چشم زبان و لب در سوره بلد

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۵ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} آيا حديثي داريم كه پيامبر حسنين يا حضرت علي و ح...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

آيا حديثي داريم كه پيامبر حسنين يا حضرت علي و حضرت فاطمه را به دو چشم خود تشبيه كرده باشند؟


در دو روايت نقل شده كه امام صادق (عليه السلام) فرمود: مراد از عينين در سوره بلد، رسول الله و مراد از لسان، اميرالمؤمنين و منظور از شفتين، حسنين مي‌باشند؛ اما هر دو روايت مرسل هستند و قابل استناد نمی‌باشند.

معنای ظاهری

تعبير"عين" در آيات و روايات با توجه به محوريِّت چشم در شناخت حقايق از جوانب مختلفي بررسي شده است؛ يعني گاه به چشم مادي (چشم سَر) اشاره دارد، گاه چشم دِل و همچنين به معناي ذات و حقيقت يك چيز و يا منبع و سرچشمه به كار رفته است و این یعنی تعبير به "عينين"، "لسان"، "شفتين" و... كه در قرآن کریم خطاب به انسان شده است،[۱] هم با معناي ظاهري تطابق دارند و هم معاني باطني. از اين رو با توجّه به احاديث مي‌توان نتيجه گرفت كه خطابات قرآني مربوط اعضاي بدن انسان، علاوه بر بُعد جسماني و مادي به ابعاد روحاني و معنوي توجّه خاصي دارند.

ظاهر آيات سوره بلد خطاب به همه انسان‌هاست. خصوصاً انساني كه اعمال رياكارانه و منافقانه انجام مي‌دهد و ادعا مي‌كند كه مال زيادي را انفاق كرده است (و يقول اهلكتُ مالاً لُبدا).[۲] خداي تعالي به چنين انسان‌هايي خطاب مي‌كند كه آيا به شما دو چشم و زبان و دو لب كه ابزار سخن گفتن هستند، قرار نداديم كه به وسيله آنها حقايق را ببينيد و به حقّ سخن بگویید؟! پس چرا از چنين خدايي كه خود ابزار شناخت و حسّ را به شما داده، غافل مي‌گرديد و خيال مي‌كنيد او نمي‌بيند و نمي‌شنود.[۳]

تفسیر باطنی

برخی از کتاب‌های تفسیری، این آیات را با توجّه با احاديث، به معنای باطني و معنوي گرفته و مي‌گويند كه خداي بصير خطاب به چنين انساني مي‌فرمايد آيا پيامبر و اهل بيت ايشان(ع) را ميان شما قرار نداديم تا به وسيله ايشان و پذيرش ولايت ايشان، حقايق را ببينيد و به حقّ سخن گفتن را بياموزيد.[۴]

البته این روایات علاوه بر مرسل بودن، بقیه رواتش هم توثیق نشده‌اند از جمله در متن سند «اسماعیل بن عباد» وجود دارد که مجهول است و در کتاب‌های رجالی توثیق نشده است[۵] و «حسین بن ابی یعقوب» نیز راوی دیگر این روایت است که نامش در کتاب‌های رجالی اولیه مانند رجال طوسی، فهرست طوسی، رجال نجاشی، رجال برقی و ... نیامده است و مرحوم خوئی فقط نامش را آورده و اشاره‌ای به ثقه بودنش نکرده است.[۶] این یعنی چنین روایتی سند ندارند و نمی‌توان آن را به معصومین نسبت داد و بایستی آیه را به معنای ظاهری گرفت. زیرا روایتی می‌تواند آیه را تفسیر کند و مراد الهی را شرح دهد که خود معتبر باشد و مفسر بتواند آن را به معصوم نسبت دهد و بگوید چون معصوم فرموده است، پس مراد خدا نیز همین است؛ اما وقتی اصل روایت خدشه دار است، چگونه می‌توان گفت مراد خدا در این آیه همین است که در روایت غیر معتبر آمده است.


منابع

  1. رک: بلد/ ۹-۸.
  2. بلد/ ۶.
  3. ر.ك: طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ق، ج۲۰، ص۴۸۹.
  4. ر.ك: بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ه.ق، ج۵، ص۶۶۲؛ قمی، علی بن ابرهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ه.ش، ج۲، ص۴۲۳.
  5. رک: خوئی، ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۳، ص۱۴۴ و ص۱۴۵؛ طوسی، محمد، رجال الطوسی، ص۳۵۱؛ برقی، احمد، طبقات الرجال معروف به رجال البرقی، ص۵۴.
  6. رک: معجم رجال الحدیث، پيشين، ج۵، ص۱۸۸.