طولانی شدن نماز آیات پیامبر(ص) و امام علی(ع)

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۱۳ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال
در روایات آمده است؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نمازش را سریع می‌خواندند تادیگران به زحمت نیفتند؛ اما در برخی از روایات دیگر آمده است که حضرت نماز کسوف را چنان طولانی خواند که عده‌ای غش کردند؛ لطفا علت طولانی خواندن نماز کسوف را بیان کنید!


درباره طولانی خواندن نماز آیات سه روایت نقل شده است که یکی از آنها سندش متصل است و از روایات استفاده می‌شود که این نماز در یک فضای خاصی خوانده شد و برای برطرف نمودن عذاب از امت بوده است

پاسخ تفصیلی:

اصل روایات

در رابطه با طولانی خواندن نماز آیات توسط رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و نیز توسط امیرمؤمنان علی (علیه السلام) سه روایت نقل شده است:

۱- محمد بن حسن به اسنادش از محمدبن علی بن محبوب، ازحسن بن علی، از جعفر بن محمد، از عبدالله بن میمون القداح، از جعفر، ازپدرگرامیش، از پدران گرامیش (علیهم السلام ) نقل می‌کند و می‌گوید: «انکسفت الشمس فی زمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) فصلی بالناس رکعتین وطول حتی غشی علی بعض القوم ممن کان وراه من طول القیام»؛ «خورشیدگرفتگی درزمان رسول الله (صلی الله علیه وآله) رخ داد، ایشان دو رکعت نماز (جماعت) به همراه مردم خواند وآن قدر قیامِ نماز کسوف (آیات) را طول داد که عده‌ای از نمازگزاران بی‌حال شدند».

۲ ـ محمد بن علی بن الحسین (امام باقر علیه السلام) فرمود: «انکسفت الشمس علی عهد أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، فصلی بهم حتی کان الرجل ینظر إلی الرجل قد ابتلت قدمه من عرقه» ؛ « خورشیدگرفتگی در زمان امام علی(علیه السلام) رخ داد، ایشان به همراه مردم نماز (جماعت) خواند و آن قدر نماز را طول دادکه{برخی از}مردها، هنگامی که به پاهای خود نگاه می‌کردند پاهایشان از عرق خیس شده بود».

۳ ـ شیخ مفید درکتاب «مقنعه»آورده است: «روی عن أمیرالمؤمنین (علیه السلام) أنه صلی بالکوفه صلاه الکسوف فقرأ فیها بالکهف والأنبیاء ورددها خمس مرات، وأطال فی رکوعها حتی سال العرق علی أقدام من کان معه، وغشی علی کثیر منهم»؛ «از امام علی(علیه السلام) روایت شده است که ایشان درکوفه نماز کسوف(آیات) را خواند و در آن سوره‌های کهف و انبیاء را خواند و پنج مرتبه آن را (در پنج رکعت) تکرار کرد و رکوع نماز را آن قدر طول داد که عرق ازپاهای کسانی که همراه او نماز می‌خواندند جاری شد و بسیاری از نمازگزاران، بی‌حال شدند».[۱]

بررسی سند روایات

۱. حدیث اول: ۲. الف: محمدبن علی بن محبوب:

اکثر تراجم نویسان از این محدث به نیکی یاد کرده و او را در جمع فقیهان و محدثان درجه اول شیعه آورده‌اند. نجاشیمی‌گوید: «محمد بن علی بن محبوب، در عصر خود بزرگ قمی‌ها، مردی مورد اطمینان، بصیر، فقیه در دین و دارای اعتقادات صحیح بود.[۲]

حضرت آیت الله خوئی در کتاب رجال خود آورده است: «این محدث بزرگ از فقیه (امام کاظم) علیه‌السلام روایت و حدیث می‌کند».[۳]

ب.حسن بن علی بن فضال

شیخ ابوجعفر طوسی حسن بن علی را در رجال خود از راویان حضرت رضا((ع)) ذکر کرده و می‌گوید: او از موالیان تیم‌الرباب بوده و از ثقات اهل کوفه به شمار می‌رود. او از راویان امام رضا((ع)) به شمار می‌رفته و از خواص آن حضرت می‌باشد. او مردی زاهد، پارسا، با ورع و موثق در نقل حدیث بود و در میان محدثان مقامی بزرگ و ارجمند داشت. علامه حلّی هم او را در بخش اول خلاصه ذکر نموده و سخنان شیخ و نجاشی را درباره‌ی او می‌آورد.[۴]

ج. ابوالقاسم جعفر بن محمد (اشعری)

در مورد وثاقتش باید گفت که شیخ مفید از وی تعبیر به «صدوق» کرده و نجاشی[۵] (۱/۳۰۵) و طوسی (الفهرست، ۴۲) وی را مورد اعتماد خوانده‌اند. نجاشی درباره‌اش می‌گوید: «هر زیبایی و علمی که مردم را با آن وصف نمایی، برترش را در جعفر بن محمد بن قولویه خواهی‌یافت.» (ج۱،ص۳۰۵).

د: عبدالله بن میمون القداح:

در کتاب‌های رجالی شیعه[۶] تقریبا بلا استثناء، عبد الله بن میمون قداح را از جمله اصحاب امام جعفر (علیه السلام) و از زمره روات احادیث از آن حضرت شمرده‌اند و نسب او را عبد الله بن میمون بن الاسود القداح المکی از اهل مکه از موالی بنی مخزوم ضبط کرده و گفته‌اند که وی تیرگیر و تیرتراش بوده و به این مناسبت به «قداح‏» معروف شده است. کشی (قرن چهارم) می‌نویسد که عبدالله بن میمون القداح المکی از اصحاب امام باقر (علیه السلام) بود. امام از او پرسید: ای پسر میمون! شما در مکه چند تن هستید؟ گفت: ما چهار نفریم. امام فرمود: شما نوری در ظلمات زمینید. (رجال کشی، ص۳۸۹)

در نتیجه، از این سه روایت، سند دو روایت متصل است و صحیح می‌باشد، اما یک روایت آن مرسل است، هر چند ناقلان آن روایت معتبر هستند.

علل طولانی خواندن نماز کسوف :

۱. طولانی کردن نماز کسوف(آیات)، فقط از روی استحباب (مستحب) بوده و واجب نبوده است. ۲. ۳. چه بسا نماز آیات مورد اشاره در روایت، فقط یک بار انجام شده و دیگر تکرار نشده است چون در حدیث عمومیت دیده نمی‌شود. ۴. ۵. ممکن است این نماز باشرایط خاص مانند وجود جوانان (داشتن صبر و عدم خستگی) یا آموزش نماز آیات به جوانان یا نوجوانان یا کودکان یا شرایط دیگر باشد. ۶. ۷. نکته قابل توجه این است که طولانی کردن فقط در نماز آیات (کسوف) مشاهده می‌شود و شامل دیگر نمازهای آیات مانند زلزله و طوفان و غیره نمی‌شود و این نشانگر خاص بودن این نماز یا خاص بودن شرایط آن بوده است. ۸. ۹. نکته آخر این که نماز کسوف (آیات) تا انتهای کسوف به طول می‌انجامیده تا طبق حدیث رضوی، رحمت الهی شامل امت اسلامی شود و مانع نزول عذاب الهی بر امت اسلامی شود و حدیث این است: ۱۰. امام رضا((ع)) فرمود: برای کسوف نمازی قرار داده شده؛ زیرا نماز از نشانه‌های خداست،{باوجود کسوف} معلوم نیست که رحمت الهی یا عذاب الهی برمردم آشکار شود؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) دوست داشت که امتش به سوی آفریدگارش و خداوندش روی آورند تا این که خداوند بدیها را از آنها دور کند و آنها را از بدی‌ها حفظ کند آن چنان که قوم حضرت یونس (علیه السلام) را به دلیل تضرع به درگاه الهی چنین کرد.[۷]

نتیجه این که این سه روایت نشانگر رحمت خدا و دلسوزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام علی((ع)) بر امت مسلمان است نه سخت‌گیری بر آنها.

نمازهای یومیه عبادتی است که همه روزه با جماعت اقامه می‌شود و طولانی شدن آن ممکن است باعت ایجاد مشکلاتی برای مردم و بی‌رغبتی آنها به نماز جماعت شود، ولی نمازی که همیشگی نیست و چند سال یکبار پیش می‌آید چنین نیست و می‌توان برای درک فضیلت، آن را طول داد حتی در جماعت.






منابع

  1. حر عاملی، محمد؛ وسائل الشیعه، ج۷ ، ص۴۹۹.
  2. رجال نجاشی، ص۶۷.
  3. معجم الرجال، ج۱۷، ص۹.
  4. برگرفته از کتاب راویان امام رضا((ع)) در مسندالرضا، نوشته‌ی عزیزالله عطاردی.
  5. رجال نجاشی، ج۱، ص۳۵۰.
  6. رجال کشی، ص۳۸۹؛ فهرست نجاشی، ص۱۴۸؛ خلاصه حلی، ص۵۳؛ مجالس المؤمنین قاضی نور الله شوشتری (مجلس ششم)؛ منهج المقال میرزا محمد استر؛ نقد الرجال میر مصطفی تفرشی، ۱۹۷ -۱۹۸؛ نضد الایضاح محمد علم الهدی بن محسن الکاشی، در ذیل صفحات فهرست‌شیخ طوسی، ۱۹۷ ۱۹۸؛ منتهی المقال ابو علی حائری، ص۱۹۳ ۱۹۴، چاپ تهران؛ مستدرک الوسائل حاج میرزا حسین نوری، ج‏۳، ص۶۱۹.
  7. حر عاملی، محمد، وسائل الشیعه، ج۵، أبواب صلاه الکسوف والآیات، ص۱۴۲.