قیام عاشورا برای خدا یا به خواست مردم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} سؤال: حركت عاشورا و قيام امام حسين عليه السّلام آيا يک حركت دمو...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
آیا قیام امام حسین(ع) یک حرکت دموکراتیک بوده است؟ چون اهل کوفه به وی نامه داده بودند و حسین(ع) برای اجرای دموکراسی به طرف کوفه حرکت کردند آیا چنین بوده است؟!
{{پایان سوال}}


همان‌طور که می‌دانید معاویه پیش از مرگش برخلاف معاهده صلحی که با امام حسن مجتبی(ع) بسته بود یزید را به عنوان ولیعهد خویش برگزید یزید نیز پس از مرگ پدر درصدد برآمد برای تحکیم حکومت نامشروعش از امام حسین علیه السّلام بیعت بگیرد که عدم موافقت امام با این مسئله به قیام و در نهایت شهادت ایشان انجامید. اما به منظور تحلیل کاملی از قیام امام ضروری است دو موضوع «فلسفه قیام» و نیز «خواست مردم» در انجام این حرکت را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم:


== فلسفه قیام امام حسین(ع) ==
در بررسی قیام امام حسین علیه السّلام این حقیقت بر ما مسلم خواهد شد که انگیزه اصلی قیام عاشورا در واقع مبارزه با یک جریان انحرافی بود که در درون جامعه مسلمانان پدید آمده بود جریانی که اساس دین را هدف قرار داده و کم‌کم می‌رفت جامعه مسلمین را از حاکمیت احکام الهی و شریعت آسمانی تهی سازد.


ممکن است کسی بپرسد چرا این قیام در زمان حکومت معاویه انجام نشد؟ یکی از دلایل این مسئله را باید در تفاوت حکومت یزید با معاویه جستجو کرد، تا زمانی که معاویه در رأس حکومت قرار گرفته بود سعی می‌کرد از رویارویی مستقیم با شریعت الهی و احکام دینی اسلام بپرهیزد اما برخلاف وی پسرش یزید از تجاهر به فسق و مخالفت علنی با احکام اسلام ابایی نداشت وی منصب خلافت مسلمین را عملاً به ابزاری برای نابودی اساس دین بکار گرفته بود و لذا وقتی مأمور یزید بن معاویه از امام حسین(ع) خواست با یزید بیعت کند فرمود: چگونه با فردی فاسق و شارب الخمر که آشکارا تظاهر به فسق می‌کند بیعت کنم؟<ref>باقر شریف قرشی، حیات الامام الحسین(ع)، ج۲، نجف: مطبعه الاداب، ۱۳۹۰ ق، ص۲۵۵.</ref>


فلسفه قیام امام امر به معروف و نهی از منکر بود هنگامی که از مدینه خارج می‌شد خطاب به برادر خود محمد بن حنفیه فرمود: اینک من از مدینه خارج می‌شوم ولی نه برای ریاست و حکومت و رسیدن به جاه و مقام بلکه برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدم رسول خدا(ص)<ref>سید هاشم رسولی محلاتی، زندگی امام حسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ ش، ص۱۵۲.</ref>


سؤال: حركت عاشورا و قيام امام حسين عليه السّلام آيا يک حركت دموكراتيک بود؟ چون اهل كوفه به وي نامه داده بودند و حسين عليه السّلام براي اجراي دموكراسي به طرف كوفه حركت كردند آيا چنين بود چرا؟!
اساس حرکت امام قیام در راه احقاق حق و مبارزه با باطل بود که ایشان فرمودند: آیا نمی‌بینید که به حق رفتار
نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌گردد. پس جا دارد یک مؤمن در چنین شرایطی تن به شهادت دهد. ایشان همچنین در نامه ای که به بزرگان بصره نوشتند انگیزه قیام خود را دعوت مردم به کتاب خدا و سنت رسول او در زمانی که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت‌ها فزونی یافته ذکر نمودند.<ref>ابو جعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۷۹ م، ج۴، ص۲۶۶.</ref>


همان طور كه مي دانيد معاويه پيش از مرگش برخلاف معاهده صلحي كه با امام حسن مجتبي(ع) بسته بود يزيد را به عنوان وليعهد خويش برگزيد يزيد نيز پس از مرگ پدر درصدد برآمد براي تحكيم حكومت نامشروعش از امام حسين عليه السّلام بيعت بگيرد كه عدم موافقت امام با اين مسئله به قيام و در نهايت شهادت ايشان انجاميد. اما به منظور تحليل كاملي از قيام امام ضروري است دو موضوع «فلسفه قيام» و نيز«خواست مردم» در انجام اين حركت را با دقت بيشتري مورد بررسي قرار دهيم:
بنابراین انگیزه و هدف امام حسین(ع) از قیام خونین کربلا چیزی جز عمل به وظیفه شرعی و انجام تکالیف الهی نبود.


ـ فلسفه قيام امام حسين عليه السّلام ؛
ـ نقش خواست مردم در قیام امام علیه السّلام.


در بررسي قيام امام حسين عليه السّلام اين حقيقت بر ما مسلم خواهد شد كه انگيزه اصلي قيام عاشورا در واقع مبارزه با يك جريان انحرافي بود كه در درون جامعه مسلمانان پديد آمده بود جرياني كه اساس دين را هدف قرار داده و كم كم مي رفت جامعه مسلمين را از حاكميت احكام الهي و شريعت آسماني تهي سازد.  
یکی از نکات قابل توجه در قیام امام و به طور کلی موضوع جایگاه حاکمیت سیاسی معصومین یا نایبان ایشان، مسئله توجه به نقش رضایت و خواست مردم در آن است و آن این که به طور حتم شکل‌گیری حاکمیت سیاسی حاکم اسلامی و اعمال این حاکمیت پس از پذیرش، اعلام رضایت و اقبال مردمی به آن تحقق یافتنی است؛ چنان‌که اساس حکومت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مدینه، حاکمیت سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام در کوفه و پس از ایشان دوران بسیار کوتاه حکومت امام حسن مجتبی علیه السّلام در پی اعلام حمایت و بیعت گروه‌های کثیری از مسلمانان با آنان تحقق یافت و استمرار آن نیز با حمایت عملی مسلمانان از آنان امکان می‌یافت، امّا این مسئله هرگز به مفهوم مشروعیت بخش دانستن خواست مردم برای حکومت دینی و حاکم اسلامی نیست، حاکمیت سیاسی در زمان حضور معصوم انحصاراً متعلق به آنان و در زمان غیبت نیز از آنِ نایبان جامع‌الشرایط معصومین است و مردم مجاز نیستند به حاکمیت و ولایت سیاسی غیر آنان رضایت دهند.<ref>به عنوان مثال آیات متعددی از قرآن کریم ضمن تأکید بر ولایت سیاسی رسول خدا(ص) از مؤمنان می‌خواهد که اوامر ایشان را اطاعت کنند و در برابر حکم خدا و رسول اختیار و حق مخالفتی برای خود قایل نباشند. رک: نساء، ۶۴، احزاب، ۳۴.</ref> حال چنانچه مردم خلاف این عمل نمودند گر چه مرتکب گناه شده‌اند امّا در عین حال هیچ حاکم اسلامی حاکمیت سیاسی خود را بر آنان تحمیل نخواهد کرد و اساساً زمینه چنین حاکمیتی نیز تحقق خارجی نخواهد یافت، این دقیقاً همان نکته ای است که حکومت مردم سالاری دینی را از دموکراسی به مفهوم غربی آن متمایز می‌سازد؛ زیرا در دموکراسی ملاک حقانیت و تمایز میان حق و باطل فقط نظر و خواست عمومی است و حکومت موظف است هر آنچه مردم می‌خواهند عمل کند؛ چرا که در این نوع حکومت ماورای خواست عموم هیچ حقی قابل اثبات نیست.


ممكن است كسي بپرسد چرا اين قيام در زمان حكومت معاويه انجام نشد؟ يكي از دلايل اين مسئله را بايد در تفاوت حكومت يزيد با معاويه جستجو كرد، تا زماني كه معاويه در رأس حكومت قرار گرفته بود سعي مي كرد از رويارويي مستقيم با شريعت الهي و احكام ديني اسلام بپرهيزد اما برخلاف وي پسرش يزيد از تجاهر به فسق و مخالفت علني با احكام اسلام ابايي نداشت وي منصب خلافت مسلمين را عملاً به ابزاري براي نابودي اساس دين بكار گرفته بود و لذا وقتي مامور يزيد بن معاويه از امام حسين(ع) خواست با يزيد بيعت كند فرمود: چگونه با فردي فاسق و شارب الخمر كه آشكارا تظاهر به فسق مي كند بيعت كنم؟<ref>باقر شريف قرشي، حيات الامام الحسين(ع) ، ج۲، نجف: مطبعه الاداب، ۱۳۹۰ ق، ص۲۵۵.</ref>
از مطالب فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که قیام امام حسین علیه السّلام دارای منشأ الهی و دینی است و البته این به معنای نادیده انگاشتن جنبه مردمی آن نیست. هدف امام و حرکت ایشان در قیام تاریخی عاشورا در راستای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود، یزید با اقدامات خود و مجبور ساختن امام برای بیعت با وی روندی را آغاز کرد که به نابودی اساس دین می‌انجامید، در کنار این مسئله مسلمانان کوفه نیز از اقدامات یزید به ستوه آمده بودند با نامه‌های متعدد از امام خواستند به جانب آنان رود و حکومت ظالمانه یزید را سرنگون سازد. این دعوت حجّت را بر امام تمام و تکلیف الهی ایشان را در برابر حکومت و براندازی حاکمیت باطل منجّز ساخت. از این رو امام حسین علیه السّلام قیام تاریخی خود را آغاز کرد؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) و امام علی علیه السّلام و امام حسن مجتبی علیه السّلام نیز پس از اقبال عمومی و اعلام رضایت مردمی به تأسیس حکومت اقدام نمودند لکن این امر به مفهوم اعتماد به حقانیت محض و مشروعیت بخش بودن رأی مردم ـ آن گونه که در دموکراسی تعریف
می‌شود ـ نیست.


فلسفه قيام امام امر به معروف و نهي از منكر بود هنگامي كه از مدينه خارج مي شد خطاب به برادر خود محمد بن حنفيه فرمود: اينك من از مدينه خارج مي شوم ولي نه براي رياست و حكومت و رسيدن به جاه و مقام بلكه براي اجراي امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح امت جدم رسول خدا(ص) <ref>سيد هاشم رسولي محلاتي، زندگي امام حسين(ع) ، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ۱۳۷۸ ش، ص۱۵۲.</ref>
== منابع ==
 
{{پانویس}}
اساس حركت امام قيام در راه احقاق حق و مبارزه با باطل بود كه ايشان فرمودند: آيا نمي بينيد كه به حق رفتار
نمي شود و از باطل جلوگيري نمي گردد. پس جا دارد يك مؤمن در چنين شرايطي تن به شهادت دهد. ايشان همچنين در نامه اي كه به بزرگان بصره نوشتند انگيزه قيام خود را دعوت مردم به كتاب خدا و سنت رسول او در زماني كه سنت پيامبر از بين رفته و بدعت ها فزوني يافته ذكر نمودند.<ref>ابو جعفر محمد بن جرير طبري، تاريخ طبري، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۷۹ م، ج۴، ص۲۶۶.</ref>
 
بنابراين انگيزه و هدف امام حسين(ع) از قيام خونين كربلا چيزي جز عمل به وظيفه شرعي و انجام تكاليف الهي نبود.
 
ـ نقش خواست مردم در قيام امام عليه السّلام ؛
 
يكي از نكات قابل توجه در قيام امام و به طور كلي موضوع جايگاه حاكميت سياسي معصومين يا نايبان ايشان، مسئله توجه به نقش رضايت و خواست مردم در آن است و آن اين كه به طور حتم شكل گيري حاكميت سياسي حاكم اسلامي و اعمال اين حاكميت پس از پذيرش، اعلام رضايت و اقبال مردمي به آن تحقق يافتني است؛ چنانكه اساس حكومت رسول خدا صلّي الله عليه و آله در مدينه، حاكميت سياسي اميرمؤمنان علي عليه السّلام در كوفه و پس از ايشان دوران بسيار كوتاه حكومت امام حسن مجتبي عليه السّلام در پي اعلام حمايت و بيعت گروه هاي كثيري از مسلمانان با آنان تحقق يافت و استمرار آن نيز با حمايت عملي مسلمانان از آنان امكان مي يافت، امّا اين مسئله هرگز به مفهوم مشروعيت بخش دانستن خواست مردم براي حكومت ديني و حاكم اسلامي نيست، حاكميت سياسي در زمان حضور معصوم انحصاراً متعلق به آنان و در زمان غيبت نيز از آنِ نايبان جامع الشرايط معصومين است و مردم مجاز نيستند به حاكميت و ولايت سياسي غير آنان رضايت دهند.<ref>به عنوان مثال آيات متعددي از قرآن كريم ضمن تاكيد بر ولايت سياسي رسول خدا(ص) از مؤمنان مي خواهد كه اوامر ايشان را اطاعت كنند و در برابر حكم خدا و رسول اختيار و حق مخالفتي براي خود قايل نباشند. رك: نساء، ۶۴، احزاب، ۳۴.</ref> حال چنانچه مردم خلاف اين عمل نمودند گر چه مرتكب گناه شده اند امّا در عين حال هيچ حاكم اسلامي حاكميت سياسي خود را بر آنان تحميل نخواهد كرد و اساساً زمينه چنين حاكميتي نيز تحقق خارجي نخواهد يافت، اين دقيقاً همان نكته اي است كه حكومت مردم سالاري ديني را از دموكراسي به مفهوم غربي آن متمايز مي سازد؛ زيرا در دموكراسي ملاك حقانيت و تمايز ميان حق و باطل فقط نظر و خواست عمومي است و حكومت موظف است هر آنچه مردم مي خواهند عمل كند؛ چرا كه در اين نوع حکومت ماوراي خواست عموم هيچ حقي قابل اثبات نيست.
 
از مطالب فوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه قيام امام حسين عليه السّلام داراي منشاء الهي و ديني است و البته اين به معناي ناديده انگاشتن جنبه مردمي آن نيست. هدف امام و حركت ايشان در قيام تاريخي عاشورا در راستاي عمل به فريضه امر به معروف و نهي از منكر بود، يزيد با اقدامات خود و مجبور ساختن امام براي بيعت با وي روندي را آغاز كرد كه به نابودي اساس دين مي انجاميد، در كنار اين مسئله مسلمانان كوفه نيز از اقدامات يزيد به ستوه آمده بودند با نامه هاي متعدد از امام خواستند به جانب آنان رود و حكومت ظالمانه يزيد را سرنگون سازد. اين دعوت حجّت را بر امام تمام و تكليف الهي ايشان را در برابر حكومت و براندازي حاكميت باطل منجّز ساخت. از اين رو امام حسين عليه السّلام قيام تاريخي خود را آغاز كرد؛ چنانكه پيامبر اكرم(ص) و امام علي عليه السّلام و امام حسن مجتبي عليه السّلام نيز پس از اقبال عمومي و اعلام رضايت مردمي به تأسيس حكومت اقدام نمودند لكن اين امر به مفهوم اعتماد به حقانيت محض و مشروعيت بخش بودن رأي مردم ـ آن گونه كه در دموكراسي تعريف
مي شود ـ نيست.
 
==منابع==
<references />
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۱۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۲

سؤال

آیا قیام امام حسین(ع) یک حرکت دموکراتیک بوده است؟ چون اهل کوفه به وی نامه داده بودند و حسین(ع) برای اجرای دموکراسی به طرف کوفه حرکت کردند آیا چنین بوده است؟!

همان‌طور که می‌دانید معاویه پیش از مرگش برخلاف معاهده صلحی که با امام حسن مجتبی(ع) بسته بود یزید را به عنوان ولیعهد خویش برگزید یزید نیز پس از مرگ پدر درصدد برآمد برای تحکیم حکومت نامشروعش از امام حسین علیه السّلام بیعت بگیرد که عدم موافقت امام با این مسئله به قیام و در نهایت شهادت ایشان انجامید. اما به منظور تحلیل کاملی از قیام امام ضروری است دو موضوع «فلسفه قیام» و نیز «خواست مردم» در انجام این حرکت را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهیم:

فلسفه قیام امام حسین(ع)

در بررسی قیام امام حسین علیه السّلام این حقیقت بر ما مسلم خواهد شد که انگیزه اصلی قیام عاشورا در واقع مبارزه با یک جریان انحرافی بود که در درون جامعه مسلمانان پدید آمده بود جریانی که اساس دین را هدف قرار داده و کم‌کم می‌رفت جامعه مسلمین را از حاکمیت احکام الهی و شریعت آسمانی تهی سازد.

ممکن است کسی بپرسد چرا این قیام در زمان حکومت معاویه انجام نشد؟ یکی از دلایل این مسئله را باید در تفاوت حکومت یزید با معاویه جستجو کرد، تا زمانی که معاویه در رأس حکومت قرار گرفته بود سعی می‌کرد از رویارویی مستقیم با شریعت الهی و احکام دینی اسلام بپرهیزد اما برخلاف وی پسرش یزید از تجاهر به فسق و مخالفت علنی با احکام اسلام ابایی نداشت وی منصب خلافت مسلمین را عملاً به ابزاری برای نابودی اساس دین بکار گرفته بود و لذا وقتی مأمور یزید بن معاویه از امام حسین(ع) خواست با یزید بیعت کند فرمود: چگونه با فردی فاسق و شارب الخمر که آشکارا تظاهر به فسق می‌کند بیعت کنم؟[۱]

فلسفه قیام امام امر به معروف و نهی از منکر بود هنگامی که از مدینه خارج می‌شد خطاب به برادر خود محمد بن حنفیه فرمود: اینک من از مدینه خارج می‌شوم ولی نه برای ریاست و حکومت و رسیدن به جاه و مقام بلکه برای اجرای امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح امت جدم رسول خدا(ص)[۲]

اساس حرکت امام قیام در راه احقاق حق و مبارزه با باطل بود که ایشان فرمودند: آیا نمی‌بینید که به حق رفتار نمی‌شود و از باطل جلوگیری نمی‌گردد. پس جا دارد یک مؤمن در چنین شرایطی تن به شهادت دهد. ایشان همچنین در نامه ای که به بزرگان بصره نوشتند انگیزه قیام خود را دعوت مردم به کتاب خدا و سنت رسول او در زمانی که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت‌ها فزونی یافته ذکر نمودند.[۳]

بنابراین انگیزه و هدف امام حسین(ع) از قیام خونین کربلا چیزی جز عمل به وظیفه شرعی و انجام تکالیف الهی نبود.

ـ نقش خواست مردم در قیام امام علیه السّلام.

یکی از نکات قابل توجه در قیام امام و به طور کلی موضوع جایگاه حاکمیت سیاسی معصومین یا نایبان ایشان، مسئله توجه به نقش رضایت و خواست مردم در آن است و آن این که به طور حتم شکل‌گیری حاکمیت سیاسی حاکم اسلامی و اعمال این حاکمیت پس از پذیرش، اعلام رضایت و اقبال مردمی به آن تحقق یافتنی است؛ چنان‌که اساس حکومت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مدینه، حاکمیت سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام در کوفه و پس از ایشان دوران بسیار کوتاه حکومت امام حسن مجتبی علیه السّلام در پی اعلام حمایت و بیعت گروه‌های کثیری از مسلمانان با آنان تحقق یافت و استمرار آن نیز با حمایت عملی مسلمانان از آنان امکان می‌یافت، امّا این مسئله هرگز به مفهوم مشروعیت بخش دانستن خواست مردم برای حکومت دینی و حاکم اسلامی نیست، حاکمیت سیاسی در زمان حضور معصوم انحصاراً متعلق به آنان و در زمان غیبت نیز از آنِ نایبان جامع‌الشرایط معصومین است و مردم مجاز نیستند به حاکمیت و ولایت سیاسی غیر آنان رضایت دهند.[۴] حال چنانچه مردم خلاف این عمل نمودند گر چه مرتکب گناه شده‌اند امّا در عین حال هیچ حاکم اسلامی حاکمیت سیاسی خود را بر آنان تحمیل نخواهد کرد و اساساً زمینه چنین حاکمیتی نیز تحقق خارجی نخواهد یافت، این دقیقاً همان نکته ای است که حکومت مردم سالاری دینی را از دموکراسی به مفهوم غربی آن متمایز می‌سازد؛ زیرا در دموکراسی ملاک حقانیت و تمایز میان حق و باطل فقط نظر و خواست عمومی است و حکومت موظف است هر آنچه مردم می‌خواهند عمل کند؛ چرا که در این نوع حکومت ماورای خواست عموم هیچ حقی قابل اثبات نیست.

از مطالب فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که قیام امام حسین علیه السّلام دارای منشأ الهی و دینی است و البته این به معنای نادیده انگاشتن جنبه مردمی آن نیست. هدف امام و حرکت ایشان در قیام تاریخی عاشورا در راستای عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر بود، یزید با اقدامات خود و مجبور ساختن امام برای بیعت با وی روندی را آغاز کرد که به نابودی اساس دین می‌انجامید، در کنار این مسئله مسلمانان کوفه نیز از اقدامات یزید به ستوه آمده بودند با نامه‌های متعدد از امام خواستند به جانب آنان رود و حکومت ظالمانه یزید را سرنگون سازد. این دعوت حجّت را بر امام تمام و تکلیف الهی ایشان را در برابر حکومت و براندازی حاکمیت باطل منجّز ساخت. از این رو امام حسین علیه السّلام قیام تاریخی خود را آغاز کرد؛ چنان‌که پیامبر اکرم(ص) و امام علی علیه السّلام و امام حسن مجتبی علیه السّلام نیز پس از اقبال عمومی و اعلام رضایت مردمی به تأسیس حکومت اقدام نمودند لکن این امر به مفهوم اعتماد به حقانیت محض و مشروعیت بخش بودن رأی مردم ـ آن گونه که در دموکراسی تعریف می‌شود ـ نیست.

منابع

  1. باقر شریف قرشی، حیات الامام الحسین(ع)، ج۲، نجف: مطبعه الاداب، ۱۳۹۰ ق، ص۲۵۵.
  2. سید هاشم رسولی محلاتی، زندگی امام حسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ ش، ص۱۵۲.
  3. ابو جعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، ۱۹۷۹ م، ج۴، ص۲۶۶.
  4. به عنوان مثال آیات متعددی از قرآن کریم ضمن تأکید بر ولایت سیاسی رسول خدا(ص) از مؤمنان می‌خواهد که اوامر ایشان را اطاعت کنند و در برابر حکم خدا و رسول اختیار و حق مخالفتی برای خود قایل نباشند. رک: نساء، ۶۴، احزاب، ۳۴.