حدیث غبطه آدم(ع) به جایگاه پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{در دست ویرایش|کاربر=A.ahmadi }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}بر اساس حدیثی علت هبوط حضرت آدم(ع) از بهشت، حسادت ورزیدن او نسبت به جایگاه پیامبر واهل بیت(ع) بوده است. آیا این حدیث معتبر است؟ حسادت حضرت آدم(ع) به چه معنا است؟ آیا حسادت با مقام عصمت او سازگار است؟‌{{پایان سوال}}
آیا این روایت صحیح است یا خیر؟ اگر صحیح است تاویل می‌شود یا طرد؟ آیا منافی عصمت آدم(ع) نیست؟
فی قوله تعالی: «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»[البقره:۳۷] عن الصادق «ع» قال: «إن آدم (علیه السلام) نظر إلی أرواح الأئمه و منزلتهم فی الجنه فحسدهم و تمنی منزلتهم»
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
سند روایت صحیح می‌باشد و در متن آن منظور از واژه حسد، غبطه می‌باشد و چون ترک آن برای حضرت آدم بهتر بوده است لذا تعبیر به ترک اولی می‌شود که با مقام عصمت منافاتی ندارد.
<br />


==حدیث ذکر شده در عیون اخبار الرضا==
==حدیث ذکر شده در عیون اخبار الرضا==
خط ۱۵: خط ۱۲:


===سند===
===سند===
شیخ صدوق این روایت را در کتاب عیون اخبار الرضا<ref name=":0" />  و معانی الاخبار<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، به تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.</ref> ذکر کرده  است. عبدالواحد بن محمد بن عُبْدوس نیسابوری راوی نخست سلسله‌سند است که در کتاب‌های رجالی متقدم [[حدیث مجهول|ناشناخته]] است؛  ولی چون از مشایخی است که شیخ صدوق فراوان از او نقل روایت کرده ثقه و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>مازندرانى حائرى، محمد بن اسماعيل‏، منتهى المقال في أحوال الرجال‏
[[شیخ صدوق]] این روایت را در کتاب [[عیون اخبار الرضا(ع) (کتاب)|عیون اخبار الرضا(ع)]]<ref name=":0" />  و [[معانی الاخبار (کتاب)|معانی الاخبار]]<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، به تحقیق و تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۳ق.</ref> ذکر کرده  است. عبدالواحد بن محمد بن عُبْدوس نیسابوری راوی نخست سلسله‌سند، در کتاب‌های رجالی متقدم [[حدیث مجهول|ناشناخته]] است؛  ولی چون شیخ صدوق فراوان از او نقل روایت کرده ثقه و مورد اطمینان دانسته شده است.<ref>مازندرانى حائرى، محمد بن اسماعيل‏، منتهى المقال في أحوال الرجال‏


به تحقیق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث‏، قم، موسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث‏، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۷۵.</ref> به نظر سید ابوالقاسم خویی ثقه و مورد اطمینان است.<ref>خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۱، ص۳۶ و ۳۸.</ref> البته سید ابوالقاسم خویی فقیه و رجال‌شناس، توثیق او را نپذیرفته است.<ref>خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۴۲.</ref>
به تحقیق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لاحياء التراث‏، قم، موسسة آل البيت(ع) لإحياء التراث‏، ۱۴۱۶ق، ج۴، ص۲۷۵.</ref> البته سید ابوالقاسم خویی فقیه و رجال‌شناس، توثیق او را نپذیرفته است.<ref>خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بی‌جا، بی‌نا، ۱۴۱۳ق، ج۱۲، ص۴۲.</ref>


در وثاقت راوی دوم علی بن محمد بن قتیبه نیز اختلاف نظر است؛ برخی او را به دلایلی موثق می‌دانند<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۵۹. طوسی، محمد، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۲۹.</ref> و برخی دیگر غیرقابل اعتماد شمرده‌اند.<ref>، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۲، ص۱۶۰.</ref> حمدان بن سلیمان<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۱۳۸.</ref> و عبدالسلام بن صالح<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۴۵؛ کشی، محمد، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه، ۱۴۰۹ ق، ص۶۱۶.</ref> دیگر راویان روایت، توثیق شده‌اند. درنتیجه سند این روایت طبق برخی از مبانی رجالی، صحیح و طبق برخی از مبانی ضعیف است.
در وثاقت راوی دوم علی بن محمد بن قتیبه نیز اختلاف نظر است؛ برخی او را به دلایلی موثق می‌دانند<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۵۹. طوسی، محمد، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۷۳ ش، ص۴۲۹.</ref> و برخی دیگر غیرقابل اعتماد شمرده‌اند.<ref>، خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بی جا، بی نا، بی تا، ج۱۲، ص۱۶۰.</ref> حمدان بن سلیمان<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۱۳۸.</ref> و عبدالسلام بن صالح<ref>نجاشی، احمد، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۵ ش، ص۲۴۵؛ کشی، محمد، اختیار معرفه الرجال، مشهد، دانشگاه، ۱۴۰۹ ق، ص۶۱۶.</ref> دیگر راویان روایت، توثیق شده‌اند. درنتیجه سند این روایت طبق برخی از مبانی رجالی، صحیح و طبق برخی از مبانی ضعیف است.