قمهزنی
هنگام ذکر حادثه عاشورا امام سجاد(ع) از شدت حزن و اندوه: «تمام قد ایستاد و صورت را به دیوار کوبید، بینی او شکست، سرش شکاف برداشت، خون به سینهاش جاری شد و از شدت اندوه و گریه غش کرد.» آیا این روایت دلیل بر جواز قمهزنی نیست؟
تاریخچه قمهزنی
از نظر تاریخی مسلم است که قمهزنی در قبل صفویه هیچ گونه سابقه ای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است؟ یا اینکه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است.
- بعضی از محققان بر این عقیدهاند که قمهزنی در زمان صفویه تاسیس گردیده است.
- برخی دیگر بر این عقیدهاند، قمهزنی مربوط به دوره قاجار بوده و در عصر صفویه وجود نداشته است. رسول جعفریان در اینباره میگوید:
پرسیدهاند قمهزنی و سینهزنی از کجا شروع شده است؟
- یک نظر جدی این است که بخشهایی از صورتهای عزاداری از هند آمده است.
- شکل عزاداری ایرانیها بعدها به وجود آمد. راجع به سینهزنی و قمهزنی، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمیرسد. یکی از دلایل این است که فتاوایی که از علما داریم همهاش مال اواخر قاجاریه است و مطلقاً در استفتائات قدیمیتر راجع به این نصی نداریم.
این سیستم سینهزنی یا زنجیر زنی یا قمهزنی مطلقاً در متون صفوی نیست. عزاداریها معمولاً در خانهها بر پا میشد، به این صورت که روضه الشهداء را رو به روی خودشان میگذاشتند و از روی آن میخواندند.
اما اگر بخواهیم به یک جمعبندی میان این دو نظریه دست یابیم باید گفت که ریشههای این گونه عزاداریها از زمان صفویه نشات میگیرد ولی نه بصورت کنونی، بلکه بصورت فردی و بسیار محدود و بیضابطه انجام میگرفته است. و خاستگاه آن بیشتر در شهرهایی بوده است که در آن دراویش و صوفیان نفوذ بیشتری داشتهاند.
در طول دوره صفویه و زندیه، عزاداری رسمی و سنتی شیعیان همواره به صورت روضه خوانی و برگزاری تعزیه انجام میگرفته است و همین امر منجر گردیده تا سیاحان خارجی عصر صفوی حرفی از قمهزنی یا زنجیر زنی به میان نیاورده و فقط اشارهای به اعمالی داشته باشند که میتواند سرآغازی برای این اعمال باشد. اما این سبک عزاداریها در دوره قاجاریه صورت منظم تری به خود گرفت و با نفوذ در میان عوام، در مراسم رسمی ایرانیان رسوخ کرد. " پیر لوتی " که در زمان مظفر الدین شاه به ایران سفر کرده در مورد قمهزنی مینویسد:
مردان، سر برهنه در میان گیسوان خود شکاف خون آلودی ایجاد کردهاند (قمه زدهاند) و عرق و قطرات خون روی شانههایشان جاری است. "[۱]
دلایل موافقان قمهزنی
مدعیان قمهزنی برای اثبات جواز قمهزنی خود به دلایلی استدلال میکنند که در اینجا به نقد بررسی این دلایل پرداخته میشود:
۱. سر به محمل کوبیدن حضرت زینب(س)
قمه زنان به این روایت استناد کرده و میگویند: اگر قمهزنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سید الشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب(س) سرش را به چوبه محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد؟
قمهزنان دو استدلال از این جریان بیان کردهاند:
اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمیدهد اگر کاری از او سر زده میتوان مجاز بودنش را استنباط کرد.
دوم اینکه مگر امام سجاد(ع) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب(س) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمیتواند در تایید و تقریر این عمل باشد؟!
نقد روایت سر به محمل کوبیدن
اصل این ماجرا چنین است که فردی بنام "مسلم جصاص (گچکار)" نقل میکند: به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی میشنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و میبیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه بودندو در این هنگام سر بریده امام حسین(ع) را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل میکوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد. و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.[۲]
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "نورالعین فی مشهد الحسین" میباشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بیاعتبار بودن آن صحه گذاشتهاند. چنانچه شیخ عباس قمی، صاحب مفاتیح الجنان بیان میکند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنیهاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است. وی سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.[۳]
همچنین آیتالله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفتههای مسلم جصاص تأکید دارد.[۴]
دلایل عدم اعتبار
- این جریان تنها در کتاب نورالعین نوشته شده و در سایر کتابهای معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است.
- این جریان مستند روایی و تاریخی ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است.
- در این کتاب مطالب بی اعتبار و ضد و نقیض دیگری هم وجود دارد که در هیچ منبع دیگری نیامده و یا با منابع معتبر در تعارض است.[۵]
۲. جزع برای امام حسین(ع)
از دلایل قمهزنی اینست که؛ قمه زنان، قمهزنی را از مصادیق جزع و عزاداری میدانند. به این دلیل که جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از شعائر الهی است پس قمهزنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است.
نقد این دیدگاه
در عزاداری، محدوده آن باید توسط شرع یا عقل معین گردد و از خرافه و مثل آن پرهیز شود. امام خمینی در اینباره چنین میگوید:
"در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(ع) بر پا میشود ... ما و هیچیک از دینداران نمیگوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری میکند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کردهاند".[۶]
در مورد قمهزنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمهزنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع برشمرد وجود ندارد. بعضی طرفداران قمهزنی برای توجیه این کار، به آن وجهه شرعی میدهند و دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زدهاند؛ به طور مثال روایت:
«... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه … و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب»[۷]؛ «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست … و برای مثل حسین(ع) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است».
که امام صادق(ع) در بیان این معنا میباشند که برای لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین(ع) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است، به اینگونه بیان شده:
" و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب " "و بر مثل حسین(ع) باید بصورت زد و گریبان چاک داد.
که در آن نقل فعلهای روایت بصورت فعل امر درآمده است.
بررسی سند و متن روایت لطمه بر صورت
الف) به تصریح فقیهان شیعه سند این روایت ضعیف است:
- شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره میگوید: سند این روایت ضعیف میباشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق میباشد.[۸]
- شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است.
- آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه مینویسد: این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.[۹]
- آیت الله گلپایگانی نیز مینویسد: بسیار بعید است که جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین(ع) اختصاص دهیم زیرا وقتی که این دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمی نیز آن را انجام ندادهاند و این اعمال برای امام حسین(ع) هم نباید جایز باشد زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل میشود.[۱۰]
ب) - متن این روایت دارای تناقضاتی است:
- سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک مینویسد: استفاده وجوب کفاره از این روایت به خاطر تناقضاتی که در آن است مشکل است زیرا در آن آمده است نماز کسی که گریبانش را در عزای زوج یا فرزندش چاک دهد صحیح نیست تا اینکه کفاره بدهد و همچنین آمده است که چیزی در لطمه زدن بصورت غیر از استغفار و توبه نیست، پس چگونه میتوان ملتزم شد که نماز شخص، بدون کفاره دادن و توبه صحیح نباشد و همچنین چگونه میتوان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه که در ذیل این روایت آمده است که " و علی مثله تشق الجیوب " زیرا که استغفار و توبه فرع حرمت است.[۱۱]
- چنانچه گفته شد کلمه " لطم " به معنای زدن به صورت با کف دست میباشد نه وارد کردن خراش بصورت تا بتوان با آن بر جواز قمهزنی احتجاج نمود؛ که این معنی را میتوان از خود روایت هم فهمید زیرا در صدر روایت برای وارد کردن خراش بصورت کفاره قرار داده شده است. ولی در ادامه، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی میداند که این عمل بیانگر آنست که لطمه چیزی غیر از خراش است.
- با وجود روایات متعددی که از پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) در نهی از آسیب رساندن به بدن در عزاداری رسیده است، استدلال به این خبر ضعیف و غیر صحیح درست نمیباشد.
- در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمی و همچنین اثبات اینکه امام سجاد(ع) بر این اعمال سکوت نمودند نیز نمیتوان حکم آنرا برای دیگران جاری نمود. چون ممکن است برخی از دستورات امام که زنان را دعوت به صبر میکردند دلیل بر نهی همین موارد باشد و لذا اصلا ایشان سکوت نکردهاند.
- آیتالله العظمی شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام در اینباره مینویسد: استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است و در ذیل خبر خالد بن سدیر از امام صادق(ع) نیز آمده، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد و همچنین اینکه حضرت علی بن حسین(ع) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سکوت نمودهاند که این سکوت هم بگونه ای باشد که نشانه ای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد، که چنگ زدن به خارهای بیابان برای کندن خارهای آن با دست از پذیرش این گفتهها آسانتر است.
- در تعدادی از روایات امام حسین(ع) زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت، بعد از شهادتشان نهی فرمودند چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است که امام حسین(ع) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند:
«ای خواهرم ام کلثوم، و تو زینب و هم تو ای فاطمه و تو ای رباب توجه کنید! هر گاه کشته شدم، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید».[۱۲]
- در کتاب کامل الزیارت نیز از امام محمدباقر(ع) روایت میکند که هنگامی که امام حسین(ع) در صدد کوچیدن از مدینه برآمد، زنان بنی عبدالمطلب آمدند و به نوحه سرایی پرداختند تا آن که امام حسین(ع) میان شان رفت و گفت:
«شما را بخدا سوگند مبادا که نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند».[۱۳]
۳. مواسات و همدردی با امام حسین(ع)
دلیل دیگر قمهزنان برای قمهزدن، این است که قمهزنی را نوعی مواسات و همدردی با امام حسین(ع) میدانند.
نقد این دیدگاه
مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی شویم. اطلاق مواسات بر قمهزنی از نظر معنای لغوی غلط است. در اینجا چیزی به امام حسین(ع) داده نشده است زیرا انجام این امور یا بخاطر دنیای ایشان است که آنحضرت در دنیا نیستند یا بخاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت، به این کارها نیازی ندارند.
اگر سید الشهداء به خاطر نبرد در راه خدا متألم میشد، همدردی ما این است که ما هم بخاطر نبرد در راه خدا متألم شویم، زیرا معنای مشارکت همین است که در جای او قرار گیریم.
۴. احیای امر مذهب
مدافعان قمهزنی ادعا میکنند که با قمهزنی پایههای دین را تقویت نموده و بدینوسیله تعداد علاقهمندان به مذهب تشیع را میتوان افزایش داد.
نقد این دیدگاه
این دلیل اینگونه پاسخ دادهشده که اصلیترین دلیل حرمت قمهزنی موضوع مدهن و تضعیف مذهب بودن آن است بگونهای که انجام آن چهرهای زشت و وحشیانه از اسلام در نظر غیر مسلمانان و حتی بعضی از مسلمانان بر جای میگذارد. علامه سید محسن امین در این زمینه میگوید: چه لزومی دارد در انجام دادن کاری مثل قمهزنی که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن میشود. و مردم را از دین متنفر میکند. آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمیکند که باید از قمهزنی خودداری نمود. حتی اگر ما قمهزنی را مباح هم بدانیم باید آنرا ترک نمود چون از واجبات نمیباشد که با ترک آن ضرری به دین وارد کند.
امام خمینی در اینباره میگوید: شما میخواهید برای خدا کاری انجام دهید. در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود بهتر است که انجام نشود، مثلاً قمهزنی که موجب وهن اسلام میشود شما تا میتوانید دستهجات و سینهزنی را با شکوهتر انجام دهید.[۱۴]
۵. استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدسه
در قسمتی از زیارت منسوب به زیارت ناحیه مقدسه آمده است: «من صبح و عصر بر تو ندبه میکنم و به جای اشکها بر تو خون میگریم».
موافقان قمهزنی از این عبارت جواز قمهزنی و خونریزی را استفاده نموده و می گویند چون امام زمان(عج) حاضر است برای جد بزرگوارش خون گریه کند پس ما نیز میتوانیم قمهزنی و خونریزی کنیم.
نقد دیدگاه
اینگونه استدلالها یا از شدت تعصب آنهاست یا از روی قلت سواد؛ زیرا هر شخص غیر مغرضی با شنیدن این جملات متوجه میشود که خون گریه کردن امری است که عرفاً محال بوده و عملی نیست. پس اگر معنای کلام را آنگونه که قمه زنان معنی میکنند تصور کنیم لازم میآید که نعوذبالله امام زمان(عج) در این کلمات دروغ گفته باشند. اینگونه استعمالات ادبی که برای بیان شدت احساسات فرد بکار میرود در کلام فصحاء به وفور یافت میشود و نباید آن را در غیر محل آن، معنی نمود.
علاوه بر این بحث مربوط به این روایت فقط در عنوان اولی حکم قمهزنی وجود دارد و آن این است که آیا آسیب رساندن به بدن در عزاداری جایز است یا نه ؟ اما بحث از عنوان ثانوی قمهزنی، که وهن مذهب بودن آن است همچنان به جای خویش باقی است. به عبارت دیگر قمهزنی همچنان به عنوان ثانوی حرام خواهد بود.
۶. امام سجاد و کوبیدن سر به دیوار
یکی دیگر از ادله مدافعان قمهزنی به نقل تاریخی میباشد که آمده امام سجاد(ع) در عزای حسین به تمام قد بلند شده و سر را دیوار کوبید و…: «قام علی طوله و نطح الجدار بوجهه فکسر انفهه و شجّ رأسه و سال دمه علی صدره و خرّ مغشّیا علیه من شده الحزن و البکاء؛ «تمام قد حضرت ایستاد و صورت خود را به دیوار منزل کوبید پس بینی آنحضرت و سر ایشان شکست و خونش بر صورت ایشان ریخت و از شدت حزن و گریه از هوش رفتند».[۱۵]
نقد روایت
این روایت در کتاب «دار السلام» محدث نوری ذکر شده است. به دلایلی این روایت مورد خدشه قرار گرفته است:
- در این کتاب احادیث ضعیفی مطرح شده است و قابل اعتنا نیست.
- قضیه امام سجاد(ع) که نقل شده حدیث نبوده بلکه نقل تاریخی است و در کتابهای معتبر تاریخی نقل نشده است.
- این گونه حرکات با مبانی اسلام و قرآن و عزاداری امام حسین منافات دارد و مصداق لطمه زدن به بدن میباشد و حرام است.
- نمیتوان به چنین حدیثی که نه ریشه تاریخی دارد و نه در منابع حدیثی و تاریخی وجود دارد و نه با مبانی قرآن سازگاری دارد، استناد کرد.
ادعاهای نامشروع
بسیاری از افرادی که به اینگونه اعمال دست میزنند ادعا میکنند که مصیبت امام حسین(ع) چنان در آنها ایجاد حزن و اندوه میکند که عنان عقل خود را از کف داده و از خود بیخود میشوند و بقول خود آنها دیوانه امام میگردند.
در پاسخ از این سخن گفته شده: جایگاه این افراد از ائمه اطهار هم بالاتر نیست زیرا ائمه با آنکه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند هیچ خبری از آنها بدست نیامده که اینگونه حرکات و رفتار را حتی در سطح کوچکتری انجام داده باشند. حتی امام حسین(ع) در شب عاشورا از حضرت زینب خواست تا پس از وی گریبان پاره نکند و صورت نخراشد و فریاد نکشد.[۱۶]
دلائل حرمت قمهزنی
مخالفان قمهزنی برای حرام بودن این کار دلایلی ارائه کردهاند:
۱) بدعت بودن قمهزنی
بدعت دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی است که معنای لغوی آن ایجاد هر امر جدید و بیسابقه و در معنی اصطلاحی به معنای افزودن مسئله و حکمی جدید و بیسابقه به دین است مانند حلال کردن حرامی یا حرام کردن حلالی. قمهزنی نیز در هر دو معنی آن قرار گرفته و حکم به حرمت آن میگردد.
از طریق معنای لغوی: هرگاه فعل و امر جدیدی که جزء دین بودن آن ثابت نشده سبب وهن و تضعیف دین شود، به یقین انجام آن فعل حرام بوده و باید از انجام آن پرهیز شود. قمهزنی نیز از امور اختراعی میباشد که هیچگونه سابقه ای در عصر ائمه(ع) و حتی قرون نزدیک به آن نداشته است. شهید مطهری در این رابطه میگوید: قمهزنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کرد و چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنها آمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید.[۱۷]
جالبتر آنکه طبق گفته شهید مطهری تیغ زنی، زنجیر زنی، حمل صلیب (حمل علم)، زدن طبل و شیپور و … حتی هماکنون نیز به همین شکل در لورد (lourdes) سالیانه در سالروز شهادت مسیح! برگزار میشود.
از طریق معنای اصطلاحی: بطور کلی اگر شخصی عملی را که دلیلی بر وجوب یا استحباب آن ندارد به اعتقاد اینکه آن عمل واجب یا مستحب است انجام دهد به یقین، انجام آن فعل با این نیت حرام میباشد. امام خمینی در این مورد مینویسد: تشریع، یعنی به دین وارد کردن چیزی که از دین نیست. این مساوی با بدعت است.[۱۸]
افراد قمه زن نیز قمهزنی را به نیت اینکه از اعمال عبادی و مطلوب است انجام میدهند در حالیکه قمهزنی هیچ میانهای با دین ندارد. علامه سید محسن امین در این رابطه مینویسد: بزرگترین گناهها این است که انسان بدعتها را به جای مستحب گرفته یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند امور نهی شده، که در عزاداریها فراوان اتفاق میافتد، از قرار زیر است: کذب و دروغ گفتن؛ آزار نفس و اذیت کردن بدن، که همان قمه زدن و … حرام بودن این امور، عملاً و فعلاً ثابت است؛ جیغ زدن و فریادهای بلند زنان، که علاوه بر زشت بودن آن، اصلاً گناه و معصیت است.[۱۹]
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: «بدترین کارها آنست که نوپدید و بیسابقه باشد. بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی فرجامش آتش است».[۲۰]
امیرالمؤمنین(ع) در نکوهش بدعت فرمودند: «هیچ بدعتی نهاده نشده مگر آنکه بدان سبب، سنتی ترک شد. از بدعتها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید. بهترین کارها آن است که پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است که نو پدید و بیسابقه باشد».[۲۱]
۲. وهن و تضعیف مذهب
وهن در لغت به معنای تضعیف و سست نمودن کسی یا چیزی است و منظور از آن در اینجا این است که اگر دیگران این عمل را در عزاداری امام حسین(ع) ببینند مذهب شیعه را متهم به خشونت ، توحش و خرافه گری میکنند، که در نتیجه منجر به تضعیف و وهن تشیع میگردد. مهمترین دلیلی که برای حرمت قمهزنی ذکر شده وهن نسبت به مذهب است. تاکنون در شبکههای تلویزیونی و رسانههای ضداسلامی در جهان، با استناد به صحنههای قمهزنی که در برخی دیگر از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق هم معمول است تولیدات زیادی را علیه اسلام و مسلمین تهیه کردهاند که در آنها چهرهای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است. نظیر فیلم " شمشیر اسلام " که توسط شبکه تلویزیونی بیبیسی تهیه شده یا فیلم " ترور شیعی " که از تلویزیون آمریکا پخش شد که در آن شیعیان به گونهای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمیکنند و در پایان نیز صحنههایی از قمهزنی در روز عاشورا پخش گردید.[۲۲]
نفوذ استعمار در دین
استعمار از تمامی ابزارهای ممکن در جهت ضربه زدن به اسلام و مسلمین استفاده میکند، در طول تاریخ به اثبات رسیده است، قمهزنی نیز یکی از همین ابزارهاست. آیتالله خامنهای در این رابطه مطلبی نقل کردهاند: " … وقتی کمونیستها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند همه آثار اسلامی را از آنجا محو کردند مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند و … هیچ نشانه ای از اسلام و تشیع باقی نگذاشتند فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمهزدن بود. دستورالعمل روسای کمونیستی به زیر دستانشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزار کنند یا قرآن بخوانند اما اجازه دارند که قمه بزنند، چون خود قمهزنی برای آنها یک وسیله تبلیغاتی بر ضد دین و تشیع بود … "[۲۳]
منابع
- ↑ ایرانیان و عزاداری عاشورا، اصغر فروغی ابری، ص۶۸
- ↑ ناسخ التواریخ، ج۶، ص۵۴.
- ↑ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۵
- ↑ الاربعین الحسینیه، میرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص۲۳۲
- ↑ تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین، محمد صحتی سردرودی، ص۲۰۹
- ↑ کشف اسرار، امام خمینی، ص۱۷۳.
- ↑ تهذیب، ج۸، ص۳۲۵
- ↑ مسالک الافهام، ج۱۰، ص۲۷
- ↑ مصباح الفقیه، ج۱، ص۴۳۰
- ↑ کتاب الطهاره الاول، ص۲۱۸
- ↑ جامع المدارک، ج۵، ص۱۴
- ↑ اللهوف، سید ابن طاووس، ص۱۴۱
- ↑ کامل الزیارات، ص۱۹۵، ح ۲۷۵، باب ۲۹
- ↑ در سایه آفتاب، محمدحسن رحیمیان، ص۱۱۶
- ↑ دارالسلام، ج۲، ص۱۷۹
- ↑ اللهوف، ص۱۴۰
- ↑ جاذبه و دافعه علی(ع)، ص۱۵۴
- ↑ انوار الهدایه، امام خمینی ج۱، ص۲۲۵
- ↑ التنزیه، ص۱۳
- ↑ شیخ مفید، امالی، ص۱۸۸؛محمد کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۵۷.
- ↑ میزان الحکمه، ج۱، ص۴۵۳
- ↑ کیهان عربی ۶/۱/۱۴۱۵، شماره ۳۱۱۳
- ↑ نقل شده در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین ۱۳۷۶