رابطه حجاب مشکی و افسردگی

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۲۵ توسط Rahmani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا حجاب مشکی باعث افسردگی و اندوهناکی می‌شود؟


بعضی افراد این گونه ادعا کرده‌اند که استفاده مکرر از لباس‌هایی با رنگ تیره و سیاه مانند مقنعه و چادر مشکی، می‌تواند به افسردگی بینجامد.[۱]

از دو کلمه «مکرر» و «می‌تواند» فهیمده می‌شود که ایشان دو مطلب را قبول دارد.

مطلب اول: ادعا کننده محترم قبول دارد که اگر استفاده از پوشش و لباس سیاه، مثل چادر مشکی، به‌طور مکرر و دایمی نباشد، بلکه فقط در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم باشد، باعث افسردگی نخواهد بود.

مطلب دوم: از کلمه «می‌تواند» می‌فهمیم ادعا کنندهٔ محترم قبول دارند که حتی استفاده مکرر و دایمی از لباس سیاه فقط، به‌طور احتمالی ممکن است به افسردگی منجر شود؛ یعنی این گونه نیست که بین پوشش مکرر و دایمی لباس تیره و مشکی و افسردگی رابطهٔ قطعی و لزومی باشد.

بنابراین، مدعای ایشان مبین یک رابطهٔ احتمالی بین استفادهٔ مکرر از لباس سیاه و افسردگی است؛ ولی همین رابطهٔ احتمالی نیز نادرست است؛ زیرا:

اولاً، ادعا کنندهٔ محترم، حتی برای اثبات همین رابطهٔ احتمالی نیز دلیل و مدرک ارائه نکرده است؛ بنابراین، کلام ایشان مدعایی بدون دلیل و مدرک و در نتیجه، فاقد ارزش و اعتبار علمی است.

ثانیاً، همین رابطهٔ احتمالی و بدون دلیل و مدرک گویندهٔ محترم نیز نادرست است؛ زیرا یکی از روان‌پزشکان معتقد است «این حرف که پوشش تیره بانوان یا آقایان در جامعه دلیل افسردگی است کاملاً سخن غلطی است و هیچ پایهٔ علمی ندارد»؛[۲] هم‌چنین بر اساس نتایج مشورت‌های علمی که نگارنده با بعضی از روان‌شناسان و روان‌پزشکان انجام داده، ممکن است افسردگی بعضی از افراد، علت تمایل آنها به پوشش سیاه باشد، ولی پوشش سیاه افراد علت ایجاد افسردگی آنها نیست؛[۳] و بین این دو نکته تفاوت بسیار ظریفی است و خلط بین آن دو باعث اظهار نظر نادرست ادعا کنندهٔ محترم گردیده است.

اگر ادعا شود که همین تمایل احتمالی بعضی افراد افسرده به پوشش سیاه نیز مبین نوعی رابطهٔ اجمالی بین افسردگی و پوشش تیره و مشکی است، باید گفت:

اولاً، رابطهٔ فوق نیز، مانند رابطهٔ قبلی، احتمالی و بدون ارائهٔ دلیل و مدرک است و در نتیجه فاقد ارزش و اعتبار علمی است.

ثانیاً، بر فرض که رابطهٔ احتمالی مذکور، با پژوهش‌های میدانی تأیید شود، باز هم نتیجهٔ این پژوهش‌ها قطعی و قابل اعتماد نخواهد بود؛ زیرا کنترل تمامی عوامل و علایم تأثیرگذار در نتایج پژوهش‌های میدانی بسیار مشکل است.

توضیح مختصر این‌که، افسردگی از بیماری‌های روحی و روانی بسیار پیچیده‌ای است که دارای عوامل و علایم و تظاهرات رفتاری مختلف و حتی متضاد است؛ مثلاً بعضی افراد افسرده ممکن است به بی‌اشتهایی و عده‌ای دیگر به پرخوری متمایل شوند. در خصوص پوشش نیز ممکن است بعضی از افراد افسرده، به پوشیدن لباس تیره و عده‌ای نیز به لباس‌هایی با رنگ غیر تیره تمایل پیدا کنند؛ بنابراین، حتی استناد به پژوهش‌های میدانی نیز اثبات کنندهٔ مدعای مذکور نخواهد بود.

پس استفاده از چادر مشکی برخلاف ادعاهای به ظاهر علمی بعضی از افراد، نه تنها عارضهٔ منفی ندارد، بلکه با فلسفهٔ حجاب و پوشش زنان در مقابل نامحرم، یعنی عدم تهییج و تحریک و ایجاد آرامش روانی در جامعه نیز سازگار است. امروزه در روان‌شناسی رنگ‌ها، این که رنگ مشکی رنگی صامت و غیرفعال است و باعث تحریک و جلب توجه نمی‌شود، یک واقعیت مسلم است. در کتاب روان‌شناسی رنگ‌ها دربارهٔ رنگ سیاه گفته شده است که «سیاه نمایانگر مرز مطلق است»؛[۴] بنابراین، فردی که در مقابل نامحرم و در بیرون منزل، از حجاب مشکی استفاده می‌کند با این کار، مرز مطلق و کاملی بین خود و افراد نامحرم ایجاد می‌نماید. وقتی که خانمی در بیرون منزل چادر مشکی به سر می‌کند، می‌خواهد نشان دهد که نامحرم حق ندارد به این حریم نزدیک شود؛ زیرا این حریم، حریم حیا و عفت است، نه جای بی‌حیایی و هرزگی و هوس‌بازی؛ او با حجاب مشکی خود می‌خواهد نگاه تیز هرزگی و ابتذال را بشکند و نگذارد نامحرمی در حریم عفت و پاکی و نجابت او وارد شود و حرمت او را از بین ببرد.

هم‌چنین در روان‌شناسی رنگ‌ها آمده است که سیاه به معنای «نه» بوده و نقطهٔ مقابل «بله» یعنی رنگ سفید است؛[۵] بنابراین، وقتی بانوان در مقابل نامحرم از حجاب مشکی استفاده می‌کنند، در واقع می‌خواهند به او «نه» بگویند؛ و در مقابل، آنهایی که لباس سفید می‌پوشند، در واقع راه نگاه‌ها را به سوی خود بازمی‌گذارند و آنهایی که لباس‌های رنگارنگ و جذاب می‌پوشند خواسته یا ناخواسته خود را در معرض نگاه‌های هرزه و آلوده قرار می‌دهند. از نظر روانی نیز وقتی انسان پارچهٔ مشکی را می‌بیند، دیگر چندان رغبتی برای نگاه کردن ندارد و خودبه‌خود نظر را برمی‌گرداند؛ و در مقابل، نگاه به رنگ‌های روشن چشم را باز می‌کند و برای دیدن و استمرار آن رغبت ایجاد می‌کند؛ و استفادهٔ بانوان از لباس‌های رنگارنگ نیز باعث جلب توجّه مردان نامحرم می‌گردد.

در حدیثی نقل شده است:

حضرت موسی(ع) در یکی از مجالس خود نشسته بود که ناگهان ابلیس در حالی که کلاه رنگین بر سر داشت وارد شد؛ وقتی به حضرت موسی(ع) نزدیک شد، کلاه رنگین خود را برداشت و به حضرت موسی(ع) سلام کرد. حضرت موسی(ع) پرسید: تو کیستی؟ گفت: من ابلیس هستم. حضرت موسی(ع) گفت: خدا تو را هلاک کند، برای چه نزد من آمده‌ای؟ ابلیس گفت: به خاطر مقام و منزلت تو در نزد خدا، آمدم سلامی به تو بگویم. آن حضرت سؤال کرد: آنچه بر سر داری (کلاه رنگارنگ) برای چیست؟ ابلیس در پاسخ گفت: به وسیلهٔ آن قلوب فرزند آدم را می‌ربایم.[۶]

بدون تردید، همان‌گونه که دنیا، در شکل کلاه رنگارنگ ابلیس، باعث فریفته شدن عدهٔ فراوانی می‌گردد، مظاهر رنگین دنیا، مثل لباس‌های رنگارنگ در اندام زنان و دختران جوان نیز، باعث فریفتگی مردان و جوانان می‌گردد و هیچ انسان منصفی در این مطلب تردید ندارد.

با توجّه به آنچه در مباحث قبل گذشت که رنگ حجاب قرآنی (خمار و جلباب) نیز - آن‌گونه که از شواهد لغوی، حدیثی و تاریخی استنباط می‌گردد ـ مشکی بوده است؛ و با عنایت به آنچه بیان شد که از نظر روان‌شناسی، رنگ مشکی رنگی صامت و غیرفعال است و این ویژگی در تأمین فلسفهٔ حجاب بانوان نقش بسیار مؤثری دارد. باید به نگاه روان‌شناسانهٔ عمیقِ وحی قرآنی و به انتخاب زنان مسلمان و ایرانی آفرین گفت که در زمانی که هنوز روان‌شناسی در غرب از مادر علم متولد نشده بود، مادران و بانوان مسلمان و ایرانی به برکت تقوای الهی و نورانیت تعالیم دین مبین اسلام، روان‌شناسانه‌تر از دانشمندان امروزی، چادر مشکی را برای حجاب بیرون از منزل خویش انتخاب نموده‌اند.[۷]

منابع

  1. ر. ک. علیرضا امیر پور، روزنامه ایران، ۳ مهر ماه ۷۹، ص۴، و مجله زنان شماره ۲۲، بهمن و اسفند ماه ۷۳، ص۴؛ برخلاف مجله زنان در روزنامهٔ آفتاب، در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۸۰، ص۶، آمده است: «ثابت شده است که رنگ سیاه ناخواسته روحیه افسردگی و ناامیدی را در افراد تشدید می‌کند.» این سخن به روش تبلیغ تلقینی و القایی، به‌طور صریح، ولی بدون ارائه هیچ دلیل و مدرک معتبری این تفکر را ترویج نموده که سیاه‌پوشی باعث افسردگی است. در این متن از واژه «تشدید» به خوبی آشکار می‌گردد که گوینده قبول دارد پوشش سیاه، سبب ایجاد افسردگی نیست، بلکه ممکن است بعضی از افرادی که در اثر عوامل دیگر دچار افسردگی شده‌اند، استفاده از لباس مشکی باعث تشدید افسردگی آنها گردد. دو نکته درباره این ادعا باید در نظر گرفته شود؛ نکته اول این‌که، ادعا نموده‌اند برای استفاده از لباس‌های رنگ سیاه چنین اثری ثابت شده است، اما متأسفانه همانند همهٔ افرادی که چنین ادعاهایی می‌کنند، هیچ سند و مدرکی از کارشناسان قابل اعتماد و پژوهش‌های قابل اطمینان ارائه نداده‌اند. نکته دوم این که، اگر روان‌شناسان متخصص و متعهد دربارهٔ فردی که دچار افسردگی است تشخیص دادند که پوشش سیاه در مورد این فرد خاص باعث تشدید افسردگی او می‌گردد، در چنین موردی عقل و شرع به هیچ‌وجه او را ملزم به استفاده از لباس مشکی نمی‌کنند؛ کما این که دربارهٔ افرادی که دچار افسردگی نمی‌باشند نیز چنین الزامی وجود ندارد. آنچه که مطرح است این است که براساس یافته‌های روان‌شناسی رنگ‌ها، چون رنگ مشکی، رنگ صامت و غیرفعال است، استفاده زنان از این رنگ در مقابل نامحرم، باعث آرامش روحی و روانی افراد جامعه می‌گردد و به همین دلیل استفاده از چادر و پوشش مشکی برای بانوان در خارج از منزل و در مقابل نامحرم رجحان و مطلوبیت دارد.
  2. دکتر برهانی (متخصص اعصاب و روان)، هفته‌نامهٔ ۱۹ دی (قم) شمارهٔ ۱۵۵، ۲۸/۵/۸۱، ص۹.
  3. یکی از قراین و شواهدی که مؤید این ادعاست که پوشش سیاه علت ایجاد افسردگی نیست این است که بسیاری از بانوان روان‌پزشک و روان‌شناس نیز از پوشش‌های مشکی استفاده می‌کنند.
  4. دکتر ماکس لوشر، «روان‌شناسی رنگ‌ها»، ترجمهٔ ویدا ابی‌زاده، ص۹۷.
  5. همان.
  6. فیض کاشانی، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۵، ص۱۷۷.
  7. حجت‌الله رحمانی، «اعجاز رنگ سیاه، چرا چادر مشکی؟» نشریهٔ فیضیه، ص۳، دوشنبه ۷ آذر ۱۳۷۹ (با دخل و تصرّف).