چگونگی عذاب قوم ثمود: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:
* علامه طباطبایی در تفسر المیزان می‌نویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آن‌ها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عده‌ای از آن‌ها شبانه به خانهٔ او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما خداوند با پرندگانی نامرئی و بوسیله سنگ‌هایی که بر سرشان فرود آمد، آن‌ها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشته‌شدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آن‌ها منجر شد.
* علامه طباطبایی در تفسر المیزان می‌نویسد: قوم ثمود با سرپیچی از دستور الهی و کشتن شتربچه، مستوجب عقاب شدند. وقتی حضرت صالح به آن‌ها سه روز مهلت داد، با هم قرار گذاشتند صالح را به قتل برسانند؛ به همین منظور عده‌ای از آن‌ها شبانه به خانهٔ او هجوم آوردند تا کار او را یکسره کنند. اما خداوند با پرندگانی نامرئی و بوسیله سنگ‌هایی که بر سرشان فرود آمد، آن‌ها را کشت. بعد از این جریان و بعد از اتمام سه روز مهلت، عذاب دوم که همان کشته‌شدن باقی قوم بوسیله صیحه آسمانی یا همان صاعقه بود، اتفاق افتاد و به هلاکت همه آن‌ها منجر شد.


==اختلاف در بیان نوع عذاب قوم ثمود==
==اختلاف گزارش قرآن در بیان نوع عذاب قوم ثمود==
در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمی‌توان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان می‌رود:
در مورد اختلاف آیات سوره‌های اعراف، قمر، هود، شمس و شعرا در ذکر نوع عذاب قوم ثمود، گفتنی است آیه‌ای که در آن از کلمه عذاب استفاده شده، حاوی واژه‌ای عام است که مصادیقی دارد و این مصادیق در آیات دیگر بیان شده است. کلمه رجفه، صیحه و صاعقه، همگی مصداق عذابند و نمی‌توان به دلیل اختلاف ظاهری الفاظ، به تناقض قرآن حکم کرد. تفاوت ظاهری میان نوع عذاب نیز با تأمل در آیات از میان می‌رود:


* کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا.
* کلمه «رجفه» به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است؛ مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا.
خط ۲۹: خط ۲۹:
* نوعاً صاعقه‌های آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ چون معمولاً این گونه صاعقه‌ها باعث اهتزاز جو می‌شود و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین می‌رسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله می‌کند. ممکن است گفته شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دل‌ها و لرزیدن اندام آدمی است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع می‌شود؛ زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دل‌ها تا سرحد مرگ می‌شود و ترس شدیدی را در دل‌ها می‌افکند، عذاب شدند و همه مردند.
* نوعاً صاعقه‌های آسمانی بدون صیحه و صدای هولناک و نیز بدون زلزله نیست؛ چون معمولاً این گونه صاعقه‌ها باعث اهتزاز جو می‌شود و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین می‌رسد، باعث لرزیدن زمین شده، ایجاد زلزله می‌کند. ممکن است گفته شود که وجه تسمیه «صاعقه» به «رجفه» این است که صاعقه باعث تکان خوردن دل‌ها و لرزیدن اندام آدمی است. با این توضیح، توهم تناقض، مرتفع می‌شود؛ زیرا قوم ثمود با همان صاعقه که سبب لرزیدن دل‌ها تا سرحد مرگ می‌شود و ترس شدیدی را در دل‌ها می‌افکند، عذاب شدند و همه مردند.


سبب نزول عذاب بر قوم ثمود
در شمار قابل توجهی از ترجمه‌ها، «عقر» به پی‌کردن ترجمه شده است که ترجمهٔ دقیقی نیست. همین امر باعث توهم عدم مناسبت جرم وعذاب شده است! باید علت عذاب قوم ثمود، تنها شکستن پای ناقه یا صرفاً پی‌کردن آن نبود؛ بلکه عذاب ان‌ها نافرمانی از قوانین الهی و تجری بر خداوند بود که با کشتن ناقه به اوج خود رسیده بود. آن‌ها خود از صالح خواسته بودند تا برای اتمام حجت از جانب خدا شتری را از دل کوه بیرون بیاورد و آنان اگر چنین صحنه‌ای را ببینند، ایمان میاورند؛ اما چون خواسته آن‌ها برآورده شد، ساز ستیز برزدند و به کشتن ناقه مصمم شدند. «عقر ناقه» به معنای نحر آن است و کلمه «نحر» و «عقر» به معنای طریقه خاصی است که به آن طریقه شتر را سر می‌برند؛ یعنی پای حیوان را بسته رو به قبله می‌نشانند و سپس با کارد رگ گردنش را قطع می‌کنند و چون سست شد، سرش را می‌برند.<ref>رک: ترجمهٔ تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سید محمد باقر، قم، جامعهٔ مدرسین، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ه‍. ش، ج۱۰، ص۴۶۶.</ref>از این رو جرم آنان تنها کشتن ناقه نبود تا میان جرم و مجازات تناسبی نباشد؛ جرم آنان غرق شدن در نافرمانی خدا و فساد بی‌اندازه در میان‌شان بود. صالح آنان را از بدرفتاری نهی کرد؛ ولی او را مسخره کرده و به آزار وی روی آوردند و چون با کشتن ناقه همهٔ تلاش‌ها را به بن‌بست کشاندند، به عذاب الهی دچار شدند.


مؤمنان رهایی یافتند!
مؤمنان رهایی یافتند!