اسلام در نگاه گلدزیهر

از ویکی پاسخ
سؤال

دين اسلام چيست؟

تعریف دین

دين از الفاظي است كه بسيار بر زبان‌ها جاري مي‌باشد و معمولا به كسي ديندار گفته مي‌شود كه خدائي براي جهان اثبات كند و براي خشنودي او اعمالي مخصوص را انجام مي‌دهد.[۱] بنابراين دين، عقايد و دستورهاي عملي و اخلاقي است كه پيغمبران از طرف خدا براي راهنمايي و هدايت بشر آورده‌اند، دانستن اين عقايد و انجام اين دستورها سبب خوشبختي انسان در دو جهان است.

اصول دین اسلام

اصول دين، به معنای ريشه‌ و پايه‌هاي اصلي آن، بر چند اصل استوار است:

توحید

توحید به معنای اعتقاد به يگانگي خدا است. در قرآن انواع توحید، ذکر شده است و بندگان را به تفکر در مخلوقات برای رسیدن به خالق دعوت کرده است. مشاهده اجزاء به هم پيوسته اين جهان پهناور و گردش عمومي حيرت‌انگيز آن و نظام‌هاي جزئي خيره كننده و مرتبط به هم كه در هر گوشه و كنار آن در جريان است، براي هر انساني خردمند روشن مي‌سازد كه جهان هستي و هر چه در آن است در وجود و بقاء خود، از يك وجود و مقام فناناپذيري سرچشمه مي‌گيرد كه با قدرتي بي‌كران و علم بي‌پايان خود جهان را آفريده است.[۲]

عدل

بي‌عدالتي و ظلم، ريشه در نيازمندي افراد ظالم و غيرعادل دارد و نوعاً براي رفع نياز خود دست به بي‌عدالتي مي‌زند. امّا از آن جا كه هيچ گونه نيازمندي به ساحت مقدس آفريدگار جهان راه ندارد. هر حكمي كه از طرف خدا صادر مي‌شود، اگر حكم تكويني است براي تأمين مصالح عامه است كه در محيط آفرينش بايد مراعات شود و اگر حكم تشريعي است براي سعادت و نيكبختي بندگان است. پس نه در حوزه تكوين و نه در حوزه تشريع هرگز از خداوند ظلم صادر نمي شود چنانچه قرآن كريم مي‌فرمايد: ﴿ان الله لايظلم مثقال ذره؛ خداي متعال به اندازه سنگيني يك ذره ظلم نمي‌كند(نساء:۴۰)

نبوت

گرچه انسان خير و شر و نفع و ضرر خود را اجمالاً از راه عقل درك مي‌كند، ولي همان عقل غالباً خود را باخته و از خواهش‌هاي نفساني پيروي مي‌نمايد و گاهي نيز راه خطا مي‌رود. و نمي‌تواند هدايت و سعادت را دريابد بنابراين بايد هدايت خدائي از راه ديگري علاوه بر راه عقل انجام گيرد كه كاملا از خطا و لغزش مصون است و اين راه همان راه نبوت است كه خداي متعال دستورهاي سعادت‌بخش خود، از راه وحي به يكي از بندگان خود بفهماند و به وي مأموريت دهد كه آنها را به مردم برساند و آنان از راه اميد و بيم و تشويق و تهديد به متابعت آن دستورات وادار نمايد.[۳]

امامت=

۴مراد از امامت پيشوائي امت اسلامي در دين و دنياي آنها است. شيعه معتقد است كه پس از درگذشت پيامبر(ص) از جانب خداي متعال امامي براي مردم تعيين شده است كه حافظ و نگهبان معارف و احكام دين باشد و مردم را به راه حق هدايت كند. پس در هر حال وجود امام لازم است تا معارف و قوانين حقيقي دين خدا پيش او محفوظ بماند و هر وقت مردم استعداد پيدا كردند، بتوانند از راهنمايي وي استفاده نمايند.[۴]

معاد

ايمان به معاد يعني اعتقاد به اينكه خداي متعال همه را پس از مرگ زنده نموده و به حساب اعمال‌شان رسيدگي فرموده، نيكوكاران را پاداش نيك خواهد داد و بدكاران را به سزاي كردار و رفتارشان خواهد رسانيد. قرآن كريم در صدها آيه معاد را به مردم تذكر مي‌دهد و هرگونه شك و ترديد را از آن نفي مي‌كند.

اخلاق

دين اسلام به بشر مي‌گويد كه در زندگي صفات پسنديده‌اي اختيار كند و خود را با خوي‌هاي ستوده و نيكو بيارايد، وظيفه‌شناس، خيرخواه، بشر دوست، مهربان، خوش رو و دادگستر باشد و از حق دفاع كند و از حدود و حقوق خود تجاوز نكند و به مال و عرض و جان مردم تعدي روا ندارد، در طلب دانش و بينش از هيچ گونه فداكاري و از خود گذشتگي كوتاهي ننمايد و بالاخره عدل و اعتدال (ميانه روي) را در تمام امور زندگي پيشه خود سازد (براي اطلاع بيشتر و موارد اخلاقي اسلام به منبع ذيل مراجعه شود).[۵]

دستورات ديني و احكام فقهي

دين اسلام دستور مي‌دهد كه در زندگي به كارهائي كه خير و صلاح خود و جامعه در آن است، عمل شود و از كارهايي كه فساد و تباهي به بار مي‌آورد دوري گردد. و نيز مي‌گويد به عنوان عبادت و پرستش پروردگار، اعمالي مانند نماز، روزه، حج، زكات، امر به معروف و نهي از منكر و نظاير آنها كه نشانه بندگي و فرمان‌برداري است به جاي آورده شود. (براي اطلاع بيشتر در اين باره كه مطالب فراوان دارد به منبع ذيل مراجعه شود).[۶]


==مطالعه بيشتر==
  • علامه طباطبايي، خلاصه تعاليم اسلام (به كوشش داود الهامي).
  • شناخت اسلام (به كوشش آقايان شهيد دكتر بهشتي، شهيد باهنر، و قلي‌زاده).
  • علامه طباطبايي، شيعه در اسلام.
  • علامه طباطبايي، آموزش عقايد و دستورات ديني.


منابع

  1. طباطبايي، محمدحسين، آموزش عقايد و دستورهاي ديني، نشر بنياد مستضعفان و جانبازان، ج۲، ص۱۶، بخش۴.
  2. طباطبايي، آموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج۲، ص۲۶ ـ ۲۸.
  3. آموزش عقايد، ج۲، ص۳۸.
  4. اموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج۱، ص۷۳، بخش ۲.
  5. همان، ج۲، ص۱۴۰، بخش ۳.
  6. آموزش عقايد و دستورهاي ديني، ج۱، ص۸۰.