اصلاح زبان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
'''{{پاسخ}}'''
در بسيارى از روايات درباره اين دو مسأله بحث شده و اهمّيّت فوق‌العاده‌اى براى هر دو بيان گرديده است، و از نظر علماى اخلاق نيز اين دو داراى اهمّيّت ويژه‌اى هستند، تا آنجا كه آنها معتقدند سالكان راه حق بدون رعايت سكوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانى كه به آن آلوده مى‌شوند به جائى نمى‌رسند، هرچند در رياضتهاى بدنى و روحانى و انجام انواع عبادات كوشا باشند.ج۱، ص۲۹۸.


اهمّيّت «صَمْت» (سكوت) در روايات اسلامى بازتاب بسيار گسترده‌اى دارد، و نكته‌هاى دقيق و ظريفى درباره آن بيان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبيرات جالبى‌
'''اصلاح زبان''' ....


تشريح شده است، كه به بخشى از آن ذيلًا اشاره مى‌شود.
== اهمیت ==
در بسيارى از روايات درباره اصلاح زبان و اهمّيّت فوق‌العاده‌اى براى هر دو بيان گرديده است، و از نظر علماى اخلاق نيز اين دو داراى اهمّيّت ويژه‌اى هستند، تا آنجا كه آنها معتقدند سالكان راه حق بدون رعايت سكوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانى كه به آن آلوده مى‌شوند به جائى نمى‌رسند، هرچند در رياضتهاى بدنى و روحانى و انجام انواع عبادات كوشا باشند.ج۱، ص۲۹۸.


1- در زمينه تأثير سكوت در تعميق تفكّر و استوارى عقل، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:
زبان در عين اين كه يكى از بزرگترين نعمتهاى پروردگار است تا چه اندازه خطرناك مى‌تواند باشد تا آنجا كه سرچشمه گناهان بى‌شمار مى‌گردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مى‌كشد.ص۳۱۸.


«اذا رَأَيْتُمْ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَانَّهُ يُلْقِى الْحِكْمَةَ وَ الْمُؤمِنُ قَليلُ الْكَلامِ كَثيرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنافِقُ كَثيرُ الْكَلامِ قَليلُ الْعَمَلِ؛
اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى‌شود. آرى! بى‌مطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مى‌گيرد، غوطه‌ور مى‌سازد!ص..۳۲۰.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش، </ref>
 
هنگامى كه مؤمن را خاموش ببينيد به او نزديك شويد كه دانش و حكمت به شما القا مى‌كند، و مؤمن كمتر سخن مى‌گويد و بسيار عمل مى‌كند، و منافق بسيار سخن مى‌گويد و كمتر عمل مى‌كند.» [1]


2- در حديث ديگرى در همين زمينه از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه فرمود:
== جایگاه سکوت در اصلاح زبان ==
اهمّيّت «صَمْت» (سكوت) در روايات اسلامى بازتاب بسيار گسترده‌اى دارد، و نكته‌هاى دقيق و ظريفى درباره آن بيان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبيرات جالبى‌ تشريح شده است، كه به بخشى از آن ذيلًا اشاره مى‌شود. در زمينه تأثير سكوت در تعميق تفكّر و استوارى عقل، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: هنگامى كه مؤمن را خاموش ببينيد به او نزديك شويد كه دانش و حكمت به شما القا مى‌كند، و مؤمن كمتر سخن مى‌گويد و بسيار عمل مى‌كند، و منافق بسيار سخن مى‌گويد و كمتر عمل مى‌كند.»


«دَليلُ الْعاقِلِ التَّفَكُّرُ وَ دَليلُ التَّفَكُّرِ الصَمْتُ؛
در حديث ديگرى در همين زمينه از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه فرمود: نشانه عاقل فكر كردن و نشانه فكر كردن، سكوت نمودن است.» در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: بسيار خاموشى برگزين تا فكرت زياد شود، و عقلت نورانى گردد، و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»ص۳۰۲.


نشانه عاقل فكر كردن و نشانه فكر كردن، سكوت نمودن است.»
يعنى اهمّيّت سكوت و صمت و تأثير آن در تهذيب نفوس و اخلاق گذشت، در واقع يكى از طرق اساسى براى پيشگيرى از آفات زبان است.ص۳۰۷.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،</ref>


در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است:
مراد از سكوت، سكوت مطلق نيست- زيرا بسيارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است- بلكه منظور از قِلّةُ الكلام‌ (كم سخن گفتن) يا به تعبير ديگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است. به همين دليل، در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‌خوانيم: كسى كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مى‌شود؛ و كسى كه خطا و لغزشش فراوان گردد، حياء او كم مى‌شود؛ و كسى كه حيائش كم شود، پرهيزگارى‌اش كم مى‌شود؛ و كسى كه ورعش كم شود، قلبش مى‌ميرد؛ و كسى كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مى‌شود!»
 
(نخست انديشه كردن سپس گفتار).ص۳۲۰.
«اكْثِرْ صَمْتَكَ يَتَوفَّرْ فِكْرُكَ وَ يَسْتَنِر قَلْبُكَ وَ يَسلَمَ الْنَّاسُ مِنْ يَدِكَ؛
 
بسيار خاموشى برگزين تا فكرت زياد شود، و عقلت نورانى گردد، و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»ص۳۰۲.
 
نچه در بحث پيشين، يعنى اهمّيّت سكوت و صمت و تأثير آن در تهذيب نفوس و اخلاق گذشت، در واقع يكى از طرق اساسى براى پيشگيرى از آفات زبان است.ص۳۰۷.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،</ref>


== آفات زبان ==
== آفات زبان ==
خط ۹۳: خط ۸۷:


10- تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف‌ ص.۳۱۸.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،</ref>
10- تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف‌ ص.۳۱۸.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،</ref>
زبان در عين اين كه يكى از بزرگترين نعمتهاى پروردگار است تا چه اندازه خطرناك مى‌تواند باشد تا آنجا كه سرچشمه گناهان بى‌شمار مى‌گردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مى‌كشد.ص۳۱۸.
مراد از سكوت، سكوت مطلق نيست- زيرا بسيارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است- بلكه منظور از قِلّةُ الكلام‌ (كم سخن گفتن) يا به تعبير ديگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است.
به همين دليل، در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‌خوانيم:
مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ، وَ مَنْ كَثُر خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤُهُ، وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَ مَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَ مَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ؛
كسى كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مى‌شود؛ و كسى كه خطا و لغزشش فراوان گردد، حياء او كم مى‌شود؛ و كسى كه حيائش كم شود، پرهيزگارى‌اش كم مى‌شود؛ و كسى كه ورعش كم شود، قلبش مى‌ميرد؛ و كسى كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مى‌شود!»
(نخست انديشه كردن سپس گفتار)
اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى‌شود. آرى! بى‌مطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مى‌گيرد، غوطه‌ور مى‌سازد!ص..۳۲۰.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش، </ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۳

سؤال

اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟

'

اصلاح زبان ....

اهمیت

در بسيارى از روايات درباره اصلاح زبان و اهمّيّت فوق‌العاده‌اى براى هر دو بيان گرديده است، و از نظر علماى اخلاق نيز اين دو داراى اهمّيّت ويژه‌اى هستند، تا آنجا كه آنها معتقدند سالكان راه حق بدون رعايت سكوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانى كه به آن آلوده مى‌شوند به جائى نمى‌رسند، هرچند در رياضتهاى بدنى و روحانى و انجام انواع عبادات كوشا باشند.ج۱، ص۲۹۸.

زبان در عين اين كه يكى از بزرگترين نعمتهاى پروردگار است تا چه اندازه خطرناك مى‌تواند باشد تا آنجا كه سرچشمه گناهان بى‌شمار مى‌گردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مى‌كشد.ص۳۱۸.

اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مى‌شود. آرى! بى‌مطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مى‌گيرد، غوطه‌ور مى‌سازد!ص..۳۲۰.[۱]

جایگاه سکوت در اصلاح زبان

اهمّيّت «صَمْت» (سكوت) در روايات اسلامى بازتاب بسيار گسترده‌اى دارد، و نكته‌هاى دقيق و ظريفى درباره آن بيان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبيرات جالبى‌ تشريح شده است، كه به بخشى از آن ذيلًا اشاره مى‌شود. در زمينه تأثير سكوت در تعميق تفكّر و استوارى عقل، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: هنگامى كه مؤمن را خاموش ببينيد به او نزديك شويد كه دانش و حكمت به شما القا مى‌كند، و مؤمن كمتر سخن مى‌گويد و بسيار عمل مى‌كند، و منافق بسيار سخن مى‌گويد و كمتر عمل مى‌كند.»

در حديث ديگرى در همين زمينه از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم كه فرمود: نشانه عاقل فكر كردن و نشانه فكر كردن، سكوت نمودن است.» در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: بسيار خاموشى برگزين تا فكرت زياد شود، و عقلت نورانى گردد، و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»ص۳۰۲.

يعنى اهمّيّت سكوت و صمت و تأثير آن در تهذيب نفوس و اخلاق گذشت، در واقع يكى از طرق اساسى براى پيشگيرى از آفات زبان است.ص۳۰۷.[۲]

مراد از سكوت، سكوت مطلق نيست- زيرا بسيارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است- بلكه منظور از قِلّةُ الكلام‌ (كم سخن گفتن) يا به تعبير ديگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است. به همين دليل، در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‌خوانيم: كسى كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مى‌شود؛ و كسى كه خطا و لغزشش فراوان گردد، حياء او كم مى‌شود؛ و كسى كه حيائش كم شود، پرهيزگارى‌اش كم مى‌شود؛ و كسى كه ورعش كم شود، قلبش مى‌ميرد؛ و كسى كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مى‌شود!» (نخست انديشه كردن سپس گفتار).ص۳۲۰.

آفات زبان

محقّق بزرگوار مرحوم «فيض كاشانى» در كتاب «المحجّة البيضاء»، و «غزالى» در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان گناهان زبان ذكر كرده‌اند، از جمله غزالى بيست نوع انحراف و آفت براى زبان شمرده؛ به اين ترتيب:

1- گفتگو كردن در امورى كه به انسان مربوط نيست (و در سرنوشت او اثر مادّى و معنوى ندارد).

2- بيهوده گويى و پرحرفى‌

3- گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده‌

4- جدال و مراء (منظور از «جدال» جرّو بحث‌هايى‌است كه براى تحقير ديگران انجام مى‌شود، و «مراء» به معنى بحثهايى است كه به عنوان اظهار فضل و برترى جويى است.)

5- خصومت و نزاع و لجاج در كلام‌

6- تكلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافيه پردازى و مانند آن‌

7- بد زبانى و دشنام‌

8- لعن كسى كه مستحقّ لعن نيست‌

9- غنا و اشعار (منظور اشعارى است كه محتواى باطل دارد يا با آهنگ لهوى خوانده مى‌شود.)

10- مزاح و شوخى‌هاى ركيك و زشت‌

11- سخريّه و استهزاى ديگران‌

12- فاش كردن اسرار مردم‌

13- وعده‌هاى دروغين‌

14- دروغ و خبرهاى خلاف گفتن‌.ص۳۱۶.

15- غيبت كردن‌

16- سخن چينى (حرف اين را براى آن بردن و ميان دو نفر يا دو گروه نفاق و آشوب بپا كردن.)

17- نفاق در سخن (كه در تعبيرات عربى به چنين كسان ذوللِّسانين گفته مى‌شود؛ مثلًا، در پيش رو چيزى بگويد و در پشت سر چيز ديگر.)

18- مدح نا به جا و ستايش از كسانى كه شايسته ستايش نيستند

19- نسنجيده و بى‌مطالعه سخن گفتن كه غالباً توأم با خطاها و خلافها است‌

20- سؤال از مسائل پيچيده‌اى كه درك آن خارج از توان فكرى سؤال كننده است‌.ص۳۱۷.

1- تهمت زدن‌

2- شهادت به باطل‌

3- خودستايى‌

4- نشر شايعات بى‌اساس و اكاذيب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذكر احتمال باشد.

5- خشونت در سخن و بى ادبى در كلام‌

6- اصرار بى جا (مانند اصرار بنى‌اسرائيل در مورد گاوى كه مأمور به ذبح آن بودند.)

7- ايذاء ديگران با گفتار، و به اصطلاح نيش زبان زدن‌

8- مذمّت كسى كه سزاوار مذمّت نيست‌

9- كفران و ناسپاسى با زبان‌

10- تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف‌ ص.۳۱۸.[۳]

منابع

  1. مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،
  2. مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،
  3. مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،