قیام عاشورا برای خدا یا به خواست مردم

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۳ توسط Rezvani (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا قیام امام حسین(ع) یک حرکت دموکراتیک بوده است؟ چون اهل کوفه به وی نامه داده بودند و حسین(ع) برای اجرای دموکراسی به طرف کوفه حرکت کردند آیا چنین بوده است؟!

همان‌طور که می‌دانید معاویه پیش از مرگش برخلاف معاهده صلحی که با امام حسن مجتبی(ع) بسته بود یزید را به عنوان ولیعهد خویش برگزید یزید نیز پس از مرگ پدر درصدد برآمد برای تحکیم حکومت نامشروعش از امام حسین علیه السّلام بیعت بگیرد که عدم موافقت امام با این مسئله به قیام و در نهایت شهادت ایشان انجامید. اما به منظور تحلیل کاملی از قیام امام ضروری است دو موضوع «فلسفه قیام» و نیز «خواست مردم» در انجام این حرکت را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم:

فلسفه قیام امام حسین(ع)

در بررسی قیام امام حسین علیه السّلام این حقیقت بر ما مسلم خواهد شد که انگیزه اصلی قیام عاشورا در واقع مبارزه با یک جریان انحرافی بود که در درون جامعه مسلمانان پدید آمده بود جریانی که اساس دین را هدف قرار داده و کم‌کم می‌رفت جامعه مسلمین را از حاکمیت احکام الهی و شریعت آسمانی تهی سازد.

ممکن است کسی بپرسد چرا این قیام در زمان حکومت معاویه انجام نشد؟ یکی از دلایل این مسئله را باید در تفاوت حکومت یزید با معاویه جستجو کرد، تا زمانی که معاویه در رأس حکومت قرار گرفته بود سعی می‌کرد از رویارویی مستقیم با شریعت الهی و احکام دینی اسلام بپرهیزد اما برخلاف وی پسرش یزید از تجاهر به فسق و مخالفت علنی با احکام اسلام ابایی نداشت وی منصب خلافت مسلمین را عملاً به ابزاری برای نابودی اساس دین بکار گرفته بود و لذا وقتی مأمور یزید بن معاویه از امام حسین(ع) خواست با یزید بیعت کند فرمود: چگونه با فردی فاسق و شارب الخمر که آشکارا تظاهر به فسق می‌کند بیعت کنم؟[۱]

فلسفه قیام امام امر به معروف و نهی از منکر بود هنگامی که از مدینه خارج می‌شد خطاب به برادر خود محمد بن حنفیه فرمود: اینک من از مدینه خارج می‌شوم ولی نه برای ریاست و حکومت و رسیدن به جاه و مقام بلکه برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدم رسول خدا(ص)[۲]

اساس حرکت امام قیام در راه احقاق حق و مبارزه با باطل بود که ایشان فرمودند: آیا نمی‌بینید که به حق رفتار نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌گردد. پس جا دارد یک مؤمن در چنین شرایطی تن به شهادت دهد. ایشان همچنین در نامه ای که به بزرگان بصره نوشتند انگیزه قیام خود را دعوت مردم به کتاب خدا و سنت رسول او در زمانی که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت‌ها فزونی یافته ذکر نمودند.[۳]

بنابراین انگیزه و هدف امام حسین(ع) از قیام خونین کربلا چیزی جز عمل به وظیفه شرعی و انجام تکالیف الهی نبود.

نقش خواست مردم در قیام عاشورا

یکی از نکات قابل توجه در قیام امام و به طور کلی موضوع جایگاه حاکمیت سیاسی معصومین یا نایبان ایشان، مسئله توجه به نقش رضایت و خواست مردم در آن است و آن این که به طور حتم شکل‌گیری حاکمیت سیاسی حاکم اسلامی و اعمال این حاکمیت پس از پذیرش، اعلام رضایت و اقبال مردمی به آن تحقق یافتنی است؛ چنان‌که اساس حکومت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مدینه، حاکمیت سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام در کوفه و پس از ایشان دوران بسیار کوتاه حکومت امام حسن مجتبی علیه السّلام در پی اعلام حمایت و بیعت گروه‌های کثیری از مسلمانان با آنان تحقق یافت و استمرار آن نیز با حمایت عملی مسلمانان از آنان امکان می‌یافت، امّا این مسئله هرگز به مفهوم مشروعیت بخش دانستن خواست مردم برای حکومت دینی و حاکم اسلامی نیست، حاکمیت سیاسی در زمان حضور معصوم انحصاراً متعلق به آنان و در زمان غیبت نیز از آنِ نایبان جامع‌الشرایط معصومین است و مردم مجاز نیستند به حاکمیت و ولایت سیاسی غیر آنان رضایت دهند.[۴] حال چنانچه مردم خلاف این عمل نمودند گر چه مرتکب گناه شده‌اند امّا در عین حال هیچ حاکم اسلامی حاکمیت سیاسی خود را بر آنان تحمیل نخواهد کرد و اساساً زمینه چنین حاکمیتی نیز تحقق خارجی نخواهد یافت، این دقیقاً همان نکته ای است که حکومت مردم سالاری دینی را از دموکراسی به مفهوم غربی آن متمایز می‌سازد؛ زیرا در دموکراسی ملاک حقانیت و تمایز میان حق و باطل فقط نظر و خواست عمومی است و حکومت موظف است هر آنچه مردم می‌خواهند عمل کند؛ چرا که در این نوع حکومت ماورای خواست عموم هیچ حقی قابل اثبات نیست.

از مطالب فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که قیام امام حسین علیه السّلام دارای منشأ الهی و دینی است و البته این به معنای نادیده انگاشتن جنبه مردمی آن نیست. هدف امام و حرکت ایشان در قیام تاریخی عاشورا در راستای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود، یزید با اقدامات خود و مجبور ساختن امام برای بیعت با وی روندی را آغاز کرد که به نابودی اساس دین می‌انجامید، در کنار این مسئله مسلمانان کوفه نیز از اقدامات یزید به ستوه آمده بودند با نامه‌های متعدد از امام خواستند به جانب آنان رود و حکومت ظالمانه یزید را سرنگون سازد. این دعوت حجّت را بر امام تمام و تکلیف الهی ایشان را در برابر حکومت و براندازی حاکمیت باطل منجّز ساخت. از این رو امام حسین علیه السّلام قیام تاریخی خود را آغاز کرد؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) و امام علی علیه السّلام و امام حسن مجتبی علیه السّلام نیز پس از اقبال عمومی و اعلام رضایت مردمی به تأسیس حکومت اقدام نمودند لکن این امر به مفهوم اعتماد به حقانیت محض و مشروعیت بخش بودن رأی مردم ـ آن گونه که در دموکراسی تعریف می‌شود ـ نیست.

منابع

  1. باقر شریف قرشی، حیات الامام الحسین(ع)، ج۲، نجف: مطبعه الاداب، ۱۳۹۰ ق، ص۲۵۵.
  2. سید هاشم رسولی محلاتی، زندگی امام حسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ ش، ص۱۵۲.
  3. ابو جعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۷۹ م، ج۴، ص۲۶۶.
  4. به عنوان مثال آیات متعددی از قرآن کریم ضمن تأکید بر ولایت سیاسی رسول خدا(ص) از مؤمنان می‌خواهد که اوامر ایشان را اطاعت کنند و در برابر حکم خدا و رسول اختیار و حق مخالفتی برای خود قایل نباشند. رک: نساء، ۶۴، احزاب، ۳۴.