حکومت امام مهدی(ع) بر اساس آیه ۵ سوره قصص

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۳ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} ما شيعيان با استناد به آيه ۵ سوره قصص مي گوييم که امام زمان(...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

ما شيعيان با استناد به آيه ۵ سوره قصص مي گوييم که امام زمان(عج) براي مبارزه با ظلم ظهور خواهد کرد در حالي که اين آيه اولاً در سوره قصص که به معني داستان و قصه هست قرار گرفته و داستان در واقع آن واقعه اي است که قبلاً اتفاق افتاده نه اينکه قرار باشد بعداً اتفاق بيافتد، از طرفي آيه دوم اين سوره اشاره به داستان موسي و فرعون دارد که در اين سوره مي خواهد بيان شود و بعد از سوره قصص / ۵ ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ هم اشاره به داستان موسي و فرعون دارد. از طرفي اين آيه مي فرمايد: ﴿نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه (يعني شما را ائمه قرار داديم). نفرمود نجعله ائمه منظور قرآن آنچه که قابل استنباط است اشاره به گروهي دارد نه يک نفر پس ما شيعيان با توجه به شفاف و به سادگي قابل فهم بودن اين آيه چرا آن را به امام زمان نسبت مي دهيم؟

قرآن کريم در سوره مبارکه قصص آيه ۵ مي فرمايد: ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَي الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّه وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۱]. اراده و مشيت ما بر اين قرار گرفته است که بر مستضعفين در زمين منت ندهيم و آنها را مشمول مواهب خود نمائيم و آنها را وارثان و پيشوايان روي زمين قرار دهيم.

معناي ظاهري آيه اين چنين است؛ فرعون طائفه اي از آنها را تضعيف کرد و ما اراده مي کنيم که بر آنها منت گذاريم و نعمتي به آن گروه مستضعف بدهيم و آنها را ائمه مقتدا قرار دهيم که ديگران به آنها اقتدا کنند، و آنها وارثان زمين باشند و مکاني براي آنها قرار دهيم که در آن استقرار يابند و مالک آنجا گردند. اين آيه ظاهري دارد و باطني، ظاهر آيه همان است که ذکر شد.[۲]

امّا با دقت در آيه مي توان نتيجه گرفت چون آيه در شکل فعل مضارع و مستمر بيان شده است، بيان گر يک قانون کلي براي همه اعصار و قرون و همه اقوام و جمعيت هاست و مي گويد: ما اراده کرده ايم که بر مستضعفان منت گذاريم و آنها را پيشوايان و وارثان حکومت روي زمين قرار دهيم، لذا اين آيه هرگز سخن از يک برنامه موضعي و خصوصي که مربوط به قوم بني اسرائيل بود، نمي گويد تا تصور شود تنها به مستضعفان بني اسرائيل و حکومت فوعونيان اختصاص دارد؛ بلکه اين بشارتي است براي همه انسان هاي آزاده و خواهان حکومت الهي و بر چيده شدن بساط ظلم و جور.

نمونه اي از تحقق اين مشيت الهي، حکومت بني اسرائيل و زوال حکومت فرعونيان بود. نمونه کامل تر آن حکومت پيامبر اکرم(ص) و يارانش بعد از ظهور اسلام بود، حکومت پا برهنه ها و تهي دستان با ايمان و مظلومان پاکدل که پيوسته از سوي فراعنه زمان خود مورد تحقير و استهزاء قرار مي گرفتند و تحت فشار و ظلم و ستم بودند، نمونه گسترده تر آن ظهور حکومت حق و عدالت در تمام کره خاکي به وسيله «مهدي» ارواحنا له فداه است، لذا اين آيات از جمله آياتي است که به روشني بشارت ظهور چنين حکومتي را نويد مي دهد.

اين در حالي است که اگر به روايات اهل بيت(ع) رجوع کنيم خواهيم ديد، روايات زيادي در تفسير اين آيه وجود دارد، که بيان نموده اند، اين آيه در شأن اهل بيت(ع) خصوص امام زمان(ع) است. از جمله اين که امير المؤمنين علي(ع) فرمودند: دنيا بعد از چموشي و سرکشي به ما روي مي آورد، همچون شتري که از دادن شير به دوشنده اش خود داري مي کند و براي بچه اش نگه مي دارد، سپس اين آيه را تلاوت نمود؛ ﴿وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ....

باز حضرت در حديث ديگري در تفسير اين آيه فرمودند: اين گروه آل محمد(ص) هستند، که خداوند مهدي آنها را بعد از زحمت و فشاري که بر آنان وارد مي شود بر مي انگيزد و به آنها عزت مي دهد و دشمنانشان را ذليل و خوار مي کند.

هم چنين امام سجاد(ع) در حديثي فرمودند: سوگند به کسي که محمد(ص) را به حق بشارت دهنده و بيم دهنده قرار داد، نياکان ما اهل بيت(ع) و پيروانشان به منزله موسي و پيروان او هستند. و دشمنان ما و پيروان آنها به منزله فرعون و پيروان او. و سرانجام ما پيروز مي شويم و آنها نابود مي گردند و حکومت حق و عدالت از آن ما خواهد بود.[۳]

در نتيجه اين آيه ظاهرش بر اساس تفاسير شيعي هم شامل مستضعفان بني اسرائيل مي شود و هم شامل حکومت اهل بيت(ع) و به خصوص وجود نازنين حضرت بقيه الله الاعظم روحي له فداه مي گردد.

در پايان نيز متذکر مي شويم، عنوان و اسم سوره نمي تواند مطالب آن سوره را قيد بزند و لزوما تمام آيات در رابطه با همان عنوان باشند و استدلال آيات را تحت الشعاع قرار دهد؛ بلکه ممکن است در سوره اي آياتي نيز موجود باشد که ربطي به عنوان اسم و سوره نداشته باشند. و ممکن است خداوند سبحان داستاني از اقوام گذشته را بيان کند، سپس در لا به لاي آن داستان قانوني کلي و فراگير را نيز بيان کند، که هم بر آن داستان تطبيق داشته باشد و هم بر غير آن، اين مسئله نه اشکال عقلائي دارد و نه اشکال بلاغي و ادبي.

در نتيجه با توجه به مطالب ذکر شده مي توان گفت خداوند منان و متعال در ميان سوره قصص و نقل داستان امت هاي پيشين نويدي و وعده اي نيز به آينده بشريت و مظلومان و مستضعفان داده آنها را اميدوار ساخته است.

امّا اين که چرا ضمير «فجعلهم» جمع آورده شده است، زيرا از لحاظ ظاهر کلام مرجع ضمير همان طور که بيان شد،«طائفه» در آيه قبل است و مي بايست جمع آورده شود. و طبق تفسير، باز مرجع ضمير «اهل بيت» و امامان معصوم(ع) است و آنها ائمه و وارثان اصلي زمين مي گردند و ترديدي نيست که حکومت امام زمان حاکميت همه ائمه مي باشد.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

۱ـ تفسير مجمع البيان، مرحوم طبرسي، ج۷.

۲ـ تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي، ذيل آيه، ج۱۶.


منابع

  1. قصص / ۵.
  2. طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، بيروت، موسسه الأعلمي للمطبوعات، ۱۴۱۷ق، ج۱۶، ص۱۵.
  3. مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپخانه مدرسه امير المؤمنين علي(ع)، ۱۳۶۳ش، ج۱۶، ص۱۷ و ۱۸.