ارزیابی روایات یک چهارم قرآن در مورد اهل‌بیت(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
خط ۲۴: خط ۲۴:
در عین حال،‌ موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند:
در عین حال،‌ موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند:


* علامه مجلسی در کتاب مرآه العقول آورده: یمکن ان یکونَ الثلث والربع علی سبیل التخمین.<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.</ref> گاهی به صورت حقیقی، ثلث آن در بارهٔ اهل بیت و ثلث آن در بارهٔ دشمنان آنهاست؛ گاهی به صورت تخمین. گر چه ظاهر این است که تقسیم حقیقی باشد؛ ولی چون در محاوره معمول است که به صورت تخمینی ثلث و ربع گفته می‌شود، وقتی می‌بینیم در روایات گاهی ربع و گاهی ثلث گفته شده، راه جمع آن این است که بگوییم به نحو تخمین است. به‌طور تخمینی می‌توان گفت ثلث و ربع و منظور ثلث و ربع حقیقی نباشد. این راه جمع را فیض کاشانی نیز پذیرفته و فرموده است: لا تنافی بین هذه الاخبار لانّ بناء هذا التقسیم لیس علی التسویه الحقیقیه و لا علی التفریق فی جمیع الوجوه<ref>فیض کاشانی، تفسير الصافي، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴.</ref>
* علامه مجلسی در کتاب مرآه العقول این احتمال را مطرح کرده ک این درصدها تنها برای تخمین گفته شده است.<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.</ref> گرچه ظاهر این تقسیمات، تقسیم حقیقی است، ولی در محاوره، معمول است که به صورت تخمینی ثلث (یک سوم) و ربع (یک چهارم) گفته می‌شود. وقتی می‌بینیم در روایات گاهی ربع و گاهی ثلث گفته شده، راه جمع آن این است که بگوییم به نحو تخمین است. این راه جمع را فیض کاشانی از عالمان شیعه، نیز پذیرفته است.<ref>فیض کاشانی، تفسير الصافي، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴.</ref>


* مجرد القسمة أثلاثا و أرباعا و إن لم تتساو الأقسام<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.</ref>
* نفس تقسیم در این روایات، معتبر است و برابر بودن بخش‌های مختلف این تقسیم مقصود نیست.<ref>علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.</ref>


* وجه دیگر جمع این است که گفته شود این اختلاف ممکن است به لحاظ اختلاف معانی و بطون باشد؛ چون بطون اقسامی دارد بعضی از آنها عنوان جری و انطباِق بر آن صدق می‌کند و برخی جری و انطباق بر آن صادق نیست. در روایتی که ثلث قرآن گفته شده، مجموعهٔ معانی بطنی در نظر بوده و در روایتی که ربع گفته شده، قسم خاصی از آن معانی بطنی مورد نظر بوده است.
* این اختلاف ممکن است به لحاظ اختلاف معانی و بطون باشد. بطون اقسامی دارد بعضی از آنها عنوان جری و انطباق بر آن صدق می‌کند و برخی جری و انطباق بر آن صادق نیست. در روایتی که ثلث قرآن گفته شده، مجموعهٔ معانی بطنی در نظر بوده و در روایتی که ربع گفته شده، قسم خاصی از آن معانی بطنی مورد نظر بوده است.


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==

نسخهٔ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۱

سؤال

آیا روایاتی وجود دارد که ثلث و ربع قرآن در مورد اهل‌بیت است؟

روایات

روایاتی وجود دارد که براساس آن‌ها بخشی از قرآن؛ یک سوم یا یک چهارم در مورد اهل‌بیت(ع) و بخشی دیگر در مورد دشمنانشان است. در کتاب کافی، از معتبرترین کتاب‌های روایی شیعه، دو روایت از این روایات آمده است.[۱] علامه مجلسی، تعدادی از این روایات را در کتاب بحارالانوار جمع‌آوری کرده است.[۲] از نظر تعداد، این روایات را هشت روایت از شیعه و دو روایت از اهل‌تسنن ذکر کرده‌اند.

در میان این روایات، یک روایت از ابوبصیر نقل شده که دارای سند بوده و محققان سند آن‌را موثق دانسته‌اند؛ امام باقر(ع)، قرآن بر چهار بخش دانسته؛ یکی در مورد اهل‌بیت، یکی در مورد دشمنان آن‌ها، یکی در سنت‌ها و امثال و یکی در واجبات و احکام.[۳] علامه مجلسی این روایت را مرسل دانسته است.[۴]

محققان مابقی روایات را هم از نظر سند و هم از نظر متن، دارای اشکال دانسته و معتقدند بیش‌ترِ این روایات بدون سند یا دارای راویان ضعیف و غالی هستند.

مخالفان این روایات

برخی محققان با این نوع روایات مخالفت کرده و معتقدند، اختلاف فاحشی بین این روایات وجود دارد. در روایتی آمده همه آیات قرآن دربارهٔ اهل‌بیت است. روایت دیگری می‌گوید: دو سوم قرآن در بارهٔ اهل‌بیت و شیعیان است. در روایت دیگری یک سوم قرآن را درباره اهل‌بیت و شیعیان دانسته است. روایت چهارم می‌گوید: یک چهارم قرآن درباره اهل‌بیت است. روایت پنجم می‌گوید: یک ششم قرآن درباره اهل‌بیت است و بالاخره روایتی می‌گوید: یک چهارم قرآن در حلال، یک چهارم در حرام، یک چهارم در احکام و سنت و یک چهارم در اخبار گذشتگان و آیندگان و آیات مربوط به حلّ و فصل اختلافات است. مخالفان این روایات، معتقدند آشفتگی و اضطرابی که در این روایات وجود دارد و سهم اهل‌بیت از آیات قرآن را از همه آیات تا بخشی اندک دانسته، به هیچ‌وجه قابل پذیرش نیست.

از نگاه مخالفان، در این روایات، حیثیت تقسیم نیز یکی است و آن، تعیین بخشی از قرآن است که در مورد اهل‌بیت نازل شده است.

رد این روایات، به منزله رد انطباِق برخی آیات بر اهل‌بیت(ع) نیست. انطباق بر افراد مختلف از جمله اهل‌بیت، یک امر طبیعی است و می‌توان اهل‌بیت را مصداق تمام و کامل آیات بسیاری دانست که درباره صالحان و نیکان آمده است.

موافقان و جمع بین روایات

برخی عالمان و محققان با این نوع روایات موافق هستند. این افراد معتقدند ضعیف بودن سند این روایات، به‌معنای صادر نشدن از اهل‌بیت نیست. بلکه ممکن است سند ضعیف باشد، اما روایت از معصوم صادر گردیده باشد. همچنین این افراد معتقدند نیاز به جمع میان این روایات نیست؛ زیرا یک روایت که صحیح و معتبر است را می‌پذیریم و سایر آنها که سند معتبری ندارند را رد می‌کنیم.

در عین حال،‌ موافقان راه جمعی را نیز برای جمع میان این روایات، پیشنهاد کرده‌اند:

  • علامه مجلسی در کتاب مرآه العقول این احتمال را مطرح کرده ک این درصدها تنها برای تخمین گفته شده است.[۵] گرچه ظاهر این تقسیمات، تقسیم حقیقی است، ولی در محاوره، معمول است که به صورت تخمینی ثلث (یک سوم) و ربع (یک چهارم) گفته می‌شود. وقتی می‌بینیم در روایات گاهی ربع و گاهی ثلث گفته شده، راه جمع آن این است که بگوییم به نحو تخمین است. این راه جمع را فیض کاشانی از عالمان شیعه، نیز پذیرفته است.[۶]
  • نفس تقسیم در این روایات، معتبر است و برابر بودن بخش‌های مختلف این تقسیم مقصود نیست.[۷]
  • این اختلاف ممکن است به لحاظ اختلاف معانی و بطون باشد. بطون اقسامی دارد بعضی از آنها عنوان جری و انطباق بر آن صدق می‌کند و برخی جری و انطباق بر آن صادق نیست. در روایتی که ثلث قرآن گفته شده، مجموعهٔ معانی بطنی در نظر بوده و در روایتی که ربع گفته شده، قسم خاصی از آن معانی بطنی مورد نظر بوده است.

پیوند به بیرون

  • این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، کتاب فضل القرآن باب النوادر، حدیث ۲ و ۴.
  2. . ر.ک. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۰۵; ج۳۵، ص۳۵۶; ج۹۲، ص۱۱۴، ۱۱۵.
  3. کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق،ج۲، ص۶۲۸.
  4. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.
  5. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.
  6. فیض کاشانی، تفسير الصافي، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۴.
  7. علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۱۷.