حیدر

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۰ توسط A.ahmadi (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال
از اسامی و القاب مشهور حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) «حیدر و ریحانه» است، آیا این اسامی و القاب در روایات معتبر آمده است؟


از جمله نام‌های حضرت علی(ع) «حیدره» به معنای «شیر» است و امروزه بدون تا و به صورت حیدر استعمال می‌شود و از جمله صفات حضرت زهرا «ریحانه رسول الله» است که به معنای گل خوشبوی رسول خدا یا رزق و روزی حضرت می‌باشد.

پاسخ تفصیلی:

در روایات برای حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) اسامی و القاب متعددی بیان شده است که هریک از این اوصاف بیانگر واقعیتی تاریخی یا وجود ویژگی‌ای در آن بزرگواران بوده است.

از جمله نام‌هایی که برای امیرالمؤمنین(ع) ذکر شده، «حیدره» است که البته امروزه بدون تا و به صورت حیدر استعمال می‌شود. این واژه از نظر لغوی به معنای «شیر» است. جوهری در الصحاح در معنای این واژه می‌گوید: «الحَیْدَرَه: الأسَد».[۱] همین معنا در کتاب المحیط فی اللغه[۲] و نیز در تاج العروس[۳] آمده است. گاهی در استعمالات، کلمه «حیدر» با صفت «کرار» به کار می‌رود که به معنای کسی است که در دفعات متعدد به دشمن حمله می‌برد.

از بررسی روایات و نقل‌های تاریخی به دست می‌آید که «حیدره» نامی بوده که فاطمه بنت اسد، مادر امیرالمؤمنین (علیهما السلام)، برای ایشان انتخاب کرده بودند. به این مطلب در برخی از خطبه‌های خود حضرت نیز تصریح شده است.

یکی از این موارد خطبه‌ای است که ایشان در کوفه و بعد از جنگ نهروان ایراد فرموده‌اند. در این خطبه حضرت به نام‌های خود که در کتاب‌های انجیل، تورات، زبور و … آمده اشاره کرده و در ادامه می‌فرمایند: «أَنَا اسْمِی… عِنْدَ أُمِّی حَیْدَرَه…[۴]؛ نام من نزد مادرم حیدره است». از جمله مواردی که حضرت به این موضوع در آن تصریح کرده‌اند، رجزی است که در جنگ خیبر و در مواجهه با مرحب ایراد فرموده‌اند: «أَنَا الَّذِی سَمَّتْنِی أُمِّی حَیْدَرَه[۵]؛ من آن کسی هستم که مادرم مرا حیدره نامید». این رجز به حدی شهرت دارد که حتی برخی از اهل لغت آن را در کتب لغت خود نیز آورده‌اند.[۶] همچنین در برخی از روایات آمده که نام ایشان در انجیل، به صورت «هیدرا» آمده که همان حیدر است.[۷] از آنجا که این نام برای حضرت، شواهد متعددی در روایات دارد، جهت رعایت اختصار از ذکر همه آنها صرفنظر کرده و تنها به ذکر مصادر آن در پاورقی اکتفا می‌کنیم.[۸]

در مورد اطلاق اسم یا صفت «ریحانه» به حضرت زهرا (سلام الله علیها) نیز، ابتدا مناسب است از باب مقدمه بدانیم که این واژه در نگاه اهل لغت در چند معنا استعمال شده است. راغب در مفرادت در معنای این کلمه می‌نویسد: «فَالرَّیْحَانُ‏: ما له رَائِحَه، و قیل رزق، ثمّ یقال للحبّ المأکول ریحان[۹]؛ ریحان آن چیزی است که بوی خوش دارد و گفته شده که معنای رزق نیز می‌دهد، سپس گفته شده که به دانه خوراکی نیز ریحان گویند». در النهایه در توضیح این واژه چنین آمده است: «الرَّیْحَانُ‏: یطلق علی الرّحمه و الرّزق و الرّاحه، و بالرّزق سمّی الولد رَیْحَاناً[۱۰]؛ ریحان بر رحمت و رزق و راحت اطلاق می‌شود و به سبب روزی بودن فرزند، ریحان نامیده شده است».

در برخی از روایات از حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان «ریحانه رسول الله» یاد شده است که به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌کنیم.

۱- امیرالمؤمنین در ضمن روایتی در توصیف خود چنین می‌فرمایند: «وَ أَنَا زَوْجُ الْبَتُولِ سَیِّدَه نِسَاءِ الْعَالَمِینَ- فَاطِمَه التَّقِیَّه النَّقِیَّه الزَّکِیَّه الْمَبَرَّه الْمَهْدِیَّه حَبِیبَه حَبِیبِ اللَّهِ وَ خَیْرِ بَنَاتِهِ وَ سُلَالَتِهِ وَ رَیْحَانَه رَسُولِ اللَّهِ[۱۱]؛ من همسر بتول، سرور زنان جهان، فاطمه با تقوایِ پاکیزه، نیکوی هدایت شده و محبوب حبیب خدا و بهترین دختران و ذریه‌اش و ریحانه رسول خدا هستم». ۲- ۳- همچنین در زیارتی از زیارت‌های امام حسین(ع) آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ الطَّیِّبُ الزَّکِیُّ الْحَبِیبُ الْمُقَرَّبُ وَ ابْنُ رَیْحَانَه رَسُولِ اللَّهِ‏[۱۲]؛ سلام بر تو ای کسی که راستگوی پاک و نیکو، دوست و مقرب درگاه الهی و فرزند ریحانه رسول خدا هستی». ۴-


منابع

  1. الجوهری الفارابی، ابی نصر اسماعیل، الصحاح، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق، ج۲ ص۵۴۳. .
  2. صاحب بن عباد، إسماعیل، المحیط فی اللغه، بیروت، عالم الکتاب، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج‏۳، ص۳۶.
  3. حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ج‏۶، ص۲۵۳.
  4. ابن بابویه، محمد (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ص۵۹ و ابن بابویه، محمد، معانی الأخبار، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ ق، ص۵۹.
  5. مفید، محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج‏۱، ص۱۲۷؛ و طوسی، محمد، الأمالی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ق، ص۴.
  6. ر. ک. الصحاح، پیشین.
  7. شیخ حر عاملی، محمد، إثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۵ ق، ج‏۳؛ ص۱۱۳.
  8. صفار، محمد، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۱ ص۹۹؛ و اربلی، علی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، تبریز، چاپ اول، ۱۳۸۱ق، ج۱ص۶۵؛ و ابن فهد حلی، احمد، عده الداعی و نجاح الساعی، چاپ اول، ۱۴۰۷ ق، ص۹۷.
  9. راغب اصفهانی، حسین، مفردات ألفاظ القرآن‏، بیروت، دار القلم، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ص۳۷۰.
  10. ابن اثیر جزری، مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الأثر، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج۲ ص۲۸۸.
  11. معانی الأخبار، پیشین، ص۵۸؛ و طبری آملی، عماد الدین أبی جعفر محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف المکتبه الحیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۳ ق، ص۱۳.
  12. شهید اول، محمد، المزار، قم، مدرسه امام مهدی، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق، ص۱۴۵.