مقدم بودن تسبیح بر حمد خداوند در تسبیحات حضرت زهرا(س)
سؤال: چرا در تسبيحات حضرت زهرا (سلام الله علیها)، حمد بر تسبيح تقدم دارد؛ امّا در قرآن کریم، تسبيح بر حمد تقدم دارد؟
پاسخ اجمالی:
در قرآن کریم در آیاتی که حمد و تسبیح با هم آمده اند، ابتدا واژۀ تسبیح به کار رفته است سپس حمد، به دلیل آنکه ابتدا خداوند را از توصیفات محدود، معدود و معیوب خود منزه می دانیم سپس، حمد او را می نماییم. در مورد تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) هم باید دانسته شود، در بیشتر روایاتی که در این مورد وارد شده است، تسبیح مقدم بر حمد است.
پاسخ تفصيلي:
ابتدا تعریف و تفاوت بین حمد و تسبیح بیان می شود سپس به این نکته می پردازیم که آیا حمد مقدم بر تسبیح است یا تسبیح مقدم بر حمد؟ و به عبارت دیگر اصل تسبیح است یا حمد؟
تعریف و تفاوت حمد و تسبیح
حمد در لغت ضد مذمت[۱] و به معنی ثنا و ستایش بر اساس فضیلت و معرفت برای خداوند متعال است[۲] و تسبیح به معنای منزه دانستن خداوند از هر صفتی است که سزاوار آن نمی باشد.[۳]
هرگاه خداوند را از این نظر ستایش کنیم که او دارای صفات کمال و جمال و مبدأ کارهای نیک و سودمند است، در این صورت ستایش ما را "حمد" می گویند؛ ولی اگر ذات او را از هر نوع عیب و نقص پیراسته بدانیم و پیراستگی او را ابراز کنیم، آنرا "تسبیح" می گویند.
و به عبارت دیگر: "حمدِ" خداوند، توصیف اوست در برابر کمال (صفات ثبوتی و اعمال نیک)، خواه این کمال جزء ذات او باشد مانند علم و قدرت، یا از افعال او به شمار رود، مانند رازقیت. در حالی که تسبیح خداوند، تنزیه اوست از عیوب و نقایص (صفات سلبی).
بنابراين حمد و تسبیح هر یك، تنها اشاره به یک جنبه از صفات الهی دارند. از این رو در بسیاری از آیات قرآنی این دو را با هم می بینیم. در بیان لزوم این همراهی گفته اند: انسان هیچگاه نمی تواند كمالات الهی را به درستی بشناسد و انسانِ محدود هرگز نمی تواند نامحدود را درك كند. به همین سبب خوب است بعد از هر حمدی، تسبیح الهی هم گفته شود، تا تذكرّی باشد بر این كه ماهیت صفات خدا از شناخت ما برتر است و او منزه از آن است كه ما صفات او را بشناسیم.
علت تقدم تسبیح بر حمد در قرآن
در هیچ یک از آیات قرآن واژۀ حمد بر تسبیح مقدم نشده است و تنها واژۀ تسبیح است که مقدم بر حمد شده است مانند سورۀ بقره، آیۀ ۳۰؛ یونس، آیۀ ۱۰؛ سجده، آیۀ ۱۵؛ فرقان، آیۀ ۵۸ و ... .[۴]
در جواب اینکه چرا خدای متعال تسبیح و تنزیه خود را مقدم بر حمد بیان کرده است علامه طباطبائی(ره) می نویسد: «مخلوق خدا به هر وضعی او را بستاید به همان مقدار به او و صفاتش احاطه یافته است و او را محدود¬ به حدود آن صفات دانسته و اندازه گیری کرده است و حال آنکه خدای تعالی محدود به هیچ حدّی نیست نه خودش و نه صفات و اسمائش و نه جمال و کمال افعالش، چرا که «لا یُحیطُونَ بِعِلمهِ؛ احاطۀ علمی به او ندارند» پس اگر بخواهیم او را ستایش صحیح و بی اشکال کرده باشیم، باید قبل از حمد خود، او را منزّه از محدوديت و اندازهگيري کنیم.»[۵]
از آنجا که شناخت خداوند متعال به جهت نامتناهی بودن براى هیچ موجودى حتى ملائکه و پیامبران و اولیاى الهى ممکن نیست، تا جایى که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که کاملترین مرتبه از مراتب شناخت و قرب را دارد فرمود: «ما عرفتک حق معرفتک لااحصى ثناء علیک انت کما اثنیت على نفسک»[۶] لذا از دیدگاه قرآن مجید، تسبیح و تنزیه به عنوان اصل مطرح شده و سپس در پى آن مسالۀ حمد و ستایش آمده و بدان امر شده است. آیات همگى دلالت بر این معنا دارند که مخلوقات به جهت محدودیت وجودى شان نمى توانند حمد و ستایش خداوند را آنگونه که هست به جاى آورند، به همین جهت خداوند خود را از حمد حامدان منزه داشته، بدین صورت که حمد را همراه با تسبیح آورده است.
پس اگر بخواهیم او را ستایش صحیح و بی اشکال کرده باشیم، باید قبل از حمد خود، او را منزّه از محدوديت و اندازهگيري کنیم و اعلام بداریم که: "پروردگارا تو منزه از آنى که به تحدید و تقریر فهم ما محدود شوى".[۷]
اما در مورد تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) که حمد مقدم بر تسبیح است باید گفت: اولاً این ذکری است که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به آن حضرت تعلیم نمودند و داستان آن در کتب روایی شيعه و سني آمده است.[۸]
ثانیاً در زمینۀ ترتیب آن روایات مختلفی وجود دارد که در برخی حمد مقدم بر تسبیح شده است و در برخی دیگر تسبیح، مقدم است. اما آنچه قطعی می باشد این است که در بیشتر این روایات تسبیح مقدم بر حمد است به همان دلیلی که در بالا ذکر شد. البته اگر هم حمد مقدم باشد مشکلی ایجاد نمی کند زیرا اول شخص حمد خدا را می کند سپس خداوند را از این حمد خود منزه می داند پس اشکالی ندارد که ابتدا حمد گفته شود یا تسبیح.
معرفی منابع جهت مطالعۀ بیشتر:
1. فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر(ص)، رحمانی همدانی. 2. 3. دانش نامه فاطمی ،پژوهشگاه فرهنگ واندیشه اسلامی،زیر نظر علی اکبر رشاد. 4. 5. ==منابع==
6.
- ↑ فراهیدی، خلیل، كتاب العين، قم، هجرت، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۸۸. ابن منظور، محمد، لسان العرب، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۵۶.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ ق، ص۲۵۶.
- ↑ لسان العرب، پیشین، ج۲، ص۴۷۰. كتاب العين، پیشین، ج۳، ص۱۵۱.
- ↑ سوره تغابن، آیۀ ۱؛ سوره حجر، آیۀ ۹۸؛ سوره طه، آیۀ ۱۳۰؛ سوره زمر، آیۀ ۷۵؛ سوره غافر، آیات ۷ و ۵۵؛ سوره شوری، آیۀ ۵؛ سوره ق، ۳۹؛ سوره طور، آیۀ ۴۸؛ سوره نصر، آیۀ ۳؛ سوره رعد، آیۀ ۱۳.
- ↑ طباطبائي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوي همدني، قم: جامعه مدرسين، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۳۳ و جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، ذیل آیۀ دوم سورۀ حمد.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۲۳.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۴، ص۱۶۲. محمد بيدهندى، تسبيح موجودات از نظر قرآن كريم، فصلنامه مشكوه، شماره ۵۹.
- ↑ رك: علل الشرایع, ج۲، ص۳۶۶. كنزل العمال، ج۱۵، ص۴۹۶. مسند احمد، ج۱، ص۱۷۴، ۲۰۶،۲۶۰، ۲۸۷ و ۳۰۵.
7. {{شاخه 8. | شاخه اصلی = 9. | شاخه فرعی۱ = 10. | شاخه فرعی۲ = 11. | شاخه فرعی۳ = 12. }} 13. {{تکمیل مقاله 14. | شناسه = 15. | تیترها = 16. | ویرایش = 17. | لینکدهی = 18. | ناوبری = 19. | نمایه = 20. | تغییر مسیر = 21. | ارجاعات = 22. | بازبینی = 23. | تکمیل = 24. | اولویت = 25. | کیفیت = 26. }} 27.