دشمنی مسلمانان با اسرائیل

از ویکی پاسخ

پیش نویس:در دست ویرایش

سؤال

ریشه دشمنی با اسرائيل چیست؟ آيا فقط بخاطر ظلم و جنايت اسرائيل به مردم فلسطين است؟

123 مسلمانان به علل مختلفی اسراییل را دشمن خود می دانند: برخی از این علل از ابتدا وجود داشته و برخی دیگر نیز بعدها پدیدار گشت که در ادامه در صدد بیان آن ها هستیم.

ریشه های انسانی و اعتقادی

اشغال سرزمین فلسطین

اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸ با اعلام استقلال اسرائیل آغاز شد که منجر به جنگ‌های متعدد و آوارگی حدود 750 هزار فلسطینی شد.[۱] مسئله اشغال فلسطین،‌ مشکل جهان اسلام شمرده شد و عالمان شیعه، همواره از فلسطین حمایت و بر آزادی آن تأکید کرده‌اند؛ برخی فتوای جهاد علیه اسرائیل داده و گروهی به حرمت رابطه با اسرائیل و وجوب آزادی فلسطین و قدس فتوا داده‌اند.[۲]

پایمالی حقوق انسانی

مسألۀ فلسطین، یکى از مصایب بزرگ جهان بشریت کنونى است. هر کس که احساسى در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمایت از انسان‌هاى مظلوم مى زند، نباید در این قضیه ساکت باشد. هرچه از مصایب انسانى فرض کنید، در مصیبت و قضیۀ فلسطین جمع است؛ از قتل نفوس بیگناه، از آواره کردن انسان‌ها و بی‌خانمان کردن آنها، از شکنجه و زجر و حبس و تبعید، از اهانت به کرامت انسانى، از نابود کردن سرمایه هاى بشرى یک عده انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازۀ فعالیت ندادن به یک عده بشر، در طول چند دهه.[۳][۴]

مساله دنیای اسلام

فلسطین قطعه‌اى از خاك اسلامى است. در بین همۀ مذاهب رایج اسلامى، هیچ اختلافى نیست و فقها همه بر این اتّفاق دارند که اگر قطعه‌اى از خاك اسلامى به وسیلۀ دشمنان اسلام جدا شد و حاکمیت دشمنان اسلام بر آن قطعه به وجود آمد، همه باید وظیفۀ خودشان را مجاهدت و تلاش براى برگرداندن آن قطعه به سرزمین اسلامى بدانند.[۵][۶][۷][۸][۹]

ریشه های جهان اسلامی

مایۀ تفرقه دولت‌های اسلامی

این غدۀ چرکین سرطانى که در داخل وطن اسلامی و عربی ما توسط امپریالیست‌ها کاشته شد، امروزه رشد کرده و مایۀ تفرقۀ دولت‌هاى مسلمان شده است. در میان این دولت‌هایى که نام اسلام بر خود نهاده‌اند هیچ کدام از این‌ها نتوانستند به وظائف اسلامی و انسانی و عربی خود در قبال مسالۀ فلسطین انجام وظیفه کرده باشند، زیرا آن‌ها را به مسائل داخلى کشورهاى عربی سرگرم کرده‌اند.[۱۰] مثلا میتوان به پیمان ابراهیم اشاره کرد که از تبعات این پیمان، عادی سازی روابط اسراییل با کشورهای عربی بود. احساس تهدید آمریکا و اسرائیل از محور مقاومت موجب تشکیل این پیمان شد.[۱۱][۱۲] و در نتیجه اختلاف و کم‌کاری کشورهای عربی و دو دستگی در آنها را شاهد هستیم.[۱۳]

از بین بردن امنیت دولت‌های مسلمان

از زمان شکل‌گیری دولت اسرائیل، صلح و امنیت در این منطقه با چالش جدی مواجه شده است.[۱۴] رهبـران اسرائيلی، بنابر سياست‌های امنيتی، امنيـت خاورميانه را به كمك برخی دولت‌ها و گروه‌های دست نشاندۀ خود، به خطر می‌افكنند.[۱۵] [۱۶]

قبضه کردن دنیای اسلام

مساله خاورمیانه بزرگ را تحقیق کنم


امروز شما ملاحظه کنید؛ بهوضوح مىشود دید که جنگ همهجانبهى بزرگى را علیه همهى امت اسلام، و نه قسمتى از آن، راه انداختهاند. این جنگ هم ابعاد اقتصادى، سیاسى، فرهنگى، نظامى و امنیتى دارد و هم ابزار عظیم تبلیغاتى امروز را در اختیار دارد. آنچه شما امروز در فلسطین یا در عراق یادرافغانستان مشاهده مىکنید، فقط جنگ علیهیک ملت نیست و اگر با فلسطین مىجنگند، در واقع با موجودیت اسلام در این منطقه مىجنگند. اگر رژیم صهیونیستى را با همهى وجود مىخواهند تأیید و تقویت کنند، براى این است که مىخواهند یکپارچگى دنیاى اسلام و قدرت آن را با مانع بزرگى مواجه کنند. یکى از دالانهاى فتح دنیاى اسلام، فتح فلسطین است و یکى از دالانهاى آن نیز حالا عراق شده است؛ مىخواهند دنیاى اسلام را 2 قبضه کنند.

اسراییل بزرگ: سکوت و سازش خیانت آلود بسیارى از دولت‌هاى عربى و حتی بی تفاوتی بعضى از آنان به و عدم حساسیت نسبت به سرنوشت فلسطین، کار را به جایى رسانده است که دولت غاصب صهیونیست، پس از سالها ّى انکار، اکنون دوباره داعیهى اسرائیل بزرگ را ً علنا بر زبان کتمان و حت مىآورد و با بىشرمى و وقاحت، نیت پلید غصب سرزمینهاى جدیدى از میهن اسلامى را تکرار مىکند.

ناتوی فرهنگی

براى اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسى است که بتوانند در کشورها و دولتهاى اروپایى و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسى را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایههاى عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء مىکرده است که اخلاق جنسى ملتها را خراب کنند، راحت مىکردند؛ مصرفگرایى را در بین آنها ترویج کنند، بهراحتى این کار را انجام مىدادند؛ بىاعتنایى به هویتهاى ملى و مبانى فرهنگى را در آنها ترویج کنند، این کار را مىکردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر مىکردند. آن وقت همیشه لشکرى هم از امکانات فرهنگى و رسانهاى و روزنامههاى فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش مىشود و من پریروز در روزنامه - البته سه، چهارماه قبل ازاین، من مقالهاش رادیده بودم - گزارشى ازتشکیل «ناتوىفرهنگى» را خواندم.

کوتاه آمدن در برابر اسرائیل،باعث خشونت بیشتر آن

آنچه ما مىخواهیم نتیجه بگیریم این است که چهل و پنج سال از غصب سرزمین فلسطین مىگذرد. هر چه دولتهاى عربى و سازمانهاى فلسطینى کوتاه آمدند، دشمن پرروتر و خشونت از طرف او بیشتر شد. نتیجهاین است کهملت فلسطین براى نجات خود، یک راه بیشتر ندارد و آن، مبارزهى خشن فداکارانهاى است که باید در داخل و خارج سر زمینهاى اشغالى انجام گیرد. وظیفهى همهى مسلمانان هم این است که به 1 این مبارزهى اسلامى کمک کنند.

ریشه های منطقه ای-بین المللی

ورشکستگی اقتصادی برای کشور ها

در گرجستان که یک تحول سیاسى اتفاق افتاد و جا بهجایى قدرت انجام گرفت، یک سرمایهدار امریکایى و صهیونیست یهودى - البته اسمش معروف است، من نمىخواهم اسمش را بیاورم - اعلامکرد کهمن ده میلیون دلار در کشور گرجستان خرج کردم و تحول سیاسى ایجاد کردم؛ خیلى راحت. ده میلیون دلار خرج مىکنند، یک حکومت را کنار مىگذارند، یک حکومت دیگر را سر کار مىآورند! اینها باید روى مردم اثر بگذارند؛ باید اجتماعات درست کنند. در اوکراین هم همین کار را کردند؛ در جاهاى دیگر هم همین کار را کردند. گاهى اوقات تأثیراتشان به شکل دیگرى است و تعیین کننده است. شاید این را در یک جمع ِ دانشجویى دیگر گفته باشم که ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزى - که بسیار هم آدم پرکار و دقیق و جدى و پایبندى بود - به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود که تحولات گوناگونى در آسیاى شرقى اتفاق افتاده بود؛ در مالزى، اندونزى و تایلند، و زلزلهى اقتصادى به وجود آمده بود. همین سرمایهدار صهیونیستى و بعد سرمایهدارهاى دیگر، با بازیهاى بانکى و پولى توانستند چند تا کشور را به ورشکستگى بکشانند ص89

خطر امنیتى اسرائیل براى کل منطقه

از جهت امنیتى، مسألهى اسرائیل، یک خطر امنیتى، نه فقط براى مردم خودش، بلکه براى ّکل منطقه است؛ براى اینکه اینها الان ّزرادخانهى اتمى دارند و باز هم تولید مىکنند

خطر اقتصادی اسرائیل براى کل منطقه

چندى است که صهیونیستهاى حاکم بر فلسطین، تزى را به نام «تز خاورمیانهى جدید» مطرح کردهاند. خاورمیانهى جدید یعنى چه؟یعنى خاورمیانهبر محورکشور اسرائیل شکل بگیرد و اسرائیل بتدریج بر کشورهاى عربى و کشورهاى منطقه و مناطق نفتى در خلیج فارس سیطرهى اقتصادى داشته باشد! این هدف اسرائیلیهاست. بعضى از دولتها غافلند. وخدا آن روز را نیاورد و نخواهد آورد و ملتهاى مسلمان اجازه نخواهند داد که چنین اتّفاقى بیفتد؛ اما نقشهى آنها این است کهبا تکیه بر اقتصاد بتوانند همهى مراکز قدرت را در این کشورها در دست گیرند.

طرح خاورمیانه بزرگ

طرح خاورمیانهى بزرگى که امریکایىها مطرح مىکنند، عبارٌة اخراى ایجاد کشور بزرگى است به نام خاورمیانه، با مرکزیت رژیم صهیونیستى. همهى دولتهایى که در این کشورها هستند، باید به دولتهاى دستنشاندهى اسرائیل تبدیل شوند. معناى خاورمیانهى بزرگ این است که ما یک عرصهى عظیم بشرى را در اختیار اسرائیل بگذاریم تا در آن، سرمایهگذارى و تولید ارزان کند و بر ِ فربهى خود بیفزاید؛ و اگر افسانهى نیل تا فرات را با شیوهى نظامى نتوانست محقق کند، با شیوهى اقتصادى، سیاسى، پولى و فنى آن را تأمین کند. امریکا - و بهیک معنا باید گفت غرب - این را مىخواهد. دنیاى اسلام چرا باید تسلیم چنین خواستهیى شود

ریشه های ژئوپولیتیکی

مانع از شکل گیری دولت مقتدر اسلامی

اساسا تشکیل دولت یهودى - یا به تعبیر درستتر، دولت صهیونیست - در این نقطه از دنیاى اسلام، با یک هدف بلند مدت استکبارى به وجود آمد. اصلا به وجود آوردن این دولت در این نقطهى ّحساس که ً تقریبا قلب دنیاى اسلام است - یعنى قسمت غرب اسلامى را که آفریقاست، به قسمت شرق اسلامى که همین خاورمیانه و ّصل مىکند و یک سه راهى است بین آسیا و آفریقا آسیا و مشرق است، مت و اروپا - براى خاطر این بود که در بلند مدت، تداوم سلطهى ِ استعمارگران آن روز - که در رأسشان دولت انگلیس بود - بر دنیاى اسلام باقى بماند و اینطور نباشد که اگر یک وقت دولت ِ اسلامى مقتدرى - مثل دورانهایى از حکومت عثمانى - به وجود آمد، بتواند ِجلو نفوذ استعمارگران و انگلیس و فرانسه و دیگران را در این منطقه بگیرد. لذا یک پایگاه براى خودشان درست کردند. بنابراین طبق اسناد تاریخى، تشکیل حکومت صهیونیستى در آنجا، بیش از آنچه که آرزوى مردم یهود باشد، یک خواست استعمارى دولت انگلیس بود. شواهدى وجودداردکهدرهمان زمان بسیارى ازیهودیها اعتقادشان این بود که احتیاجى به این دولت نیست؛ این دولت به نفعشان نیست؛ لذاگریزان بودند. بنابراین، این یک آرزو و ایدهى یهودى نبود؛ بیشتر یک ایدهى استعمارى و یک ایدهى انگلیسى بود

ایجاد آی مک

جستارهای وابسته

منابع

  1. کیمرلینگ، باروخ؛ ترجمه حسن گلریز (۱۳۸۳). انهدام سیاسی. تهران: نشر نی. ص. ۲۸.
  2. پاک نیا تبریزی، عبدالکریم (۱۴۳۳). «علمای شیعه و دفاع از قدس شریف». مجله مبلغان. سال ۹۱ (۱۵۵).
  3. موسوی، دکتر سید محمد (۱۳۹۵). «رژیم صهیونیستی اسرائیل ناقض حقوق بشر». فصلنامه مطالعاتی صیانت از حقوق زنان. سال دوم (۵).
  4. توحیدی، احمدرضا (۱۴۰۲). «نقض‌های حقوق بشری و بشردوستانه رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان از 7 اکتبر 2023». مجله حقوقی بین المللی. سال چهلم (۷۱).
  5. كاشف الغطاء، الشيخ جعفر. كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء. ج. ۴. قم: المطبعة: مكتب الإعلام الإسلامي. ص. ۲۸۸.
  6. پاک نیا تبریزی، عبدالکریم (۱۴۳۳). «علمای شیعه و دفاع از قدس شریف». مجله مبلغان. سال ۹۱ (۱۵۵).
  7. السند، الشیخ محمد (۱۴۳۳). الحاكمية بين النص و الديمقراطية. بیروت: ناشر: الأميرة. ص. ۲۹۷.
  8. موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی (۱۴۲۴). فقه اهل البیت(ع). ج. ۳۲. قم: موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی. ص. ۹۸.
  9. الفاضل اللنكراني، الشيخ محمد (۱۳۸۰). الاحكام الواضحه. قم: ناشر: مركز فقه الائمه الاطهار(ع). ص. ۴۶۱.
  10. بیانات آیت الله العظم خامنه‌ای (۱۳۵۹). «بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران». farsi.khamenei.ir. دریافت‌شده در ۳۰ آبان ۱۴۰۳.
  11. حمیدرضا تبشیری و مرتضی رفیعی بصیری (۱۴۰۱). «تحلیل نظری بر شكل‌گیری توافقنامه ابراهیم». فصلنامه شاهد اندیشه. سال سوم (۲): ۲۹۵-۳۱۴.
  12. پیرمحمدی، سعید و طاهری طاهر و باباتبارسرخی ابوالقاسم (۱۴۰۱). «تأثیر طرح توافق آبراهام بر امنیت محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در دوره ترامپ». فصلنامه آفاق امنیت. سال پانزدهم (۵۴): ۹۲-۶۹.
  13. Schweller, Randall L (۱۹۹۴). Bandwagoning for Profit: Bringing the Revisionist State Back in. ج. ۱۹. USA. ص. ۷۷.
  14. جعفری، علی اکبر (۱۳۹۱). «تبیین عوامل و اهداف اتحاد استراتژیک میان آمریکا و اسرائیل در منطقه خاورمیانه». فصلنامه ژئوپلیتیک. سال هشتم (۲): ۱۸۶.
  15. لطفیان، سعید (۱۳۹۶). «ديدگاه راهبردي اسرائيل و برآورد تهديد امنيتی آن براي خاورميانه». فصلنامه سياست، مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي. دوره ۴۷ (۱): ۱۷۹-۲۰۰.
  16. بیکی، مهدی (۱۳۸۹). «تهدیدات اسرائیل علیه خاورمیانه». مجله جریان شناسی دینی معرفتی در عرصه بین الملل. دوره چهار (۳): ۱۳۰-۱۵۶.