شق الصدر: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (←متن داستان) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
'''جریان شکافته شدن سینه پیامبر(ص)'''، در برخی از روایات و کتب [[اهل سنت]] ذکر شده است. جریان این روایت اینطور نقل شده است که [[جبرئیل]] زمانی که [[پیامبر(ص)]] در سنین ۴ یا ۵ سالگی مشغول بازی با کودکان بود، حضرت محمد(ص) را گرفت و بر زمین کوبید و سینه او را شکافت. در مورد این جریان انتقاداتی از جمله، تعارض در نقلها، منافات با [[عصمت]] پیامبر(ص) و معنوی بودن خوبی و بدی ذکر شده است. در مقابل عدهای امکان صحت این جریان را بعید ندانستهاند و شأن نزول آیه اول [[سوره انشراح]] را نیز همین جریان دانستهاند. | '''جریان شکافته شدن سینه پیامبر(ص)'''، در برخی از روایات و کتب [[اهل سنت]] ذکر شده است. جریان این روایت اینطور نقل شده است که [[جبرئیل]] زمانی که [[پیامبر(ص)]] در سنین ۴ یا ۵ سالگی مشغول بازی با کودکان بود، حضرت محمد(ص) را گرفت و بر زمین کوبید و سینه او را شکافت. در مورد این جریان انتقاداتی از جمله، تعارض در نقلها، منافات با [[عصمت]] پیامبر(ص) و معنوی بودن خوبی و بدی ذکر شده است. در مقابل عدهای امکان صحت این جریان را بعید ندانستهاند و شأن نزول آیه اول [[سوره انشراح]] را نیز همین جریان دانستهاند. | ||
== | == ماجرای شکافتن سینه پیامبر== | ||
داستان شق | داستان شق صدر پیامبر (شکافتن سینه پیامبر)، از داستانهایی است که در برخی منابع تاریخ و حدیث اهل سنت ذکر شده و مورد بحث و ایراد قرار گرفته است. طبق این منابع، این جریان در ۴ یا ۵ سالگی برای پیامبر(ص) اتفاق افتاده است.<ref>رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج۱.</ref> | ||
این داستان | این داستان به تدریج در منابع اهل سنت توسعه یافت تا آن جا که نقل شده است: شکافته شدن سینه پیامبر، چهار یا پنج بار اتفاق افتاده است؛ در سه سالگی، ده سالگی، هنگام بعثت و در معراج. اشعاری نیز در مورد این داستان سروده شده است.<ref>رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، ج۱، به نقل از الصحیح من السیره، ج۱، ص۸۳.</ref> | ||
نقل های مختلفی از این ماجرا در منابع اهل سنت وجود دارد که روایت صحیح مسلم و سیره ابن هشام از منابع حدیث و تاریخ اهل سنت مشهورترند: | |||
این داستان در بسیاری از کتابهای تاریخی و حدیثی [[اهل سنت]] مانند صحیح مسلم، سیره نبوی ابن هشام و تاریخ طبری<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۱–۱۰۲؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۶۴–۱۶۵؛ تاریخ طبری، ص۵۷۵.</ref> نقل شده است. در این روایت آمده است که روزی [[جبرئیل]] هنگامی که رسول خدا(ص) با پسر بچهها بازی میکرد نزد وی آمد و او را گرفت و بر زمین زد و سینه او را شکافت و قلبش را بیرون آورد و از میان قلب آن حضرت لکه خونی بیرون آورده و گفت: این بهره شیطان بود از تو، و سپس قلب آن حضرت را در طشتی از طلا با آب زمزم شستشو داده آن گاه آن را به هم پیوند داده و بست و در جای خود گذارد… پسر بچهها به سوی مادرش (حلیمه دایه حضرت) آمده و گفتند: محمد کشته شد! آنها به سراغ او رفته و او را در حالی که رنگش پریده بود مشاهده کردند، آنس گفته: من جای بخیهها را در سینه آن حضرت میدیدم».<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۱–۱۰۲.</ref> | * نقل کتاب صحیح مسلم: این داستان در بسیاری از کتابهای تاریخی و حدیثی [[اهل سنت]] مانند صحیح مسلم، سیره نبوی ابن هشام و تاریخ طبری<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۱–۱۰۲؛ سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۶۴–۱۶۵؛ تاریخ طبری، ص۵۷۵.</ref> نقل شده است. در این روایت آمده است که روزی [[جبرئیل]] هنگامی که رسول خدا(ص) با پسر بچهها بازی میکرد نزد وی آمد و او را گرفت و بر زمین زد و سینه او را شکافت و قلبش را بیرون آورد و از میان قلب آن حضرت لکه خونی بیرون آورده و گفت: این بهره شیطان بود از تو، و سپس قلب آن حضرت را در طشتی از طلا با آب زمزم شستشو داده آن گاه آن را به هم پیوند داده و بست و در جای خود گذارد… پسر بچهها به سوی مادرش (حلیمه دایه حضرت) آمده و گفتند: محمد کشته شد! آنها به سراغ او رفته و او را در حالی که رنگش پریده بود مشاهده کردند، آنس گفته: من جای بخیهها را در سینه آن حضرت میدیدم».<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۱۰۱–۱۰۲.</ref> | ||
=== روایت سیره نبوی === | === روایت سیره نبوی === |