توصیف خداوند در انتهای برخی آیات قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}}سؤال: چرا در قرآن كريم خداوند بعد از هر آيه يا قبل از تمام شدن يک آي...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}سؤال: چرا در قرآن كريم خداوند بعد از هر آيه يا قبل از تمام شدن يک آيه يعني در آخر آن به نوعي خودستايي مي‌كند مثلا مي‌فرمايد: و خداوند به هر چيز تواناست، عليم و آگاه است يا شنوا و بيناست؟
{{شروع متن}}سؤال: چرا در قرآن کریم خداوند بعد از هر آیه یا قبل از تمام شدن یک آیه یعنی در آخر آن به نوعی خودستایی می‌کند مثلاً می‌فرماید: و خداوند به هر چیز تواناست، علیم و آگاه است یا شنوا و بیناست؟


پاسخ اجمالی:
پاسخ اجمالی:


صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالب‌های زیر قرار می‌گیرد: تعلیل، تاکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب.
صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالب‌های زیر قرار می‌گیرد: تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب.


پاسخ تفصیلی:
پاسخ تفصیلی:


وقتي در آخر آيات به صفت يا اسمي از صفات و اسماء الهي اشاره مي‌شود، اغلب، آن اسم يا صفت، تبيين كنندۀ معني آن آيه است.  
وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره می‌شود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است.


تمام امور، در حقيقت از اسماء الله صادر مي‌شوند، مثلاً ارسال انبياء، لازمۀ اسم "الهادي" و "الحكيم" است؛ يا پذيرش توبه، لازمۀ صفاتی چون "التّواب" و "الغفور" و "الغفّار" و ... است. لذا خداوند متعال گاه بعد از بيان مطلبي، با بيان اسماء و صفات خود، به ما مي‌فهماند كه اين مطلب، از لوازم كدام اسم و صفت الهي است. نيز در برخي موارد خداوند متعال اموري را باطل معرّفي مي‌نمايد و اسم و صفتي از خود را هم ذكر مي‌كند تا بفهماند كه دليل بطلان آن امر، ناسازگاري آن امر با آن اسم يا صفت الهي است.
تمام امور، در حقیقت از اسماء الله صادر می‌شوند، مثلاً ارسال انبیاء، لازمهٔ اسم «الهادی» و «الحکیم» است؛ یا پذیرش توبه، لازمهٔ صفاتی چون «التّواب» و «الغفور» و «الغفّار» و … است؛ لذا خداوند متعال گاه بعد از بیان مطلبی، با بیان اسماء و صفات خود، به ما می‌فهماند که این مطلب، از لوازم کدام اسم و صفت الهی است. نیز در برخی موارد خداوند متعال اموری را باطل معرّفی می‌نماید و اسم و صفتی از خود را هم ذکر می‌کند تا بفهماند که دلیل بطلان آن امر، ناسازگاری آن امر با آن اسم یا صفت الهی است.


براي مثال می‌فرماید: «قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ؛ بگو: آيا جز الله چيزى را مى‏پرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟! در حالي كه الله سميع و عليم است.»<ref>مائده/ ۷۶.</ref>
برای مثال می‌فرماید: «قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ؛ بگو: آیا جز الله چیزی را می‌پرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! در حالی که الله سمیع و علیم است.»<ref>مائده/ ۷۶.</ref>


يعني پرستش غير خدا باطل است؛ چون معبود بايد سميع و عليم باشد و غير خدا، هيچ موجودي استقلالاً سميع و بصير نيست. در اين آيه، دو اسم "السميع" و "العليم"، به عنوان حدّ وسط برهان به كار رفته‌اند.  
یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و غیر خدا، هیچ موجودی استقلالاً سمیع و بصیر نیست. در این آیه، دو اسم «السمیع» و «العلیم»، به عنوان حدّ وسط برهان به کار رفته‌اند.


یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّه لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ إِيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّميعُ الْعَليم‏؛ و چه بسا جنبنده‏اى كه قدرت حمل روزى خود را ندارد، خداوند او و شما را روزى مى‏دهد؛ در حالي كه او سميع و عليم است.»<ref>عنکبوت/ ۶۰.</ref>
یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّه لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏؛ و چه بسا جنبنده‌ای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی می‌دهد؛ در حالی که او سمیع و علیم است.»<ref>عنکبوت/ ۶۰.</ref>


يعني او رزّاق تك تك موجودات است و رزق كسي را از موعدش تأخير نمي‌اندازند. چون او سميع است و نداي رزق خواهي مخلوقات را مي‌شنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حال‌شان خواهان رزق باشد. و عليم است و مي‌داند كه رزق‌شان چيست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خويش، معيّن نكنند يا اشتباهي معيّن كنند.  
یعنی او رزّاق تک تک موجودات است و رزق کسی را از موعدش تأخیر نمی‌اندازند. چون او سمیع است و ندای رزق خواهی مخلوقات را می‌شنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حال‌شان خواهان رزق باشد؛ و علیم است و می‌داند که رزق‌شان چیست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خویش، معیّن نکنند یا اشتباهی معیّن کنند.


به همين نحو، اسماء و صفات انتهايي آيات با خود آيات در ارتباطند؛ لكن درك اين رابطه گاه آسان است و گاه مشكل و از عهدۀ هر كسي بر نمي‌آيد كه متوجّه اين ارتباط شود.  
به همین نحو، اسماء و صفات انتهایی آیات با خود آیات در ارتباطند؛ لکن درک این رابطه گاه آسان است و گاه مشکل و از عهدهٔ هر کسی بر نمی‌آید که متوجّه این ارتباط شود.


به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تاکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است. و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات می‌شود.
به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است؛ و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات می‌شود.


توضیح برخی از واژه‌ها
توضیح برخی از واژه‌ها


تعلیل: بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی جنبۀ تعلیل دارند مانند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ»<ref>تغابن/ ۱۷.</ref>
تعلیل: بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی جنبهٔ تعلیل دارند مانند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ»<ref>تغابن/ ۱۷.</ref>


برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کرده اند<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۲.</ref> همانگونه که خداوند خود می‌فرماید: «لَئنِ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ»<ref>ابراهیم/ ۷.</ref> لذا شکور دلیلی است برای جملۀ «يُضَاعِفْهُ لَكُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را می‌آمرزد و در عقوبت تعجیل نمی‌کند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملۀ «يَغْفِرْ لَكُمْ».
برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کرده‌اند<ref>راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۲.</ref> همانگونه که خداوند خود می‌فرماید: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»<ref>ابراهیم/ ۷.</ref> لذا شکور دلیلی است برای جملهٔ «یُضَاعِفْهُ لَکُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را می‌آمرزد و در عقوبت تعجیل نمی‌کند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملهٔ «یَغْفِرْ لَکُمْ».


تاکید: عبارت است از استوار کردن مطلب قبلی به واسطۀ تکرار. مانند دو صفت "اللطیف الخبیر" در آیۀ: «ألَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الخَبِيرُ».<ref>ملک/ ۱۴.</ref>
تأکید: عبارت است از استوار کردن مطلب قبلی به واسطهٔ تکرار. مانند دو صفت «اللطیف الخبیر» در آیهٔ: «ألَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الخَبِیرُ».<ref>ملک/ ۱۴.</ref>


«لطیف» در مورد خداوند یعنی عمق آگاهی او نسبت به آفریدگانش و «خبیر» یعنی عالم به کنه ذات اشیاء؛ لذا با این معنا این دو صفت تاکیدی برای آیه محسوب می‌شوند.
«لطیف» در مورد خداوند یعنی عمق آگاهی او نسبت به آفریدگانش و «خبیر» یعنی عالم به کنه ذات اشیاء؛ لذا با این معنا این دو صفت تأکیدی برای آیه محسوب می‌شوند.


و مثال‌ها و عناوین دیگری وجود دارد که به ما نشان می‌دهد صفات و اسماء پایانی آیات با متن آیه‌ای که در آن قرار گرفته‌اند، به نوعی ارتباط مفهومی دارند که در یکی از قالب‌های گفته شده قرار می‌گیرند.
و مثال‌ها و عناوین دیگری وجود دارد که به ما نشان می‌دهد صفات و اسماء پایانی آیات با متن آیه‌ای که در آن قرار گرفته‌اند، به نوعی ارتباط مفهومی دارند که در یکی از قالب‌های گفته شده قرار می‌گیرند.


از این توضیحات روشن می‌شود که نمی‌توان صفات پایانی آیات را به عنوان خودستایی خداوند قلمداد کرد، بلکه نشان دادن و تبیین معنایی است که در آیه استفاده شده است و با این صفات خداوند بیان می‌کند که قادر بر عملی کردن مطالبی است که در آیه گفته شده است؛ علاوه بر این‌که خداشناسی اصل دین است و دینداری بدون شناخت و توجه به مبدأ هستی بی معناست. بنابر این لازم است که پیوسته بندگان متذکر خداوند و صفات او باشند. لازم به ذکر است خودستایی برای بشر مذموم است زیرا هیچ یک از کمالات او اصیل نیست و بلکه همه از خداوند است؛ اما برای خدا ممدوح می‌باشد، زیرا او خالق است و احاطه بر همه چیز دارد و همه کمالات اصالتا از خداست و تنها موجودی که می‌تواند خود را بستاید، خداست.
از این توضیحات روشن می‌شود که نمی‌توان صفات پایانی آیات را به عنوان خودستایی خداوند قلمداد کرد، بلکه نشان دادن و تبیین معنایی است که در آیه استفاده شده است و با این صفات خداوند بیان می‌کند که قادر بر عملی کردن مطالبی است که در آیه گفته شده است؛ علاوه بر این‌که خداشناسی اصل دین است و دینداری بدون شناخت و توجه به مبدأ هستی بی معناست. بنابر این لازم است که پیوسته بندگان متذکر خداوند و صفات او باشند. لازم به ذکر است خودستایی برای بشر مذموم است زیرا هیچ‌یک از کمالات او اصیل نیست و بلکه همه از خداوند است؛ اما برای خدا ممدوح می‌باشد، زیرا او خالق است و احاطه بر همه چیز دارد و همه کمالات اصالتا از خداست و تنها موجودی که می‌تواند خود را بستاید، خداست.


منابع جهت مطالعۀ بیشتر
منابع جهت مطالعهٔ بیشتر


1. معصومه مرزبان، مهدی احمدی، پیوند معنایی صفات الهی پایان آیات قرآن با مضمون آنها، نشریۀ پژوهش های قرآن و حدیث، سال چهل و هفتم، شمارۀ یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۳.
۱. معصومه مرزبان، مهدی احمدی، پیوند معنایی صفات الهی پایان آیات قرآن با مضمون آنها، نشریهٔ پژوهش‌های قرآن و حدیث، سال چهل و هفتم، شمارهٔ یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۳.
2.
۲.
3. جعفر سبحانی، اسماء و صفات خدا در قرآن، مجلۀ مکتب اسلام، شمارۀ ۸ و ۹.
۳. جعفر سبحانی، اسماء و صفات خدا در قرآن، مجلهٔ مکتب اسلام، شمارهٔ ۸ و ۹.
4.
۴.
==منابع==
 
<references />
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
|شاخه فرعی۱ =  
|شاخه فرعی۱ =
|شاخه فرعی۲ =  
|شاخه فرعی۲ =
|شاخه فرعی۳ =  
|شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۵

سؤال: چرا در قرآن کریم خداوند بعد از هر آیه یا قبل از تمام شدن یک آیه یعنی در آخر آن به نوعی خودستایی می‌کند مثلاً می‌فرماید: و خداوند به هر چیز تواناست، علیم و آگاه است یا شنوا و بیناست؟

پاسخ اجمالی:

صفاتی که در پایان هر آیه آمده است به نوعی بیانگر مفهوم و معنایی است که آیه در صدد بیان آن است و درک این ارتباط گاه آسان و گاه مشکل است. به عبارتی دیگر ارتباط صفات پایانی آیات با محتوای آن آیه در یکی از قالب‌های زیر قرار می‌گیرد: تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب.

پاسخ تفصیلی:

وقتی در آخر آیات به صفت یا اسمی از صفات و اسماء الهی اشاره می‌شود، اغلب، آن اسم یا صفت، تبیین کنندهٔ معنی آن آیه است.

تمام امور، در حقیقت از اسماء الله صادر می‌شوند، مثلاً ارسال انبیاء، لازمهٔ اسم «الهادی» و «الحکیم» است؛ یا پذیرش توبه، لازمهٔ صفاتی چون «التّواب» و «الغفور» و «الغفّار» و … است؛ لذا خداوند متعال گاه بعد از بیان مطلبی، با بیان اسماء و صفات خود، به ما می‌فهماند که این مطلب، از لوازم کدام اسم و صفت الهی است. نیز در برخی موارد خداوند متعال اموری را باطل معرّفی می‌نماید و اسم و صفتی از خود را هم ذکر می‌کند تا بفهماند که دلیل بطلان آن امر، ناسازگاری آن امر با آن اسم یا صفت الهی است.

برای مثال می‌فرماید: «قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً وَ اللَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ؛ بگو: آیا جز الله چیزی را می‌پرستید که مالک سود و زیان شما نیست؟! در حالی که الله سمیع و علیم است.»[۱]

یعنی پرستش غیر خدا باطل است؛ چون معبود باید سمیع و علیم باشد و غیر خدا، هیچ موجودی استقلالاً سمیع و بصیر نیست. در این آیه، دو اسم «السمیع» و «العلیم»، به عنوان حدّ وسط برهان به کار رفته‌اند.

یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّه لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیم‏؛ و چه بسا جنبنده‌ای که قدرت حمل روزی خود را ندارد، خداوند او و شما را روزی می‌دهد؛ در حالی که او سمیع و علیم است.»[۲]

یعنی او رزّاق تک تک موجودات است و رزق کسی را از موعدش تأخیر نمی‌اندازند. چون او سمیع است و ندای رزق خواهی مخلوقات را می‌شنود، چه بر زبان آورند و چه در دل بخواهند و چه زبان حال‌شان خواهان رزق باشد؛ و علیم است و می‌داند که رزق‌شان چیست؛ اگر چه آنها نوع رزق را در خواهش خویش، معیّن نکنند یا اشتباهی معیّن کنند.

به همین نحو، اسماء و صفات انتهایی آیات با خود آیات در ارتباطند؛ لکن درک این رابطه گاه آسان است و گاه مشکل و از عهدهٔ هر کسی بر نمی‌آید که متوجّه این ارتباط شود.

به عبارت دیگر پیوند صفات پایان بخش آیات با محتوای آنها، در یکی از انواع تعلیل، تأکید، تلازم، تتمیم، توضیح، تقابل و ترغیب قابل مشاهده است؛ و این پیوند عمیق معنایی چنان است که کنار گذاشته شدن آن صفات و جایگزین کردن آن با اوصاف دیگر، موجب نارسایی مقصود آن آیات می‌شود.

توضیح برخی از واژه‌ها

تعلیل: بیان علت و سبب چیزی و اثبات کردن با دلیل است، در برخی از آیات صفات پایانی جنبهٔ تعلیل دارند مانند: «إِن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ»[۳]

برخی شکر از طرف خداوند را به معنای نعمت دادن و ازدیاد آن معنا کرده‌اند[۴] همانگونه که خداوند خود می‌فرماید: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»[۵] لذا شکور دلیلی است برای جملهٔ «یُضَاعِفْهُ لَکُمْ». و «حلیم» در مورد خداوند یعنی گناهان را می‌آمرزد و در عقوبت تعجیل نمی‌کند پس صفت «حلیم» هم تعلیلی است برای جملهٔ «یَغْفِرْ لَکُمْ».

تأکید: عبارت است از استوار کردن مطلب قبلی به واسطهٔ تکرار. مانند دو صفت «اللطیف الخبیر» در آیهٔ: «ألَا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الخَبِیرُ».[۶]

«لطیف» در مورد خداوند یعنی عمق آگاهی او نسبت به آفریدگانش و «خبیر» یعنی عالم به کنه ذات اشیاء؛ لذا با این معنا این دو صفت تأکیدی برای آیه محسوب می‌شوند.

و مثال‌ها و عناوین دیگری وجود دارد که به ما نشان می‌دهد صفات و اسماء پایانی آیات با متن آیه‌ای که در آن قرار گرفته‌اند، به نوعی ارتباط مفهومی دارند که در یکی از قالب‌های گفته شده قرار می‌گیرند.

از این توضیحات روشن می‌شود که نمی‌توان صفات پایانی آیات را به عنوان خودستایی خداوند قلمداد کرد، بلکه نشان دادن و تبیین معنایی است که در آیه استفاده شده است و با این صفات خداوند بیان می‌کند که قادر بر عملی کردن مطالبی است که در آیه گفته شده است؛ علاوه بر این‌که خداشناسی اصل دین است و دینداری بدون شناخت و توجه به مبدأ هستی بی معناست. بنابر این لازم است که پیوسته بندگان متذکر خداوند و صفات او باشند. لازم به ذکر است خودستایی برای بشر مذموم است زیرا هیچ‌یک از کمالات او اصیل نیست و بلکه همه از خداوند است؛ اما برای خدا ممدوح می‌باشد، زیرا او خالق است و احاطه بر همه چیز دارد و همه کمالات اصالتا از خداست و تنها موجودی که می‌تواند خود را بستاید، خداست.

منابع جهت مطالعهٔ بیشتر

۱. معصومه مرزبان، مهدی احمدی، پیوند معنایی صفات الهی پایان آیات قرآن با مضمون آنها، نشریهٔ پژوهش‌های قرآن و حدیث، سال چهل و هفتم، شمارهٔ یکم، بهار و تابستان ۱۳۹۳. ۲. ۳. جعفر سبحانی، اسماء و صفات خدا در قرآن، مجلهٔ مکتب اسلام، شمارهٔ ۸ و ۹. ۴.

منابع

  1. مائده/ ۷۶.
  2. عنکبوت/ ۶۰.
  3. تغابن/ ۱۷.
  4. راغب، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالعلم، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۲.
  5. ابراهیم/ ۷.
  6. ملک/ ۱۴.