نسبت گناه به پیامبران در قرآن
قرآن کریم به صراحت از عصیان و نافرمانی پیامبران خبر میدهد، چگونه میتوان از این آیات چشم پوشید و پیامبران را معصوم دانست؟ آیاتی از قرآن که به ظاهر از نافرمانی پیامبران خبر میدهند و به نکوهش از برخی از اعمال آنان میپردازند، به صورتی گسترده در کتابهای روایی، تفسیری و کلامی به بحث گذاشته شده، معنای حقیقی آنها مورد موشکافی قرار گرفته است. در اینجا به جای آن که به بررسی تک تک این آیات بپردازیم، چند نکتهٔ کلی را برای دست یابی به درکی عمیقتر از آنها گوشزد میکنیم.
- واژههایی هم چون عصیان، استغفار، توبه و ذنب نباید ره زن اندیشه گردد و بی درنگ معنای متداول عرفی را در ذهن بنشاند. کاربرد این کلمات، گسترهٔ وسیعی دارد و تنها در قلمرو محرّمات شرعی محدود نمیگردد. برای مثال، سرپیچی از فرمانهای استحبابی و ارشادی نیز نوعی عصیان است؛ هر چند کار حرامی را برای کسی که عصیان ورزیده، رقم نمیزند. استغفار و توبه نیز، بسته به میزان قرب و منزلت آدمی معنای متفاوتی مییابد؛ به گونه ای که نه تنها در مورد حرامهای شرعی بلکه در بارهٔ اعمال پسندیدهای که برای مقرّبان درگاه الهی ناپسند است نیز میتوان از توبه و مغفرت سخن گفت. هم چنین «ذنب» به معنای کاری است که پی آمدی ناگوار دارد و بر این اساس، مبارزات پیامبر اکرم با بتپرستی را نیز میتوان از زبان مشرکان، ذنبی نابخشودنی به شمار آورد، که به گفتهٔ قرآن کریم خداوند با فتح مکّه این گناه را میبخشاید و پیامبرش را از پی آمدهای ناگوار آن ایمن سازد: (إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللّه ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً).
- از دیدگاه روایات، یکی از نکاتی که در زبانشناسی قرآن کریم باید مورد توجه قرار گیرد، این است که برخی از آیات به شیوهٔ «ایّاکَ اعنی وَ اسمَعی یا جارة» نازل شدهاند. این جمله در زبان عربی تقریباً برابر با ضربالمثلی فارسی است که میگوید: «در، به تو میگویم، دیوار، تو بشنو». بر این اساس، هر چند پیامبر اکرم تردیدی در الهی بودن وحی ندارد، با جملاتی از این دست مورد خطاب قرار میگیرد: «اگر در آنچه بر تو نازل کردیم تردید داری، از کسانی که پیش از تو کتاب (آسمانی) میخواندند، پرسش نما». این آیه، به هیچ وجه نشان گر دو دلی پیامبر نیست؛ بلکه راهی برای تحقیق و جست و جو فراروی مخاطبان قرآن کریم قرار میدهد و از آنان میخواهد که برای برطرف ساختن شک و تردید خود، از دانشمندان یهودی و مسیحی که ویژگیهای پیامبر خاتم را میدانند، پرسش نمایند.
هم چنین، در آیه ای دیگر، رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) از این که به خواستهٔ گروهی سست ایمان تن داده و آنان را از شرکت در جهاد معاف داشته است، چنین بازخواست میشود: (عَفَا اللّه عَنْکَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ); خدایت ببخشاید، چرا پیش از آن که (حال) راست گویان بر تو روشن شود و دروغ گویان را بازشناسی به آنان اجازه دادی؟ با اندکی تأمل روشن میگردد که عتاب و سرزنش این آیه، در واقع، دامن گیر کسانی است که بدون داشتن عذری حقیقی، از شرکت در جهاد سرباز میزنند و بهانههای واهی را پشتوانهٔ خانه نشینی خود میسازند. این گروه اگر هم با مخالفت پیامبر روبه رو میشدند، در تصمیم خود بازنگری نمیکردند و قداست سرسپردگی در برابر فرمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را نیز در هم میشکستند. افزون بر این که حضور این سست ایمانان در جهاد، جز تضعیف روحیهٔ دیگران حاصلی نداشت و چنانکه در آیات بعدی همین سوره آمده است به فساد و تباهی میانجامید. از آنچه گذشت این نتیجه به دست میآید که این آیه، بر خلاف آنچه برخی پنداشتهاند، نه تنها پیامبر را سرزنش نمیکند، بلکه با ظاهری عتاب آلود به ستایش از وی میپردازد. این مدحِ عتاب نما بدان معناست که دلسوزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) برای مردمان به حدّی است که حتّی رسواییِ خطاکاران را نیز نمیپسندد و با موافقت با خواستهٔ آنان، پرده از نفاق و دو رویی شان بر نمیگیرد. ۳. آنچه گذشت به معنای نادیده گرفتن لغزشهای پیامبران نیست. بسیاری از کارها که بر همگان روا است، شایستهٔ مقرّبان درگاه الهی نیست، که «حَسَناتُ الابرارُ سَیئاتُ المُقَرّبین». چه بسا از معصومان عملی سر زند که هر چند حرام شرعی نیست، ولی با مقام و منزلت والای آنان سازگاری ندارد و در اصطلاح «ترک اولی» خوانده میشود. این لغزشهای کوچک به گونه ای در قرآن برجسته گردیدهاند که ظاهر بینان و غیر دقیق نگران را به تردید میافکند و این پرسش را پیش روی آدمی قرار میدهد که اگر پیامبران معصوم اند، دلیل این همه پافشاری بر لغزشهای آنان چیست. امیرمؤمنان (علیه السلام) در پاسخ به پرسشی از این دست، این نکته را خاطر نشان میسازند که یادآوری این کاستیها برای آن است که مردم در بزرگ داشت انبیا به خطا نروند و آنان را در جای گاه خدایی ننشانند و بدانند که آفریدگان هر اندازه درجات تعالی را بپیمایند، از کمال ویژهٔ الهی فروترند.