توصیف خداوند در انتهای برخی آیات قرآن

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۵ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: چرا در قرآن كريم خداوند بعد از هر آيه يا قبل از تمام شدن يک آي...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سؤال: چرا در قرآن كريم خداوند بعد از هر آيه يا قبل از تمام شدن يک آيه يعني در آخر آن به نوعي خودستايي مي‌كند مثلا مي‌فرمايد: و خداوند به هر چيز تواناست، عليم و آگاه است يا شنوا و بيناست؟

پاسخ اجمالی:

صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالب‌های زیر قرار می‌گیرد: تعلیل، تاکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب.

پاسخ تفصیلی:

وقتي در آخر آيات به صفت يا اسمي از صفات و اسماء الهي اشاره مي‌شود، اغلب، آن اسم يا صفت، تبيين كنندۀ معني آن آيه است.

تمام امور، در حقيقت از اسماء الله صادر مي‌شوند، مثلاً ارسال انبياء، لازمۀ اسم "الهادي" و "الحكيم" است؛ يا پذيرش توبه، لازمۀ صفاتی چون "التّواب" و "الغفور" و "الغفّار" و ... است. لذا خداوند متعال گاه بعد از بيان مطلبي، با بيان اسماء و صفات خود، به ما مي‌فهماند كه اين مطلب، از لوازم كدام اسم و صفت الهي است. نيز در برخي موارد خداوند متعال اموري را باطل معرّفي مي‌نمايد و اسم و صفتي از خود را هم ذكر مي‌كند تا بفهماند كه دليل بطلان آن امر، ناسازگاري آن امر با آن اسم يا صفت الهي است.

براي مثال می‌فرماید: «قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ؛ بگو: آيا جز الله چيزى را مى‏پرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟! در حالي كه الله سميع و عليم است.»[۱]

يعني پرستش غير خدا باطل است؛ چون معبود بايد سميع و عليم باشد و غير خدا، هيچ موجودي استقلالاً سميع و بصير نيست. در اين آيه، دو اسم "السميع" و "العليم"، به عنوان حدّ وسط برهان به كار رفته‌اند.

یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّه لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏؛ و چه بسا جنبنده‏اى كه قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مى‏دهد؛ در حالي كه او سميع و عليم است.»[۲]

يعني او رزّاق تك تك موجودات است و رزق كسي را از موعدش تأخير نمي‌اندازند. چون او سميع است و نداي رزق خواهي مخلوقات را مي‌شنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حال‌شان خواهان رزق باشد. و عليم است و مي‌داند كه رزق‌شان چيست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خويش، معيّن نكنند يا اشتباهي معيّن كنند.

به همين نحو، اسماء و صفات انتهايي آيات با خود آيات در ارتباطند؛ لكن درك اين رابطه گاه آسان است و گاه مشكل و از عهدۀ هر كسي بر نمي‌آيد كه متوجّه اين ارتباط شود.

به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تاکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است. و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات می‌شود.

توضیح برخی از واژه‌ها

تعلیل: بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی جنبۀ تعلیل دارند مانند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ»[۳]

برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کرده اند[۴] همانگونه که خداوند خود می‌فرماید: «لَئنِ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»[۵] لذا شکور دلیلی است برای جملۀ «يُضَاعِفْهُ لَكُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را می‌آمرزد و در عقوبت تعجیل نمی‌کند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملۀ «يَغْفِرْ لَكُمْ».

تاکید: عبارت است از استوار کردن مطلب قبلی به واسطۀ تکرار. مانند دو صفت "اللطیف الخبیر" در آیۀ: «ألَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخَبِيرُ».[۶]

«لطیف» در مورد خداوند یعنی عمق آگاهی او نسبت به آفریدگانش و «خبیر» یعنی عالم به کنه ذات اشیاء؛ لذا با این معنا این دو صفت تاکیدی برای آیه محسوب می‌شوند.

و مثال‌ها و عناوین دیگری وجود دارد که به ما نشان می‌دهد صفات و اسماء پایانی آیات با متن آیه‌ای که در آن قرار گرفته‌اند، به نوعی ارتباط مفهومی دارند که در یکی از قالب‌های گفته شده قرار می‌گیرند.

از این توضیحات روشن می‌شود که نمی‌توان صفات پایانی آیات را به عنوان خودستایی خداوند قلمداد کرد، بلکه نشان دادن و تبیین معنایی است که در آیه استفاده شده است و با این صفات خداوند بیان می‌کند که قادر بر عملی کردن مطالبی است که در آیه گفته شده است؛ علاوه بر این‌که خداشناسی اصل دین است و دینداری بدون شناخت و توجه به مبدأ هستی بی معناست. بنابر این لازم است که پیوسته بندگان متذکر خداوند و صفات او باشند. لازم به ذکر است خودستایی برای بشر مذموم است زیرا هیچ یک از کمالات او اصیل نیست و بلکه همه از خداوند است؛ اما برای خدا ممدوح می‌باشد، زیرا او خالق است و احاطه بر همه چیز دارد و همه کمالات اصالتا از خداست و تنها موجودی که می‌تواند خود را بستاید، خداست.

منابع جهت مطالعۀ بیشتر

1. معصومه مرزبان، مهدی احمدی، پیوند معنایی صفات الهی پایان آیات قرآن با مضمون آنها، نشریۀ پژوهش های قرآن و حدیث، سال چهل و هفتم، شمارۀ یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۳. 2. 3. جعفر سبحانی، اسماء و صفات خدا در قرآن، مجلۀ مکتب اسلام، شمارۀ ۸ و ۹. 4.

منابع

  1. مائده/ ۷۶.
  2. عنکبوت/ ۶۰.
  3. تغابن/ ۱۷.
  4. راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۲.
  5. ابراهیم/ ۷.
  6. ملک/ ۱۴.