تبدیل سیئات به حسنات

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۷ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جا:ویرایش}} {{شروع متن}} {{سوال}} بنابر آيه شريفه: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

بنابر آيه شريفه: «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» فردي كه مثلا ده سال گناه كرده از كسي كه دو سال گناه كرده، مأجورتر است؟


عالی‌ترین جلوه غفران و رحمت الهی در این است که نه تنها گناهان گذشته خطاکاران را می‌آمرزد، بلکه آنها را تبدیل به حسنه می‌کند. این فعل الهی انگیزه فراوانی را برای توبه گنهکاران پدید خواهد آورد. این تبدیل سیئه به حسنه مشروط به انجام توبه حقیقی از سوی گنهکاران است. توبه حقیقی برای کسی که مثلا ده سال غرق در گناه بوده، به مراتب سخت‌تر از کسی است که مدت زمان کمتری را مشغول گناه بوده است. همچنین حفظ توبه و جبران گذشته نیز برای شخص اول دشوارتر است. از این رو استبعادی ندارد که فرد اول در صورت موفق شدن به توبه حقیقی از پاداش بیشتری برخوردار گردد.

توبه

خداوند همه مردم را به توبه و بازگشت به سوي خود دعوت كرده و به آنها وعده داده كه همه گناهان را خواهد بخشيد[۱]. غفران و رحمت او چنان وسعتی دارد که نه تنها آن گناهان را می¬آمرزد، بلکه به استناد آیه شریفه سوره فرقان آنها را مبدّل به حسنات و خوبی¬ها نیز می¬کند: «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»؛ مگر كساني كه توبه كرده و ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند، پس خداوند بدي¬هاي آنها را به خوبي تبديل مي‎كند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است‏.

شرایط تبدیل سیئات به حسنات

تبديل سيئات به حسنات شروطي دارد از جمله این كه شخص گنه‌کار، توبه واقعي كند و عزم بر ترك گناهان گذشته نمايد. یکی از نشانه‌های مهم توبه حقیقی آن است که شخص در ادامه مسیر اعمال صالح انجام دهد که در این آیه بدان تصریح شده است. اگر كسي به اين شرايط عمل كند، خداوند هم به وعده خود عمل خواهد نمود. قبول توبه از طرف خداوند، لطفي است كه به بندگان نموده تا هيچ¬گاه نااميد نشوند و بدانند كه نااميدي از عفو و رحمت خداوند سزاوار بندگان مؤمن نيست.

چگونگی تبدیل سیئات به حسنات

در باره چگونگی تبدیل سیئات به حسنات که در این آیه بدان تصریح شده، نظریات گوناگونی مطرح شده است.

از جمله این دیدگاه‌ها این است که پس از توبه، دگرگونی عمیقی در شخص توبه‌کار به وجود می¬آید و در آینده کارهای بد او تبدیل به کارهای خوب می¬شود. به نظر برخی منظور از سیئات همان آثار سوئی است که از آن عمل بد بر روح و جان انسان نشسته است و هنگامی‌که انسان توبه می¬کند و ایمان می¬آورد آن آثار سوء از روح و جانش برچیده می¬شود و تبدیل به آثار خیر می¬گردد. برخی نیز معتقدند خداوند گناهان سابق گنه‌کاران را با توبه محو مى‏كند و اطاعت‌هاى بعدى ايشان را مى‏نويسد، در نتيجه به جاى كفر و قتل به غير حق و زنا، داراى ايمان و جهاد- يعنى قتل به حق- و عفت و احصان مى‏شوند.[۲]

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ضمن رد دیدگاه‌هایی که از طرف برخی مفسرین ذکر شده، این مسئله را مطرح می¬کنند که باید دید که حقیقت گناه چیست؟ آيا نفس عمل ناشايست گناه است و در مقابل نفس کاری ديگر حسنه است و يا آنكه خود فعل و حركات و سكنات در سیئه و حسنه يكى است و تفاوت این دو در امر دیگری است.

در باور ایشان تفاوت گناه و حسنه در موافقت و مخالفت با خداست؛ مخالفت و موافقتی که در انسان اثر گذاشته و در نامه اعمالش نوشته می¬شود و الّا خود عمل که در دو حالت گناه و حسنه از حیث نفس عمل فرقی با همدیگر ندارند. مثلا خوردن مال حرام و حلال از جهت نفس عمل یکی هستند و تنها فرق‌شان در موافقت و مخالفت با خداست.

نکته دیگری که علامه بدان توجه می‌دهند، این است که چنانچه ذات كسى شقى و يا آميخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتكب گناه نمى‏شود، پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمى است، چه آن ذاتى كه به تمام معنا شقى است و يا ذاتى‏ كه آميخته با شقاوت و خباثت است. با این فرض اگر چنين ذاتی از راه توبه و ايمان و عمل صالح مبدّل به ذاتى پاک و خالى از شقاوت و خباثت شد، لازمه اين تبدل اين است كه آثارى هم كه در گذشته او وجود داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بوديم، با مغفرت و رحمت خدا، مبدل به آثارى شود كه با ذات سعيد و طيب و طاهر مناسب باشد.

از آنجا که ممکن است برای برخی افراد این تبدل بعید به نظر برسد، در آیه بعد دلیل این امر آمده است. «وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً»[۳]و كسى كه توبه كند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى‏كند. از این آیه بر می‌آید که امر توبه آن قدر عظيم و اثرش آن چنان زياد است كه سيئات را مبدل به حسنات مى‏كند و هيچ استبعادى ندارد، چون توبه عبارت است از رجوع خاص به سوى خداى سبحان و خداى تعالى هر چه بخواهد مى‏كند.[۴]

با توجه به آنچه گفته شد، منشأ گناه، خبث و شقاوتی است که در شخص گنه‌کار وجود دارد و شرط تبدیل سیئه به حسنه طهارت باطن فرد عاصی است که طهارت لازمه توبه می‌باشد.

حال اگر کسی ۱۰ سال آلوده به معاصی گوناگون بوده باشد، نشان از آن است که ذات وی نیز از خبث و شقاوت بیشتری برخوردار بوده است؛ چراکه بر اساس روایات[۵] بر اثر تکرار گناه نقاط آلوده در قلب شخص گسترش پیدا می‌¬کند و به مرور تمام وجود او را در بر می‌گیرد. انجام توبه حقیقی و حفظ و پایبندی به لوازم آن برای چنین شخصی به طور طبیعی بسیار سخت‌تر از کسی است که مثلاً دو سال آغشته به معاصی و گناهان بوده است.

نکته اصلی در پاسخ اشکال این است که آیه در مقام بیان اصل تبدیل گناهان به ثواب است و به میزان و حجم گناه و ثواب ناظر نیست و الا قطعا نمی‌توان گفت کسی که گناه بیشتر یا بزرگتر انجام داده بعد از توبه وضع بهتری دارد. این سخن نظیر کار شخصی است که دزدی می¬کرد و بعد از آن مال، صدقه و کار خیر انجام می¬داد. بعد می‌گفت ثواب صدقه چند برابر است، در نتیجه من ثواب برده‌ام.


منابع

  1. فرقان/ ۷۰.
  2. برای مشاهده این نظرات ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، چاپ اول، ج۱۵، ص۱۶۰ ؛ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، مترجم: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ پنجم، ج۱۵، ص۳۳۵.
  3. فرقان/ ۷۱.
  4. المیزان فی تفسیر القرآن، پیشین، ج۱۵، ص۱۶۱.
  5. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَقُولُ‏: «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَه سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»؛ «موقعى كه انسان مرتكب گناه مى‏شود، نقطه سياهى در دل او پديد مى‏آيد، اگر از گناه خود توبه و بازگشت كند آن سياهى مى‏رود و اگر گناهى بر گناه قبلى بيفزايد سياهى بر سياهى مى‏افزايد تا آن جا كه قلب او سياه گردد و ديگر هرگز روى رستگارى نبيند». کلینی، محمد، الكافي، تهران، دار الکتب الإسلاميه، ۱۴۰۷ق، چاپ چهارم، ج‏۲، ص۲۷۱.