ارتباط معانی باطنی با ظاهر قرآن

سؤال

آیا اساساً بین ظاهر و باطن قرآن ارتباط دلالی هست یا نه؟ به ویژه با توجه به این که در برخی روایات معانیی برای آیات ذکر شده است که احساس می‌شود به هیچ وجه از ظاهر قابل استفاده نیست؟

برخی از معانی باطنی که نقل شده است، مخالفت آشکار با ظواهر قرآن را دارد؛ ظاهر قرآن آن را نفی کند و با آن تعارض دارد. عالمان مسلمان این معانی باطنی را غیر صحیح می‌دانند.

برخی معانی باطنی که از طریق روایات به ما رسیده، مرتبط با ظاهر قرآن هستند. محققان و عالمان مسلمان در صورت صحیح بودن روایات، اختلافی در اصل پذیرش این موارد، ندارند.

  • شخصی از امام صادق(ع) می‌پرسد: معنای آیه ﴿ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ؛ سپس، بايد آلودگيهايشان را برطرف سازند(حج:۲۹) چیست؟ امام(ع): کوتاه کردن سبیل و چیدن ناخن‌ها. راوی: اما از شما نقل شده که فرمودید: معنای این آیه دیدار امام است. امام: آری، درست است. هم کلام او درست است و هم معنایی که اکنون گفتم. برای قرآن، ظاهر و باطنی است.

در این روایت که سند آن‌را صحیح دانسته‌اند، می‌توان بین معنای ظاهر و باطن، یک ارتباطی در نظر گرفت: ناخن گرفتن و کوتاه کردن سبیل، پاکیزه کردن خود و دور کردن کثافات از بدن است و همچنین دیدار امام هم سبب می‌شود که صفات رذیله از انسان دور شود.

  • در روایتی کلمه «الشَّمْسِ؛خورشید» را به پیامبر اسلام(ص) تأویل کرده است. وجود آن حضرت، معنای استعاری کلمهٔ شَمس است؛ یعنی هم چنان‌که خورشید، عالم را روشن می‌کند و مردم از آن بهره می‌برند، وجود پیامبر اکرم(ص) هم نورافشانی می‌کند و مردم از نور وجود او هدایت می‌شوند.

گروهی از مسلمانان، معتقدند باطن و ظاهر، هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند. از نگاه این افراد راه دریافت معانی ظاهری، غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را می‌توان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِق کلام و با در نظر گرفتن معانی عرفی و عقلایی الفاظ به دست آورد. اما معانی باطنی، هیچ‌گونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد. براساس این نظریه، خداوند در هر آیه‌ای، دو یا چند معنای از هم گسسته را قصد کرده: یکی معنای ظاهری که مطابق معانی واژه‌ها در زبان عربی به کار برده شده و دیگری معنای باطنی که با معنای ظاهری لفظ ارتباط ندارد.

پیوند به بیرون

  • این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.

منابع