معیار شناخت دین حق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
با توجه به اینکه دین های بیشماری وجود دارد، معيار شناخت دين حق كدام است و برچه اساس ميتوانيم بگوييم كدام دين درست و بهتر است؟ | با توجه به اینکه دین های بیشماری وجود دارد، معيار شناخت دين حق كدام است و برچه اساس ميتوانيم بگوييم كدام دين درست و بهتر است؟ | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
تشخیص دین حق از باطل معیارهای خاص عقلی خودش را دارد. معیارهای حقانیت دین از منظر عقل منحصر در علتهای فاعلی، صوری، مادی و غایی است. با توجه به اینکه دین معلول واقعی نیست لحاظ علتهای چهارگانه بهعنوان معیارهای حقانیت دین از باب تقریب معناست. دین حق در حوزه این علتها باید از طرف عقل مورد تأیید بوده و هیچ عیب و کاستی در آنها وجود نداشته باشد. | تشخیص دین حق از باطل معیارهای خاص عقلی خودش را دارد. معیارهای حقانیت دین از منظر عقل منحصر در علتهای فاعلی، صوری، مادی و غایی است. با توجه به اینکه دین معلول واقعی نیست لحاظ علتهای چهارگانه بهعنوان معیارهای حقانیت دین از باب تقریب معناست. دین حق در حوزه این علتها باید از طرف عقل مورد تأیید بوده و هیچ عیب و کاستی در آنها وجود نداشته باشد. | ||
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۲
با توجه به اینکه دین های بیشماری وجود دارد، معيار شناخت دين حق كدام است و برچه اساس ميتوانيم بگوييم كدام دين درست و بهتر است؟
تشخیص دین حق از باطل معیارهای خاص عقلی خودش را دارد. معیارهای حقانیت دین از منظر عقل منحصر در علتهای فاعلی، صوری، مادی و غایی است. با توجه به اینکه دین معلول واقعی نیست لحاظ علتهای چهارگانه بهعنوان معیارهای حقانیت دین از باب تقریب معناست. دین حق در حوزه این علتها باید از طرف عقل مورد تأیید بوده و هیچ عیب و کاستی در آنها وجود نداشته باشد.
معیار علت فاعلی در حقانیت دین
بر طبق معیار عقلی ثابتشده که مبدأ و فاعل دین حق، خداوند متعال است. بنابراین هر دینی که فاعل آن خدا نباشد مانند بودیسم و هندوئیسم و امثال اینها و یا اینکه فاعل آن خداوند بوده اما در اثر تحریف و تحولات دیگر از این حالت خارجشده مانند دین مسیحیت و یهودیت، بهحکم عقل نمیتواند دین حق باشند. بنابراین بعدازاینکه ثابت شد مبدأ و فاعل یک دین، خدا است، برای اینکه از حقانیت خارج نگردد باید اصالتش را حفظ کند تا با این معیار ازنظر عقل محکوم به حقانیت گردد.
منطقیترین دلیل و برهان برای اثبات اینکه مبدأ و فاعل دین خداوند متعال است، معجزه است. به همین علت تمام انبیاء برای اثبات نبوت و رسالت خود دارای معجزه بوده و خداوند آنان را مجهز با معجزه، برای هدایت بشر فرستاده است.[۱] یعنی سنت الهی بر این بوده که انبیائی که از طرف او برای هدایت مردم ارسال میشود با نشانهای که اختصاص به او دارد همراه باشد تا در ضمن اثبات رسالت آنان، مدعیان دروغین را نیز بیدلیل و رسوا نماید. امام صادق(ع) میفرماید معجزه علامت خداوند است و آن را بهغیراز انبیا و رسولان و حججش اعطا نمیکند، برای اینکه راستگویی راستگو از دروغگویی دروغگو بهوسیله آن تشخیص داده شود.[۲]
معیار علت صوری در حقانیت دین
دومین علتی که برای اثبات حقانیت یک دین لحاظ میگردد، علت صوری است. علت صوری دین مجموعه اصول و فروعی است که به کمک ادله معتبر از منبع اصیل آن کشف میشود و این ادله مجموعه نقل و عقل است؛ یعنی صورت دین را، هم با نقل و وحی میتوان شناخت و هم باعقل؛ بهویژه در بخش تبیین عقاید نظیر وجود خداوند، نبوت و پیامبر و... عقل اساسیترین برهان و روشنترین دلیل و کاشف دین است.[۳]بنابراین چگونگی و کیفیت آموزههای دین از حیث درستی و نادرستی بهعنوان علت صوری دین موردتوجه است.
تنافی نداشتن آموزههای دین باعقل و همچنین اختلاف و تعارض نداشتن آموزههای دین، دو معیار اساسی برای تشخیص حقانیت صورت یک دین بهحساب میآیند؛ زیرا گزارههای خردستیز؛ گزارههایی هستند که عقل دلیل بر رد آنها در اختیار دارد و در این صورت، بین گزارههای دینی و حکم عقل تعارض پیش میآید[۴] و عقل در برابر گزارهها و تعالیم عقل ستیز ساکت نمانده، بر بطلان آن حکم صادر میکند. پس وجود این نوع گزارهها در هر کتاب و هر دینی دلیل بر نقص و عیب آنها به شمار آمده و با این معیار، حقانیت آن زیر سؤال رفته، محکوم به بطلان میگردد.
اختلاف و تعارض نداشتن آموزههای دین در بین خودشان نیز از صورت دین حکایت میکند. زیرا ازنظر عقل در بین آموزههای دین حق، نباید هیچ اختلافی وجود داشته باشد. دین حق به دلیل اینکه فاعل و مبدأ آن حق بالذات است و از حق بالذات نه در عالم تکوین چیزی باطلی صادر میشود؛ چنانکه در قرآن کریم فرموده است: «ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم»[۵]؛ و نه در عالم تشریع برای هدایت بشر، امری باطلی را جعل میکند؛ چنانکه خداوند در مورد قرآن میفرماید: «آيا درباره قرآن نمی انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى يافتند»[۶].
علامه طباطبایی این معیار حقانیت دین را در مورد قرآن اینگونه توضیح میدهد که این آيه میخواهد مخالفين قرآن را به دقّت و تدبّر در آيات قرآنى تشويق كند و اينكه در هر حكمى كه نازل مىشود و يا هر حكمتى كه بيان مىگردد و يا هر داستانى كه حكايت مىشود و يا هر موعظه و اندرزى كه نازل مىگردد، آن نازلشدهای جديد را به همه آياتى كه مربوط به آن است عرضه بدارند چه آيات مكى و چه مدنى، چه محكم و چه متشابه، آنگاه همه را پهلوى هم قرار دهند تا كاملاً بر ايشان روشن گردد كه هيچ اختلافى بين آنها نيست و متوجه شوند كه آيات جديد آيات قديم را تصديق و هر يك شاهد بر آن ديگرى است، بدون اينكه هیچگونه اختلافى در آن ديده شود، نه اختلاف تناقض؛ به اينكه آيهاى، آيه ديگر را نفى كند و نه اختلاف تدافع كه باهم سازگار نباشد و نه اختلاف تفاوت به اينكه دو آيه ازنظر تشابه بيان و يا متانت معنا و منظور مختلف باشند و يكى بيانى متينتر و ركنى محكمتر از ديگرى داشته باشد.[۷]
معیار علت مادی در حقانیت دین
گزارهها، تعالیم و اجزای مرکب دین بهعنوان علت مادی دین تلقی شده که در کنار علت صوری مجموعه دین را شکل میدهد؛ بنابراین مراد از حقانیت دین از منظر عقل به لحاظ علت مادی، این است که دینی ازنظر عقل حق است که در اجزاء تشکیل دهنده آن کاستی و نقصی وجود نداشته باشد و مواد سازندة آن بیعیب بوده و بر طبق خواسته فطری انسان توانایی برآوردن نیازهای بشر را دارا باشد.
جامعیت و همخوانی آموزههای یک دین با نیازهای اساسی انسان که خود عاجز از برآوردن آنها است، شامل نظام عقیدتی سالم در حوزه خداشناسی، رهبرشناسی(امامت و نبوت)، شریعت کامل، نظام اخلاقی سالم، عبادت محوری، علم محوری و سایر اموری میشود که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین میکند. از منظر عقل دینی میتواند ادعای حقانیت کند که در پاسخگویی به نیازها و انتظارات معقول بشر در این حوزهها کاستی نداشته باشد.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ»[۸]میفرماید که چون قرآن كريم كتاب هدايت براى عموم مردم است و جز اين كار و شأنى ندارد، ازاینرو مراد از«لِكُلِّ شَيْءٍ» در ظاهر، همه آن چيزهايى است كه برگشتش به هدايت باشد از قبيل معارف حقيقى مربوط به مبدأ و معاد و اخلاق فاضله و شرايع الهى و قصص و مواعظى كه مردم در اهتداء و راه يافتنشان به آن محتاجاند، و قرآن تبيان همه اینها است، نه اينكه تبيان براى همه علوم هم باشد.[۹]
معیار علت غایی در حقانیت دین
حقانیت دین به لحاظ علت غایی به این معنا است که دین باید دارای غایت و هدف باشد؛ زیرا تشریع و جعل دین مانند اصل خلقت و عالم تکوین اگر غایتی نداشته باشد کار عبث و بیهوده خواهد بود. پیروی از دین اگر هیچ ثمرهای مثبتی نداشته باشد، بهحکم عقل نبودش از بودش برتر است.
علت غایی دین به دو غایت میانی و نهایی منشعب میشود که جامع بین آن تحقق سعادت دنیا و آخرت است. هدف میانی دین قیام مردم به قسط و عدل است و هدف نهایی آن نورانی شدن به نور الهی است. یعنی در پرتو تحقق هدف و غایت، سعادت دنیا و آخرت تأمین میشود. آیه«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَ أَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَ الْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط»[۱۰] هدف میانی و آیه«كِتَابٌ أَنزَلْنَهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلىَ صِرَاطِ الْعَزِيزِ الحَْمِيد»[۱۱] هدف نهایی را بیان میکند.[۱۲]
بنابراین از منظر عقل دینی که دارای غایت معقول و سالم باشد از وصف حقانیت برخوردار خواهد بود و اگر هیچ غایتی معقولی نداشته و یا اینکه کاستیهایی در غایت آن وجود داشته باشد به همان اندازه از حق فاصله خواهد داشت.
منابع
- ↑ سوره الحدید، آیه 25
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج11، ص71، بیروت، داراحیاء التراث العربی،چ3، 1403ق/1983م.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص30، قم، مرکز نشر اسراء، چ6، 1391ش.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، دینشناسی، ص125، قم، مرکز نشر اسراء، چ7، 1392ش.
- ↑ سوره ص، آیه 27.
- ↑ سوره نساء، آیه 82.
- ↑ ر.ک: محمد حسین طباطبایی، المیزان المیزان فی تفسیرالقرآن، ج5، ص19-21، قم دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، چ5، 1417ق.
- ↑ سوره نحل، آیه 89.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج12ص324-325.
- ↑ سوره حدید، آیه 25.
- ↑ سوره ابراهیم، آیه 1.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، ص30، قم، مرکز نشر اسراء، چ6، 1391ش.