تبعید ابوذر به ربذه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
به نقل از منابع، پس از صدور فرمان تبعید ابوذر به ربذه، عثمان دستور داد که کسی برای بدرقه ابوذر با او همراه نشود. از سوی دیگر، دستور داد تا ابوذر را با وضع ناپسندی از شهر مدینه توسط مروان بن حکم اخراج شود. برخلاف دستور خلیفه، امام علی(ع) و حسنین(ع) به همراه برخی اصحاب نزدیک امام علی(ع)، چون عمار یاسر، ابوذر را بدرقه کردند.<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق یوسف اسعد داغر، قم، مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۴۱.</ref> | به نقل از منابع، پس از صدور فرمان تبعید ابوذر به ربذه، عثمان دستور داد که کسی برای بدرقه ابوذر با او همراه نشود. از سوی دیگر، دستور داد تا ابوذر را با وضع ناپسندی از شهر مدینه توسط مروان بن حکم اخراج شود. برخلاف دستور خلیفه، امام علی(ع) و حسنین(ع) به همراه برخی اصحاب نزدیک امام علی(ع)، چون عمار یاسر، ابوذر را بدرقه کردند.<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق یوسف اسعد داغر، قم، مؤسسة دار الهجرة، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۴۱.</ref> | ||
در هنگام خروج ابوذر امام علی(ع) به او چنین گفت: {{متن عربی|أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ، فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ، فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاكَ عَمَّا مَنَعُوكَ، وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأَكْثَرُ [حَسَداً] حُسَّداً؛ وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ، لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً. لَا يُؤْنِسَنَّكَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا يُوحِشَنَّكَ إِلَّا الْبَاطِلُ، فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْيَاهُمْ لَأَحَبُّوكَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوكَ.|ترجمه=اى ابوذر، تو براى خدا خشمگين شدى، پس، اميد در كسى بند كه براى او خشمگين شدهاى. اينان به خاطر دنياشان از تو ترسيدهاند و تو به خاطر دينت از آنان ترسيدهاى. اينک، آنچه را كه بهخاطر آن از تو ترسيدهاند به ايشان واگذار و آنچه را كه بهسبب آن از ايشان ترسيدهاى برگير و رو به گريز نه. اينان چقدر نيازمند چيزى هستند كه تو آنها را از آن منع مىكردى و تو چه بىنيازى از آنچه تو را از آن منع كردهاند. فردا خواهى دانست كه چه كسى سود برده و چه كسى فراوان رشک مىبرد. اگر درهاى آسمان و زمين را به روى بندهاى از بندگان خدا بربندند و آن بنده خداترس باشد، خداوند برايش راهى خواهد گشود. پس، جز حقْ تو را مونسى نباشد و چيزى جز باطل تو را به وحشت نيفكند. اگر دنيايشان را مىپذيرفتى، تو را دوست مىگرفتند و اگر از دنيا چيزى بر مىگرفتى، تو را در امان مىداشتند.}} | در هنگام خروج ابوذر امام علی(ع) به او چنین گفت: {{متن عربی|أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ غَضِبْتَ لِلَّهِ، فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ؛ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوكَ عَلَى دُنْيَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِينِكَ، فَاتْرُكْ فِي أَيْدِيهِمْ مَا خَافُوكَ عَلَيْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَيْهِ، فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاكَ عَمَّا مَنَعُوكَ، وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأَكْثَرُ [حَسَداً] حُسَّداً؛ وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ كَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَى اللَّهَ، لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً. لَا يُؤْنِسَنَّكَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا يُوحِشَنَّكَ إِلَّا الْبَاطِلُ، فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْيَاهُمْ لَأَحَبُّوكَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوكَ.|ترجمه=اى ابوذر، تو براى خدا خشمگين شدى، پس، اميد در كسى بند كه براى او خشمگين شدهاى. اينان به خاطر دنياشان از تو ترسيدهاند و تو به خاطر دينت از آنان ترسيدهاى. اينک، آنچه را كه بهخاطر آن از تو ترسيدهاند به ايشان واگذار و آنچه را كه بهسبب آن از ايشان ترسيدهاى برگير و رو به گريز نه. اينان چقدر نيازمند چيزى هستند كه تو آنها را از آن منع مىكردى و تو چه بىنيازى از آنچه تو را از آن منع كردهاند. فردا خواهى دانست كه چه كسى سود برده و چه كسى فراوان رشک مىبرد. اگر درهاى آسمان و زمين را به روى بندهاى از بندگان خدا بربندند و آن بنده خداترس باشد، خداوند برايش راهى خواهد گشود. پس، جز حقْ تو را مونسى نباشد و چيزى جز باطل تو را به وحشت نيفكند. اگر دنيايشان را مىپذيرفتى، تو را دوست مىگرفتند و اگر از دنيا چيزى بر مىگرفتى، تو را در امان مىداشتند.}}<ref>نهجالبلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص۳۰۰-۳۰۱.</ref> | ||
==سرانجام تبعید== | ==سرانجام تبعید== | ||
به نقل از منابع، ابوذر در تبعید ربذه با زهد فراوان و بهسختی روزگار میگذراند.<ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، ج۴، ص۲۲۹.</ref> سرانجام او در اواخر ذیالحجه سال ۳۲ق و در زمان خلافت عثمان در ربذه از دنیا رفت. ابوذر در حالی از دنیا رفت که نزد او جز زن و فرزندش حضور نداشتند.<ref>ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶م، ج۷، ۱۶۵.</ref> زن ابوذر در هنگام مرگ او گریه میکرد و میگفت که تو در بیابان میمیری و من چیزی ندارم تا تو را در آن کفن کنم. ابوذر به او گفت: گریه نکن و خوشحال باش، زیرا روزی رسول خدا(ص) در بین برخی صحابیانش گفت: یکی از شما در بیابان میمیرد و جماعتی از مؤمنان او را بهخاک میسپارند. تمام حاضران آن جمع در شهرها و میان مردم مردند و گفته پیامبر(ص) درباره من است.<ref>امین عاملی، اعیان الشیعة، ج۴، ص۲۴۱.</ref> بهنقل از منابع، مقارن مرگ ابوذر کاروانی در حال عبور از ربذه بود که جمعی از صحابیان پیامبر(ص) چون عبدالله بن مسعود، حجر بن عدی و مالک اشتر در آن بودند آنان بر جنازه ابوذر حاضر شدند، آن را تجهیز کردند، بر آن نماز خواندند و دفن کردند.<ref>ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، بیروت، دارالجیل، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۵۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |