فهرست کتاب‌های آموزشی ریاضیات در تاریخ حوزهٔ علمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۷

سؤال

کتاب‌هایی که برای دروس ریاضیات، هندسه و نجوم (هیئت) در حوزه به عنوان کتاب مرجع مورد استفاده قرار می‌گرفته چه بوده است؟

آموزش علوم ریاضی، به ویژه حساب و هندسه و نجوم، برای حوزه‌های علوم دینی، به دلیل مناسبتی که این علوم با برخی از احکام فقهی دارند، اهمیّت داشت.

قبل از تفکیک و تخصصی شدن علوم عقلی و تجربی مراکز علمی منحصر در حوزه‌ها بود که دانش دوستان کتاب‌های علوم عقلی و نقلی را فرا می‌گرفتند پس از تأسیس دارالفنون تقریباً این علوم از حوزه‌ها جدا شد.

در طول سده‌های گذشته، صدها کتاب ارزشمند در این باره نوشته شده است. از مشهورترین متون درسی حوزه‌ها در این زمینه، می‌توان به آثار زیر اشاره کرد:

ریاضی

در این علم کتاب شمسیه الحساب[۱] از نظام الدین حسن بن محمد نیشابوری و مفتاح الحساب[۲] غیاث الدین جمشید کاشانی در حوزه‌ها متداول بوده است. ولیکن در اعصار اخیر، کتاب خلاصه الحساب[۳] از مصنفات شیخ بهایی متداول گشته و تدریس می‌شده است.

در میان متاخرین، سید محمد علی شهرستانی (۱۲۸۰–۱۳۴۴ق) از فقهای نامدار شیعه، کتاب کنزالحساب را نوشت و مفتاح الحساب غیاث الدین را شرح کرد[۴] و خلاصه الحساب پس از تأسیس مراکز آموزشی جدید کنار گذاشته شد.

از آخرین اساتید علوم ریاضی، می‌توان به نام علامه رفیعی قزوینی، میرزا محمد تقی مدرس رضوی، میرزا عبدالرحمن مدرس، سید حسن مشکان طبسی، میرزا ابوالحسن شعرانی و حسن‌زاده آملی اشاره کرد.[۵]

هندسه

در این علم نظر علماء و حکماء از قدیم بر کتاب اصول اقلیدس[۶] صوری بوده است. خواجه نصیرالدین طوسی آن را تحریر[۷] و تنقیح کرده و این تحریر بین اهل تحصیل متداول بوده است. خواجه نصیرالدین طوسی، از ریاضیدانان برجسته شیعی است. وی، بیشتر آثار ریاضی دانان یونان را بازنویسی کرد و آنها را در اختیار مراکز علمی گذاشت.[۸] و این کتاب تا دوره معاصر تدریس می‌شد و اساتیدی مانند آیت الله حسن‌زاده آملی این کتاب را تحصیل کرده‌اند.

۲

علم هیئت و نجوم

در میان دانش‌های ریاضی حوزه‌ها، به علم هیئت و نجوم بیشتر از شاخه‌های دیگر آن توجه شده است. در این علم، کتب مشهور و متداول زیر بین طلاب و تدریس می‌شده:

اول: رساله فارسی در هیئت، تصنیف علاءالدین علی بن محمد قوشچی است که در حوزه‌ها مورد توجه بود و تدریس می‌شد، به همین جهت این رساله مکرر در تهران و تبریز به چاپ رسیده است.

دوم: شرح ملخص،[۹] محمود چغمینی خوارزمی که معروف و متداول در حوزه‌ها بوده است. به همین روی این کتاب به کرات در تهران و هند و جاهای دیگر که حوزه‌ها رایج بود، به چاپ رسیده است.

سوم: تذکره،[۱۰] در علم هیئت که از مصنفات خواجه نصیرالدین طوسی می‌باشد. از جمله کتاب‌های مورد توجه حوزویان بوده است.

چهارم: المجسطی، از کتاب‌های معروف در علم هیئت که از قدیم مورد بحث بزرگان از علماء و حکماء بوده مجسطی[۱۱] نوشته بطلمیوس است و خواجه نصیرالدین آن را تهذیب و تحریر نموده و برتحریر مزبور جمعی شرح و حاشیه نگاشتند. این کتاب بیش از یک هزار سال محور بحث‌های ریاضی و نجومی در حوزه‌ها بود. ابن سینا به تلخیص آن همت گماشت و آن را در ضمن تعالیم شفا گنجاند و ابن رشد، ابن السمح و ابن الصلت آن را تلخیص کردند. مجسطی جزء نهایی‌ترین متون درسی حوزه بود.[۱۲] در حوزه علاوه بر متون مورد اشاره، شروح شان نیز گاهی تدریس و مورد توجه بود.

در مجسطی بیان اوضاع فلکیه به طریق استدلال و طرق استدلال در آن مبتنی بر کثیری از مسائل هندسه و ریاضی می‌باشد که آن را علماء ریاضی متوسطات نامیده‌اند که باید پس از تحصیل و تعلیم اصول اقلیدس و پیش از تعلیم مجسطی آن مسائل را دانست. (در حقیقت به عنوان مبانی بودند) و در استدلال در مسائل مجسطی محتاج به فهم و احضار آنها می‌باشند. رسائل متعلقه بمتوسطات که متوسط بین اصول اقلیدس و مجسطی است، به طبع رسیده و مورد تدریس و مباحثه اساتید بزرگوار بوده است.

و از جمله کتاب‌های درسی حوزه در علم نجوم کتاب تشریح الافلاک و نیز هفتاد باب شیخ بهائی، در طول سده‌های گذشته بوده‌اند.

یکی از علومی که در عصور قدیمه مورد بحث و دقت بزرگان از علماء و حکماء بوده و چند سال پیش در ایران به ویژه در حوزه تهران مورد توجه جمعی از دانشمندان فاضل بوده که به درس و تعلیم آن اشتغال داشتند، علم اسطرلاب[۱۳] می‌باشد.

از جمله کتاب‌هایی که متداول بین اهل تحصیل بوده، رساله بیست باب در فن اسطرلاب تصنیف خواجه نصیرالدین طوسی است. این رساله به فارسی است. و کتاب (استیعاب فی العمل بالاسطرلاب) از مصنفات حکیم بزرگ ابو ریحان بیرونی صاحب کتاب الاثارالباقیه می‌باشد.

البته کتاب‌های فراوان دیگری نیز در علوم عقلی و ریاضیات مورد توجه بوده که به همین میزان اکتفا شد.


منابع

  1. شمسیه الحساب: (الرساله الشمسیه فی الاصول الحسابیه). کتابی است مختصر شامل مقدمه و دو فن. مقدمه در تعریف حساب و موضوع آن و صور اعداد و فن اول دراصول حساب و فن دوم در فروغ آن. این رساله را عبدالعلی بیرجندی شرح کرده است. (الذریعه، ج۱۴، ۲۲۹).
  2. مفاتیح الحساب مؤلف دراین کتاب به استنباط بسیاری از قواعد هندسی و حسابی و جبر نائل آمده است. این کتاب شامل یک مقدمه و پنج مقاله است. غیاث الدین خود خلاصه ای از آن به سال ۸۲۴ ترتیب داد بنام: (تلخیص المفتاح) و آنگاه شرحی بر آن نگاشت با عنوان: (تنویرالمصباح فی شرح تلخیص المفتاح) تاریخ ادبیات در ایران، ج۴. ص۱۰۴.
  3. خلاصه الحساب کتابی است در حساب هندسه جبر و مقابه مباحث دیگر مختصر و جامع عمیق و پر مطلب. این کتاب از آغاز نگارش و نشرش مورد تعلیم و تعلم بوده است. عالمان و ریاضیدانان بسیاری بر آن شرح نوشته یا حاشیه زده‌اند. ر.ک. الذریعه، ج۷، ص۲۲۵ و ج۶، ص۸۴ و ج۲، ص۴۹۳ و ج۱۳، ص۲۲۷. تاریخ ادبیات در ایران، ج۵، ص۳۵۰.
  4. اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۲۱.
  5. گذشته، حال و آینده حوزه در نگاه رهبری، ص۲۳۷.
  6. اقلیدس مهندس بزرگ یونانی که در حدود سال ۲۸۵ قبل از میلاد درگذشت. اطلاع گسترده‌ای از تاریخ حیات و چگونگی‌های آن در دست نیست. ر.ک. ترجمه تاریخ الحکماء، ص۸۶؛ تاریخ علوم عقلی، ص۱۰۴؛ الفهرست، ص۳۲۵؛ تاریخ مختصر الدول، ص۳۸. اصول اقلیدس: قفطی مؤلف تاریخ الحکماء می‌گوید اسم رومی آن (استقصات) است که مسلمانان بدان نام اصول نهادند. کتابی است جلیل القدر عظیم النفع که پیش از وی یونانیان را کتابی جامع در آن فن ماننداین کتاب نبوده است. یعقوبی به تفصیل پیرامون (اصول الهندسه) و مباحث آن سخن گفته است. (ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۴۶ به بعد؛ ترجمه تاریخ الحکماء، ص۸۶). در اینکه اقلیدس مصنف و پدید آورنده کتاب است یا نه سخن بسیاراست. ر.ک. احوال و آثار خواجه نصیرالدین، ص۳۳۹.
  7. (اصول هندسه) در دوران عباسی به تصدی چند نفراز مترجمان از یونانی به عربی نقل و ترجمه شده است. اما چون این ترجمه‌ها مشکل و فهم مطالب آن به آسانی میسر نبود جمعی به تحریر و ویرایش آنها همت گماشتند که مهمترین شان تحریر خواجه نصیرالدین طوسی است که از کتاب‌های پرارج خواجه بشمار می‌رود. این کتاب مشتمل بر ۱۵ مقاله است ۱۳ مقاله از اقلیدس و دو مقاله الحاقی از ابسقلاوس اسکندرانی. جمعی از ریاضیدانان تحریر را شرح کرده‌اند. خواجه نیز در شرح آن کتابی نوشته به نام (البلاغ). برای آگاهی از شرح‌ها و حاشیه‌های دیگر: تحریراقلیدس ر.ک. الذریعه. ج۲، ص۱۴۱ و ج۶، ص۳۳. احوال و آثار خواجه نصیرالدین، ص۳۴۲.
  8. نصیرالدین الطوسی، و آراءه الفلسفیه والکلامیه، هانی نعمانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ص۷۰–۱۰۴.
  9. (الملخص فی الهیه) کتابی است مختصر در یک مقدمه و دو مقاله. مقدمه درباره اقسام اجسام و مقاله اولی بحثی پیرامون اجرام علوی و مقاله دوم در درارتباط با بسائط سفلی. (تاریخ ادبیات در ایران، ج۳، ص۲۷۴).
  10. تذکره نصریه: کتابی است مختصر به زبان عربی جامع مسائل علم هیئت و مشتمل بر چهار باب. محققان این کتاب را از مهمترین کتاب‌های این فن دانسته‌اند. این کتاب همواره مورد توجه پژوهشگران و علاقه مندان مسائل هیئت بوده است. ازاین روی شرح‌ها و حاشیه‌های بسیاری بر آن نگاشته شده است. ر.ک. الذریعه، ج۱۳، ص۱۴۴؛ کشف الظنون، ج۱، ص۳۹۱؛ احوال و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، ص۳۹۹.
  11. المجسطی: مجسطی را ترتیب مقدمات دانسته‌اند بیرجندی در شرح خود بر مجسطی گفته است: معنای مجسطی ترتیب است و اسم است از برای علم بقواعدی که در آن بحث می شودازاثبات اوضاع فلکی بادله تفصیلیه (احوال و آثار خواجه نصیرالدین، ص۳۴۵). مجسطی در سیزده مقاله شامل اطلاعات وسیع راجع به نجوم و حاوی نظریه معروف بطلمیوسی در باب اجرام سماوی و کیفیت ترتیب و نظم آنهاست. این کتاب نزد منجمین اسلامی اهمیت بسیار داشته و چند بار ترجمه تفسیر شد. نخستین کسی که به ترجمه و تفسیر آن توجه کرد یحیی ابن خالد بن برمک است. وی پس از آنکه جماعتی را برای ترجمه این کتاب گمارد و ترجمه آنان را شایسته نیافت ازابواحسان و سلم صاحب بیت الحکمه تفسیر کتاب را خواست و آندو بااستعانت از بهترین مترجمان کتاب را به عربی درآوردند. ر.ک. الفهرست، ص۳۲۷؛ ترجمه تاریخ الحکماء، ص۱۳۶؛ تاریخ علوم عقلی، ص۱۰۹؛ احوال و آثار خواجه نصیرالدین، ص۳۴۴. یعقوبی به تفصیل پیرامون کتاب مجسطی و مباحث و محتوای آن سخن رانده است (ترجمه تاریخ یعقوبی، ج۱ ص۱۶۱–۱۶۴).
  12. مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، علمی و فرهنگی، ج۲، ص۱۰۲۱.
  13. اسطرلاب: اسطرلاب آلتی است که بیشتر برای کارهای نجومی از قبیل تعیین ارتفاع خورشید و دانستن طول و عرض بلاد و معرفت بلندی کوه‌ها و پهنای رودها طبق اصول و قوانینی را که برای استعمال این آلت مقررداشته اند علم اسطرلاب نامیده‌اند. این علم از فروغ علم هیئت است. کشف الظنون، ج۱، ص۴۱۰۶؛ آثار واحوال خواجه نصیرالدین طوسی، ص۴۱۴.