چرا خدا را عبادت میکنیم: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←تیتر) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
فلسفه عبادت چیست؟ فلسفه عبادت این است که انسان خدا را بیابد تا خودش را بیابد. فلسفه عبادت، بازیابی خود و خودآگاهی واقعی به آن معنایی است که قرآن میگوید و بشر هنوز نتوانسته است خودش را برساند، مگر کسانی که از مکتب اسلام الهام گرفتهاند. شما اگر میبینید محیی الدین عربی پیدا میشود و خودآگاهی انسان را تفسیر میکند و بعد از او شاگردهای او از قبیل مولوی رومی و امثال او به وجود میآیند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۱۴.</ref> | فلسفه عبادت چیست؟ فلسفه عبادت این است که انسان خدا را بیابد تا خودش را بیابد. فلسفه عبادت، بازیابی خود و خودآگاهی واقعی به آن معنایی است که قرآن میگوید و بشر هنوز نتوانسته است خودش را برساند، مگر کسانی که از مکتب اسلام الهام گرفتهاند. شما اگر میبینید محیی الدین عربی پیدا میشود و خودآگاهی انسان را تفسیر میکند و بعد از او شاگردهای او از قبیل مولوی رومی و امثال او به وجود میآیند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۱۴.</ref> | ||
اصل فلسفه عبادت نيز همين است كه انسان در آخرين مرحله ذلت و خوارى، با خضوع وخشوع تمام در برابر عظمت موجود لايتناهى تسليم باشد. علم، قدرت و عظمت خدا لايتناهى است. چرا انسان در مقابل چنين موجود لايتناهى تسليم نباشد؟ و چرا در مخالفت با او برخيزد؟<ref>محسنى، شيخ محمد آصف، انوار هدايت، کابل، رسالات. مركز حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمى محسنى، ۱۳۹۴ش، ج۲، ص۲۵۹.</ref> | |||
عبادت به حکم آنکه روحش تذکر است، شعور و آگاهی نفس را نسبت به ذات حق به عنوان چشمی بینا و ناظر و مراقبی حاضر بیدار میکند. فلسفه عبادت این است که همواره انسان در یادش باشد که بنده است و مکلّف است و چشم بینایی در فوق وجود دارد، و از این نظر تجدید عهد است با خدا و مقام ربوبیت او و انسان و عبودیت انسان.<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۵ش، ج۶، ص۱۸۷.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۳۵
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
پیامبر چند پسر داشت و سرنوشت آنان چه شد؟
...
فلسفه عبادات
میل و گرایش انسان به عبادت، ناشی از نیاز او به معشوق حقیقی و همراه با شوقی درونی است. از سوی دیگر در متون دینی بر تکلیف بودن اعمال عبادی تصریح شده است. مسئله این است که بر اساس اندیشه ابن سینا در مورد فلسفه و حقیقت عبادت، چه رابطه ای میان شوق به عبادت و تکلیف بودن آن وجود دارد. بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا حقیقت عبادت، ادراک و شناخت خداوند است؛ به گونه ای که تأملات فلسفی فی نفسه گونه ای عبادت به شمار می رود. ابن سینا در خصوص رابطه لذت و عبادت از نوعی مساوقت میان این دو سخن می͏گوید. او لذت را مانند ادراک، دارای مراتب چهارگانه حسی، تخیلی، وهمی و عقلی می داند که کامل ترین آن ادراک عقلی است و لذت عقلی بر لذت حسی رجحان دارد؛ زیرا متلذذ عقلی بر متلذذ حسی رجحان دارد. اوج ادراک عقلی، مرتبه ادراک و معرفت حق تعالی است و التذاذ در این مرتبه با طاعت و عبودیت حق تعالی و تفکر در اوصاف الهی حاصل می شود.[۱]
تیتر
دلايل عبادت 1- پاسخ به احساسات آدم. پاسخ به استمداد و نياز. پاسخ به تشکر، پاسخ به عشق و انس. نياز به آرامش. بهترين راه خودسازي عبادت است.[۲]
همه عبادات يك اثر مشترك دارند و هر كدام يك تأثير ويژه، اثر مشترك همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسليم در مقابل حق، و بيدارى و هوشيارى و ترك غفلت است. اثر ويژه هر كدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهى از فحشاء و منكر مىكند، و روزه اراده را قوى و هواى نفس را تحت كنترل نيروى عقل در مىآورد؛ حج، انسان را از تمام رزق و برقهاى زندگى و تعلّقات حيات دور مىسازد، و زكات، بخل و حرص و دنيا پرستى را كم مىكند. ذكر خدا مايه آرامش دل است؛ و هر يك از اذكار، انسان را متوجّه يكى از صفات جلال و جمال خدا مىكند، و او را به هماهنگى با حق تشويق مىنمايد. به اين ترتيب، كسى كه همه اين عبادات را به جا مىآورد، هم از اثرات عامّ آن بهره مىگيرد و هم از تأثيرات ويژه آنها استفاده مىكند؛ و مىتواند فضايل اخلاقى را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد؛ بنابراين، عبادت و نيايش ما در برابر پروردگار، يكى از گامهاى مؤثّر خود سازى ماست، مشروط بر اين كه با روح و فلسفه عبادت آشنا باشيم و تنها به جسم آن قناعت نكنيم.[۳]
«عبادت» و «عبوديت خدا» يعنى در مسير خواست او گام برداشتن، و روح و جان را به او سپردن، عشق او را در دل جاى دادن، و خود را به اخلاق او آراستن. و اگر در آيات فوق، «عبادت» به عنوان هدف نهائى آفرينش معرفى شده، مفهومش همين است، كه به تعبير ديگر به عنوان «تكامل انسانى» از آن ياد مىشود. آرى، انسان كامل، همان بنده راستين خدا است![۴]
تیتر
بىشك، خداوند بزرگ از عبادت ما و فرشتگان بىنياز است و اگر تمام جهانيان، راه ايمان يا كفر را پيش گيرند چيزى بر جلال او افزوده يا از آن كاسته نمىشود. فلسفه و فايده احكام عموما و عبادات خصوصا به خود انسانها بازمىگردد. [۵]
عبادات، فلسفه مشترك و فلسفه خاص دارد؛ فلسفه مشترك عبادات، خضوع و تواضع در پيشگاه خدا و شكستن بت كبر و غرور و سركشى و طغيان است. افزون بر اين، عبادات انسان را به ياد خدا مىاندازد و قلب و روح را زنده نگاه مىدارد و آثار غفلت و بىخبرى را مىزدايد و بدين ترتيب عبادات انسان را هميشه در مسير عبوديت و بندگى حق نگاه مىدارد. اضافه بر اين، هريك از عبادات، فلسفه ويژه خود را نيز دارد؛ نماز نهى از فحشا و منكر مىكند و روزه مبارزه با هواى نفس را تقويت مىنمايد و زكات، اختلاف طبقاتى را از بين مىبرد يا كاهش مىدهد، حج باعث اتحاد صفوف مسلمانان و قوت و قدرت اسلام مىگردد و در روايات اسلامى كه در باب فلسفه احكام آمده به همه اين امور اشاره شده است.[۶]
فلسفه عبادت چیست؟ فلسفه عبادت این است که انسان خدا را بیابد تا خودش را بیابد. فلسفه عبادت، بازیابی خود و خودآگاهی واقعی به آن معنایی است که قرآن میگوید و بشر هنوز نتوانسته است خودش را برساند، مگر کسانی که از مکتب اسلام الهام گرفتهاند. شما اگر میبینید محیی الدین عربی پیدا میشود و خودآگاهی انسان را تفسیر میکند و بعد از او شاگردهای او از قبیل مولوی رومی و امثال او به وجود میآیند[۷]
اصل فلسفه عبادت نيز همين است كه انسان در آخرين مرحله ذلت و خوارى، با خضوع وخشوع تمام در برابر عظمت موجود لايتناهى تسليم باشد. علم، قدرت و عظمت خدا لايتناهى است. چرا انسان در مقابل چنين موجود لايتناهى تسليم نباشد؟ و چرا در مخالفت با او برخيزد؟[۸]
عبادت به حکم آنکه روحش تذکر است، شعور و آگاهی نفس را نسبت به ذات حق به عنوان چشمی بینا و ناظر و مراقبی حاضر بیدار میکند. فلسفه عبادت این است که همواره انسان در یادش باشد که بنده است و مکلّف است و چشم بینایی در فوق وجود دارد، و از این نظر تجدید عهد است با خدا و مقام ربوبیت او و انسان و عبودیت انسان.[۹]
منابع
- ↑ علیپور، فاطمه، «فلسفه عبادت انسان از منظر ابن سینا»، حکمت سینوی (مشکوه النور) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۲ش، شماره ۴۹، ص۲.
- ↑ محسن قرائتی، درس هایی از قرآن، ج۱، ص۱۹۷۱.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۴۶.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج۲۲، ص۴۰۸.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۴۴۱.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، ج۷، ص۴۴۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۱۴.
- ↑ محسنى، شيخ محمد آصف، انوار هدايت، کابل، رسالات. مركز حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمى محسنى، ۱۳۹۴ش، ج۲، ص۲۵۹.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۵ش، ج۶، ص۱۸۷.