاه، امامتی است که مفهوم محبت در آن اشراب شده است.
۷.علمای اهلسنت و حدیث غدیر
بسیاری از علمای اهلسنت با صراحت اعلام کردهاند که واژهی «مولی» در حدیث غدیر به معنای «اولویت» و « سرپرستی» است؛ سبط بن جوزی میگوید: «معنای حدیث غدیر این است که هرکس من اولی و سزاوارتر به او هستم، پس این علی- علیه السلام- سزاوارتر به اوست!»[۶] همچنین گنجی شافعی میگوید: «... لکن حدیث غدیر خم دلالت بر ولایت امر و جانشینی پیامبر دارد».[۷]
۸. واژهی مولی به معنای اولی است
بسیاری از اهل لغت تصریح کردهاند که «مولی» به معنای « اولی» آمده است: الف. محمد سائب کلب تصریح کرده است که در زبان عرب «مولی» به معنای «اولی» آمده است؛ چنانکه فخر رازی ذیل آیه «هی مولاکم و بئس المصیر» گفته است که کلبی معنای «مولی» را «اولویت و برتری» گرفته است.[۸] «فراء» و «زجاج» نیز تصریح کردهاند که واژهی «مولی» به معنای «اولویت» آمده است.[۸] ابو عبیده در کتاب «مجاز القرآن»، دربارهی معنای واژهی «مولی» در آیهی «هی مولاکم» میگوید: «هی مولاکم ای: اولی بکم»؛ این مولای شماست؛ یعنی اولی و برتر است بر شما.[۹] بنابر این طبق تصریح لغویان اهلسنت، «مولا» به معنای اولویت و برتری استعمال شده است؛ در حالیکه ایرادگران شبهه ادعا کردهاند که هیچکس قبول ندارد واژهی «مولی» به معنای« اولی» استعمال شده باشد! علاوه بر تصریح اهل لغت، با مراجعه به متن حدیث نیز مفهوم «اولویت» به خوبی فهمیده میشود؛ زیرا پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله- در ابتدا فرمودند: «آیا من نسبت به شما اولویت و برتری ندارم؟»[۱۰] سپس بلافاصله فرمودند: «هرکس من مولای اویم، علی-علیه السلام- مولای اوست»؛ در نتیجه قرینهی سیاقی، خود دلالت میکند که «مولی» به معنای «اولویت» است.
۹.واژهی ولایت (به معنای حکومت) در کلام شیخین
همچنین در کلمات صحابه بارها از این کلمه استفاده شده است و منظورشان خلافت و سرپرستی بوده است. مانند:
- ابوبکر و عمر خود را «ولی رسول خدا» میدانستند: مسلم نیشابوری در صحیح خود، به نقل از خلیفهی دوم آورده است:«فَلَمَّا تُوُفِّيَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِيرَاثَكَ مِنِ ابْنِ أَخِيكَ، وَيَطْلُبُ هَذَا مِيرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِيهَا... ثُمَّ تُوُفِّيَ أَبُو بَكْرٍ وَأَنَا وَلِيُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَوَلِيُّ أَبِي بَكْرٍ، فَرَأَيْتُمَانِي كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»؛ پس از وفات رسول خدا-صلی الله علیه و آله- ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم؛ شما دو نفر (عباس و علی) آمدید وتو ای عباس! میراث برادر زادهات را در خواست کردی و تو ای علی! میراث فاطمه دختر پیامبر را...؛ (عمر در ادامه میگوید:) پس از مرگ ابوبکر، من جانشین پیامبر و ابوبکر شدم و باز شما دونفر مرا خائن، دروغگو، حیلهگر و گنهکار خواندید»[۱۱] در این دو روایت، ابوبکر و عمر خود را ولی رسول خدا-صلی الله علیه وآله- شمرده اند؛ مخصوصاً عمر صریحا ادعا میکند که بعد از ابوبکر من ولی رسول خدا بودم.
- ابوبکر خود را «ولی مسلمانان» میدانست: ابوبکر پسرسیدن به خلافت، در برخی از خطبههایش از واژهی ولایت، برای جایگاه خود استفاده کرده است: طبری میگوید: «لَمَّا وُلِّيَ أَبُو بَكْرٍ، خَطَبَ النَّاسُ فحمد اللَّه و أثنى عليه ثم قَالَ: أما بعد أيهاالناس! فقد وليتكم و لست بخيركم!»؛ چون ابوبکر به خلافت رسید، برای مردم سخنرانی کرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت: ای مردم! من حاکم شما شدم؛ در حالی که بهترین شما نیستم!»[۱۲]
دلایل اهل سنت
اهل سنت میگویند این واژه در حدیث غدیر به معنای «دوست داشتن» و یا «یاری کردن» است.
۱. کدورت با علی علیهالسلام
برخی از اهل سنت گفتهاند شأن صدور سخن پیامبر این بود که عدهای از اصحاب، به سبب مسائلی، با امام علی کدورت داشتند. پیامبر اسلام برای اینکه این کدورت در دلها باقی نماند و منشأ مشکلاتی برای جامعهی اسلامی پس از خودش نشود، مردم را در کنار غدیر خم جمع کرد و فرمود: «هرکس من دوست اویم، علی هم دوست اوست.» یکی از قرائنی که دلالت میکند معنای مولی در این حدیث، همان دوستی و دوستداشتن است، جملهای است که پیامبر در ادامهی سخن خود فرمود: «خداوندا دوستداران علی را دوست بدار»! بنابراین با تمسک به حدیث غدیر نمیتوان امامت امام علی- علیه السلام- را اثبات کرد. بنا بر این چنانچه منظور پیامبر از مولی «سرپرستی» میبود، باید از الفاظی مانند «ولی الامر» استفاده میکرد.
نقد
- معنایی که از کلمهی «مولی» متبادر میشود ولایت امر و سرپرستی امت است؛ پیامبر نزدیک به ۱۲۰ هزار نفر را در گرمای آن روز جمع کرد و پیش از طرح ولایت امام علی، نسبت به اولویت خود بر آنها و حق و شأن سرپرستی خود بر مؤمنان از آنان اقرار گرفت و بلافاصله سرپرستی و ولایت امام علی با صراح مطرح کرد؛ اگر مقصود پیامبر از جملهی «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» صرفا اعلام محبت به علی و رفع کدورتی که در دل برخی وجود داشت، میبود، هرگز نیاز نبود آن جمعیت انبوه را گرد آورد و پس از خطبهی معروفش، از مردم برای امام علی بیعت بگیرد؛ اساسا گرفتنبیعت، برای ایجاد و اظهار محبت، در تاریخ اسلام سابقهای ندارد؛ علاوه بر این آیات نازلشده در پیش و پس از حادثهی غدیر، نشان از اهمیت و حساسیت موضوع دارد و با توجه به شرایط سالها و ماههای پایانی زندگی پیامبر، هیچ مسألهای جز مسألهی حکومت و ولایت پس از پیامبر مطرح نبوده است.
- روایات دیگری دربارهی جریان غدیر وجود دارد که از آن امامت و خلافت استفاده میشود؛ حاکم نیشابوری چنین نقل میکند: «پیامبر به حاضران در منطقهی غدیر خم فرمود: من دو میراث گرانبها از خود به جا میگذارم: کتاب خدا و عترتم (اهل بیتم)؛ سپس فرمود: «خدا مولا و سرپرست من است و من سرپرست هرمؤمن هستم»؛ سپس دست امام علی-علیه السلام- را گرفت و فرمود: «کسی که من مولا و سرپرست اویم، علی- علیه السلام- سرپرست اوست».[۱۰] در این روایت از کلمهی «ولی» دربارهی امام علی-علیه السلام- استفاده شده است و معنای کلمهی ولی «سرپرستی» است؛ مانند: «ولی طفل»؛
۲. دعای پیامبر
برخی نیز گفتهاند چون پیامبر، پس از جملهی من کنت «مولاه فهذا علی مولاه» دوستان امام علی را دعا کرده است (اللهم وال من والاه و عاد من عاداه)، همین امر دلالت میکند که مقصود پیامبر از ولایت علی، همان دوستی و محبت اوست.
نقد
- از قرینهی صدر کلام پیامبر (الست اولی لکم...)، از کلمه «مولی»، «اولویت» استفاده میشود؛ در نتیجه معنای کلام پیامبر این میشود: «بار خدایا! هرکس که ولایت او را پذیرفت، دوست بدار و هرکس که از ولایت او سرباز زد و او راتنها گذارد، دشمن بدار».
- در روایات دیگری که در همین باب وارد شده است، الفاظی آمده است که با امامت و خلافت مناسبت دارد؛ مثلاً در بعضی از روایات، پیامبر اسلام - صلی الله علیه وآله – چنین دعا کرده است: «هرکس علی- علیه السلام- را یاری کند خداوند او را یاری خواهد کرد و هرکس علی- علیه السلام- را خوار کند، خداوند او را خوار خواهد ساخت.»[۱۳] روشن است که مفهوم نصرت و خزلان (یاریکردن و وانهادن) با مفهوم خلافت سازگارتر است تا محبت به تنهایی. در نتیجه معنای حدیث این میشود: «بارالها! یاری کن هرکس علی را در امر خلافت یاری کند و خوار کن هرکس علی- علیه السلام- را در امر خلافت تنها گذارد!»؛
- در برخی روایات دیگر که در این ماجرا وارد شده است، کلام پیامبر تتمهای دارد: «ابن عساکر» که از «براء ابن عازب» چنین روایت کرده است: «من کنت مولاه فانّ علیا بعدی مولاه...»[۱۴] حال اگر پیامبر از کلمهی مولی ارادهی محبت کرده بود، وجهی برای ذکر کلمه «بعدی» وجود نداشت؛ زیرا معنا ندارد پیامبر-صلی الله علیه و آله- بگوید: علی بعد از من محبّ و دوستدار شماست نه قبل از من! چنانکه پیامبر بارها به امام علی-علیهما السلام- فرمودند: «إِنَّ عَلِيًّا مِنِّي وَأَنَا مِنْهُ و َهُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِي»؛ همانا علی از من است و من از علیام! و او سرپرست هرمؤمنی پس از من است.
- ↑ رک: کتابهای: ویژگیهای دو مکتب، نقش عایشه در تاریخ اسلام، عبدالله بن سبا، تألیف و تحقیق علامهی عسگری (رحمه الله علیه) و سایت ولی عصر، وابسته به حضرت آیه الله سید مجتبی قزوینی.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج38، ص543، ح 23563؛ المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون؛ إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي الناشر: مؤسسة الرسالة
- ↑ حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص119، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411 - 1990
- ↑ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج3، ص117، الناشر: دار الفكر - بيروت
- ↑ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج9، ص221، المحقق: الدكتور بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت الطبعة: الأولى، 1422هـ - 2002 م
- ↑ یوسف بن قزاوغلی، ابن جوزی، تذکره الخواص، ص271، محقق: حسین تقی زاده، ناشر:مرکز الطباعة و النشر للمجمع العالمي لأهل البيت عليهم السلام، محل نشر:قم
- ↑ محمد بن یوسف، کنجی، کفایة الطالب فی مناقب علی بن أبی طالب -علیه السلام-، ص 167، محقق:امینی، محمد هادی، ناشر:دار احیاء تراث اهل البیت علیهم السلام، محل نشر:تهران
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ فخر رازی، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج29، ص 198، الناشر دار الكتب العلمية سنة النشر 1421هـ - 2000م، مكان النشر بيروت
- ↑ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ مَوْلَايَ، وَأَنَا مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ أبو عبيدة معمر بن المثنى التيمى البصري، مجاز القرآن، ج2، ص254، المحقق: محمد فواد سزگين، الناشر: مكتبة الخانجى - القاهرة الطبعة: 1381 هـ
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین، ج3، ص119، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411 - 1990
- ↑ مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج3، ص1377، محقق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت
- ↑ بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص590، تحقيق: سهيل زكار ورياض الزركلي، الناشر: دار الفكر – بيروت، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م
- ↑ ابوالحسن العجلی، معرفة الثقات من رجال أهل العلم، ج2، ص188 ، محقق: عبد العليم عبد العظيم البستوي ،الناشر: مكتبة الدار - المدينة المنورة - السعودية الطبعة: الأولى، 1405 – 1985.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج42، ص220، المحقق: عمرو بن غرامة العمروي، الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع عام النشر: 1415 هـ - 1995 م