پیدایش ایده صهیونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
* احیاء زبان عبری.  
* احیاء زبان عبری.  
* دعوت و ترغیب یهودیان برای مهاجرت به فلسطین.
* دعوت و ترغیب یهودیان برای مهاجرت به فلسطین.
* تملک و آباد‌نمودن سرزمین‌های فلسطین.
* تملک و آباد‌نمودن سرزمین‌های فلسطین.<ref>سوكولوف، ناحوم، تاریخ صهيونيسم، ترجمه داود حیدری، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ اسلام، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۳۸۵.</ref>
بودجه این حزب از طرف سرمایه‌داران یهودی به ویژه «بارون ادموند روچیلد» از یهودیان ثروتمند تأمین می‌شد که در نتیجه این کمک‌ها موفق شدند چند قطعه کوچک از سرزمین‌های فلسطین را به دست بیاورند و یهودیان را در آنجا مستقر کنند. نهضت عشاق صهیون درابتدا نهضت قابل توجهی نبود و هدف سیاسی روشنی نداشت، تا زمانی که «تئودور هرتزل»، نویسند یهودی اهل اتریش، تحت تأثیر حادثه‌ای که برای یک یهودی رخ داده بود، قرار گرفت و شروع به فعالیت برای ایجاد سرزمین یهودی مستقل کرد. او در این زمینه، در سال ۱۸۹۵م، کتابی به نام «دولت یهود» تألیف و منتشر کرد. او در این کتاب چنین درباره ایده خود چنین نوشت: «راه‌حلّ گرفتاری‌های یهود این است که افرادی که طاقت تحمّل ناراحتی‌های ممالک متبوعة خود را ندارند در یک منطقة وسیعی که برای یک ملّت بزرگ کافی باشد اجتماع کنند». استقبال شدید یهود از کتاب هرتزل و نظریّه‌های او در مورد تشکیل دولت صهیونیستی، طرفدارن صهیونیست به ویژه هرتزل را بر آن داشت که اولین کنگره صهیونیست‌ها را در شهر بال سوئیس تشکیل دهند،[۳] بدین طریق این کنگره با تجمع صاحب‌نظران و سرمایه‌داران یهودی تشکیل شد و کار خود را با موفقیت پایان برد و براساس اهداف کنگرة صهیونیسم به وجود آمد. هرتزل بر محلّ خاصی با صراحت تأکید نمی‌کرد به ویژه روی سرزمین فلسطین هم تصمیم جدّی نداشت، هر چند بعضی از کشورها چون اوگاندا، آرژانتین و… پیشنهاد می‌شد، وی در کتاب خویش پیشنهاد کرد: «دفتر نمایندگی تشکیل شود که برنامة مذاکرات و نقشه‌های سیاسی حزب را تنظیم نماید و یک شرکت یهودی به وجود آید که احتیاجات اقتصادی و مالی نهضت را تأمین کند». بنابراین درابتدای تشکیل صهیونیسم رهبران این حزب تأکید خاصی بر منطقه‌ای ویژه نداشتند، بلکه بیشتر هدف آن‌ها تشکیل دولت صهیونیستی و جمع‌آوری یهود زیر چتر آن بود، بر این اساس چون فکر تأسیس «حکومت یهود» صرفاً به عنوان ابزار و وسیلة کمکی و فرعی بود، از محل استقرار این مرکز (مرکز نفوذ) از لحاظ صهیونیست‌ها دارای اهمیت چندانی نبود، چنان‌که «لئوپینکر» در این زمینه می‌نویسد: «ما الزاماً اجباری نداریم که در همان جایی که روزگاری حکومت ما معدوم شد اقامت کنیم…، ما فقط به قطعه زمینی نیاز داریم که تملّک کنیم…، قدس الاقدس خویش را که از هنگامی که وطن دیرینةمان نابود شد حفظ و حراست کرده‌ایم بدانجا خواهیم برد، منظورم اعتقاد به خدا و کتاب مقدس است، چون آن‌ها بودند (نه اردن و اورشلیم) که وطن ما را به ارض مقدس تبدیل کردند».[۴] البتّه در جهت تأسیس حکومت صهیونیستی دو نظر حاکم بود که تا زمانی که هرتزل بنیانگذار اصلی صهیونیسم زنده بود، حساسیت خاصی به منطقه‌ای معین به ویژه فلسطین نبود، بنابراین در قرن نوزدهم در ششمین کنگرة صهیونیست‌ها «اوگاندا» به عنوان مرکز حکومت مطرح می‌شود که هرتزل در همین کنگره اعلام می‌دارد: «من تردید ندارم که کنگره در مقام نمایندة توده‌های مردم یهود این پیشنهاد را با حق‌شناسی خواهد پذیرفت. پیشنهاد این است که مستعمره‌ای یهودی‌نشین و خودمختار با دستگاه اداری یهود و حکومتی محلی که در رأس آن یک مأمور عالی رتبة یهودی قرار خواهد داشت در شرق آفریقا تأسیس شود. نیازی به گفتن نیست که این چیزها همه تحت نظارت فائقة انگلیس خواهد بود»،[۵] امّا نظریّة دومی نیز در این زمینه مطرح بود و طرفداران این نظریّه از همان ابتدا حساسیت و توجّه خاصی به سرزمین فلسطین داشتند و آنجا را همان سرزمین موعود می‌پنداشتند، بنابراین در جهت ردّ نظریّه اوّل «حاییم وایزمن» چنین می‌نویسد: «مناطقی که پیشنهاد شده‌اند یا بسیار سردند یا فوق‌العاده گرم، و توسعه و عمران‌شان مستلزم صرف سال‌ها کار و هزینة سرسام‌آور است»،[۶] (به عبارت دیگر این طرح‌ها از لحاظ اقتصادی پیشنهادات مناسبی نبودند). شایان توجّه است که رهبری دستگاه صهیونیسم شامل گروه‌هایی بود که نمایندة دولت‌های مختلف امپریالیستی بودند، عدّه‌ای طرفدار آلمان چون «آلفرد نوسیک»، گروهی طرفدار انگلیس چون «حاییم وایزمن» و گروهی نیز طرفدار دولت‌های امپریالیستی دیگر بودند؛ بنابراین تشتت آراء منجر به نظریّه‌پردازی‌های فراوانی در این زمینه شد که سرانجام کشمکش بین رهبران صهیونیست با پیروزی گروه هواخواه انگلستان به رهبری «وایزمن» پایان یافت. این جریان مطابق زمانی روی داد که در محافل انگلیس گروهی که مدّت‌ها چشم بر فلسطین دوخته بودند موقعیت غالب یافت[۷] و به این طریق حکومت خود را در فلسطین پایه‌گذاری کردند. پاورقی‌ها:
بودجه این حزب از طرف سرمایه‌داران یهودی به ویژه «بارون ادموند روچیلد» از یهودیان ثروتمند تأمین می‌شد که در نتیجه این کمک‌ها موفق شدند چند قطعه کوچک از سرزمین‌های فلسطین را به دست بیاورند و یهودیان را در آنجا مستقر کنند. نهضت عشاق صهیون درابتدا نهضت قابل توجهی نبود و هدف سیاسی روشنی نداشت، تا زمانی که «تئودور هرتزل»، نویسند یهودی اهل اتریش، تحت تأثیر حادثه‌ای که برای یک یهودی رخ داده بود، قرار گرفت و شروع به فعالیت برای ایجاد سرزمین یهودی مستقل کرد. او در این زمینه، در سال ۱۸۹۵م، کتابی به نام «دولت یهود» تألیف و منتشر کرد. او در این کتاب درباره ایده خود چنین نوشت: «راه‌حل گرفتاری‌های یهود این است که افرادی که طاقت تحمل ناراحتی‌های ممالک متبوعه خود را ندارند در یک منطقة وسیعی که برای یک ملت بزرگ کافی باشد اجتماع کنند». استقبال شدید یهودیان از کتاب هرتزل و نظریه‌های او در مورد تشکیل دولت صهیونیستی، طرفدارن صهیونیست به‌ویژه هرتزل را بر آن داشت که اولین کنگره صهیونیست‌ها را در شهر بال سوئیس تشکیل دهند.<ref>سوكولوف، تاریخ صهيونيسم، ج۱، ص۳۸۵.</ref>


[۱] - زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمة هاشمی رفسنجانی، اکبر (بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا)، ص ۹۲–۹۱.
== کنگره جهانی صهیونیسم و تأسیس رژیم صهیونیستی ==
[۲] - در این حادثه یک نفر یهودی به نام دریفوس در فرانسه به اتهام جاسوسی به نفع دشمنان فرانسه به محاکمه کشیده شد، عدّه‌ای از مردم به او بدبین شدند و عدّه‌ای دیگر نیز او را بی‌گناه و مظلوم می‌دانستند، دریفوس پس از چند دوره محاکمه تبرئه گردید. (البتّه شواهد تاریخی نشان می‌دهد که در تبرئه شدن ایشان یهودیان دست داشتند چنان‌که برعکس در محاکمه و به دادگاه کشاندن اسلام‌شناس معروف و نویسندة زبردست آقای پرفسور روژه گارودی نیز صهیونیست‌ها نقش اساسی را داشتند).
اولین کنگره جهانی صهیونیسم با تجمع صاحب‌نظران و سرمایه‌داران یهودی تشکیل شد و کار خود را با موفقیت پایان برد. براساس اهداف کنگره ایده صهیونیسم به وجود آمد. هرتزل برای تشکیل کشور یهودی بر محل خاصی با صراحت تأکید نمی‌کرد. او در مورد سرزمین فلسطین هم تصمیم جدی نداشت. هرچند عده‌ای بعضی از کشورهایی چون اوگاندا، آرژانتین، را پیشنهاد می‌دادند. هرتزل در کتاب خویش پیشنهاد کرد: «دفتر نمایندگی تشکیل شود که برنامه مذاکرات و نقشه‌های سیاسی حزب را تنظیم نماید و یک شرکت یهودی به وجود آید که احتیاجات اقتصادی و مالی نهضت را تأمین کند».<ref>ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۶ش، ص۱۴.</ref>
[۳] - سوکولوف، ناهوم، صهیونیسم، ترجمة حیدری، داود (تهران؛ مؤسسة مطالعات تاریخ اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۷)، ج ۱، ص ۳۸۵.
 
[۴] - ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمة یونسی، ابراهیم (تهران؛ مؤسسة انتشارات امیرکبیر، چ سوّم، ۲۵۳۶)، ص ۱۴.
بنابراین، درابتدای تشکیل صهیونیسم رهبران این حزب تأکید خاصی بر منطقه‌ای ویژه نداشتند، بلکه بیشتر هدف آنها تشکیل دولت صهیونیستی و جمع‌آوری یهودیان زیر چتر آن بود. بر این اساس چون فکر تأسیس «حکومت یهود» صرفاً به عنوان ابزار و وسیله کمکی و فرعی بود، از محل استقرار این مرکز از لحاظ صهیونیست‌ها دارای اهمیت چندانی نبود، چنانکه «لئو پینکر» در این زمینه می‌نویسد: «ما الزاماً اجباری نداریم که در همان جایی که روزگاری حکومت ما معدوم شد اقامت کنیم…، ما فقط به قطعه زمینی نیاز داریم که تملّک کنیم…، قدس الاقدس خویش را، که از هنگامی که وطن دیرینه‌مان نابود شد حفظ و حراست کرده‌ایم، به آنجا خواهیم برد، منظورم اعتقاد به خدا و کتاب مقدس است، چون آنها بودند (نه اردن و اورشلیم) که وطن ما را به ارض مقدس تبدیل کردند».<ref>ایوانف، یوری، صهیونیسم، ص۱۴.</ref>
[۵] - همان، ص ۲۱–۲۰.
 
[۶] - همان، ص ۸۴.
برای تأسیس حکومت صهیونیستی دو نظر حاکم بود که تا زمانی که هرتزل بنیانگذار اصلی صهیونیسم زنده بود، حساسیت خاصی نسبت به منطقه‌ای معین به ویژه فلسطین نبود. در قرن نوزدهم در ششمین کنگره صهیونیست‌ها کشور اوگاندا به‌عنوان مرکز حکومت مطرح شد. هرتزل در همین کنگره اعلام کرد: «من تردید ندارم که کنگره در مقام نماینده توده‌های مردم یهود این پیشنهاد را با حق‌شناسی خواهد پذیرفت. پیشنهاد این است که مستعمره‌ای یهودی‌نشین و خودمختار با دستگاه اداری یهود و حکومتی محلی، که در رأس آن یک مأمور عالی‌رتبه یهودی قرار خواهد داشت، در شرق آفریقا تأسیس شود. نیازی به گفتن نیست که این چیزها همه تحت نظارت فائقة انگلیس خواهد بود».<ref>ایوانف، یوری، صهیونیسم، ص۲۰-۲۱.</ref>
[۷] - همان، ص ۸۶.
 
نظریه دومی نیز در این زمینه مطرح بود و طرفداران این نظریه از همان ابتدا حساسیت و توجه خاصی به سرزمین فلسطین داشتند و آنجا را همان سرزمین موعود می‌پنداشتند. صاحبان این نظریه در جهت رد نظریه اول نظراتی ابراز کردند؛ از جمله «حاییم وایزمن» چنین نوشت: «مناطقی که پیشنهاد شده‌اند یا بسیار سردند یا فوق‌العاده گرم و توسعه و عمران‌شان مستلزم صرف سال‌ها کار و هزینه سرسام‌آور است».<ref>ایوانف، یوری، صهیونیسم، ص۸۴.</ref> 
 
باید توجه داشت که رهبری دستگاه صهیونیسم شامل گروه‌هایی بود که هر یک نماینده دولت‌های مختلف امپریالیستی بودند: عده‌ای چون «آلفرد نوسیک» طرفدار آلمان بودند؛ گروهی چون «حاییم وایزمن» طرفدار انگلیس  و گروهی نیز طرفدار دولت‌های امپریالیستی دیگر بودند. تشتت آراء منجر به نظریه‌پردازی‌های فراوانی در این زمینه شد که سرانجام کشمکش بین رهبران صهیونیست با پیروزی گروه هواخواه انگلستان به رهبری «وایزمن» پایان یافت. این جریان زمانی روی داد که در محافل انگلیسی گروهی که مدت‌ها چشم بر فلسطین دوخته بودند موقعیت غالب یافت و به این طریق حکومت خود را در فلسطین را پایه‌گذاری کردند.<ref>ایوانف، یوری، صهیونیسم، ص۸۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==