مفاهیم حقوق بشر و استنباط آن از کتاب و سنت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


== سابقه حقوق بشر ==
== سابقه حقوق بشر ==
بحث حقوق بشر اختصاص به زمان حاضر ندارد و از زمان‌های کهن در میان زمامداران و اندیشمندان مطرح و مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است، برای مثال در قرن پنجم قبل از میلاد، در عصر و زمانی که قدرت‌های فاتح، هیچ گونه احساس رحم و شفقتی نسبت به ملل مغلوب نداشتند و بیشتر آنان را قتل‌عام می‌کردند، کورش کبیر پس از فتح بابل فرمان داد که به مردم شهر آسیبی نرسد، همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و بی‌دینان تحت فشار قرار نگیرند، خانه‌های آنانی که خراب شده بود از نو ساخت و معابد بسته شده آنان را باز کرد و خدایان معابد را به جای خود بازگردانید. سقراط معتقد بود که شهر دولت، باید جائی باشد که افکار و استعدادهای افراد بتواند جولان یابد و حیثیت و مقام فرد، محفوظ و محترم باشد و رشد و نمو کند به‌طوری که هر فرد، در حدود و لیاقت و استعداد خود قادر بر ترقی و پیشرفت باشد. نظر ارسطو این بود که دولت بایستی تأمین کننده نیازمندی‌های عمومی و پرورش‌دهنده استعدادهای مردم باشد وگرنه خبیث است. منشور کبیر انگلستان که در سال ۱۲۱۵ صادر شده شامل یک سلسله حقوق انسانی و آزادی‌های عمومی است از قبیل: احاله رسیدگی دعاوی به دادگاه‌ها و مراجع صالحه، منع توقیف غیرقانونی، تناسب میان جرم و کیفر، لغو کار اجباری و بیگاری، جواز رفت و آمد به کشور انگلستان و … به دنبال انقلاب کبیر فرانسه که در سال ۱۷۸۹ صورت گرفت، مجلس مؤسسان فرانسه موادی از اصول حقوق بشر را تنظیم و به نام «اعلامیه حقوق بشر» اعلام کرد. این اعلامیه در یک مقدمه و ۱۷ ماده تنظیم شده که اغلب مواد آن، با اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق دارد و موارد دیگر.<ref>ر. ک. منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، تهران، تابان، ۱۳۷۴، صص ۶۰–۱ و قربانی، زین‌العابدین، اسلام و حقوق بشر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، صص ۱۰۴–۷۰.</ref>
بحث حقوق بشر اختصاص به زمان حاضر ندارد و از زمان‌های کهن در میان زمامداران و اندیشمندان مطرح و مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است، برای مثال در قرن پنجم قبل از میلاد، در عصر و زمانی که قدرت‌های فاتح، هیچ گونه احساس رحم و شفقتی نسبت به ملل مغلوب نداشتند و بیشتر آنان را قتل‌عام می‌کردند، کورش کبیر پس از فتح بابل فرمان داد که به مردم شهر آسیبی نرسد، همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و بی‌دینان تحت فشار قرار نگیرند، خانه‌های آنانی که خراب شده بود از نو ساخت و معابد بسته شده آنان را باز کرد و خدایان معابد را به جای خود بازگردانید. سقراط معتقد بود که شهر دولت، باید جائی باشد که افکار و استعدادهای افراد بتواند جولان یابد و حیثیت و مقام فرد، محفوظ و محترم باشد و رشد و نمو کند به‌طوری که هر فرد، در حدود و لیاقت و استعداد خود قادر بر ترقی و پیشرفت باشد. نظر ارسطو این بود که دولت بایستی تأمین کننده نیازمندی‌های عمومی و پرورش‌دهنده استعدادهای مردم باشد وگرنه خبیث است. منشور کبیر انگلستان که در سال ۱۲۱۵ صادر شده شامل یک سلسله حقوق انسانی و آزادی‌های عمومی است از قبیل: احاله رسیدگی دعاوی به دادگاه‌ها و مراجع صالحه، منع توقیف غیرقانونی، تناسب میان جرم و کیفر، لغو کار اجباری و بیگاری، جواز رفت و آمد به کشور انگلستان و … به دنبال انقلاب کبیر فرانسه که در سال ۱۷۸۹ صورت گرفت، مجلس مؤسسان فرانسه موادی از اصول حقوق بشر را تنظیم و به نام «اعلامیه حقوق بشر» اعلام کرد. این اعلامیه در یک مقدمه و ۱۷ ماده تنظیم شده که اغلب مواد آن، با اعلامیه جهانی حقوق بشر توافق دارد و موارد دیگر.<ref>منصوری لاریجانی، اسماعیل، سیر تحول حقوق بشر و بررسی تطبیقی آن با اصول تفسیری حقوق بشر در اسلام، تهران، تابان، ۱۳۷۴، صص ۶۰–۱ و قربانی، زین‌العابدین، اسلام و حقوق بشر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، صص ۱۰۴–۷۰.</ref>


== حقوق بشر در اسلام ==
== حقوق بشر در اسلام ==


=== حق حیات ===
=== حق حیات ===
بدون شک، مکتب اسلام، اهمیت خاص برای حق حیات انسان قائل است و آن را در رأس همه حقوق قرار می‌دهد. از این رو است که در اسلام، کشتار انسان‌ها به شدّت مذمت شده است، به‌طوری که کشتن یک انسان را برابر با کشتن همه انسان‌ها می‌داند و پاداش کسی که فردی را زنده کند یا از خطر نجات دهد، همانند حفظ جان همه انسان‌ها می‌داند. {{قرآن|من قتل نفساً بغیر نفسٍ أو فسادٍ فی‌الأرض فکأنّما قتل النّاس جمیعاً و من أحیاها فکأنّما أحیا النّاس جمیعاً<ref>مائده/۳۲.</ref> حرمت خودکشی و سقط جنین و نیز تشریع حکم قصاص در اسلام نیز به منظور حفظ حیات بشر است:<ref>ر. ک. جعفری، محمدتقی، همان، صص ۲۶۴–۲۳۹ و منصوری لاریجانی، اسماعیل، همان، صص ۳۱۰–۳۰۸.</ref> {{قرآن|و لکم فی‌القصاص حیوه یا أولی‌الألباب}}<ref>بقره/۷۹.</ref>
<nowiki>بدون شک، مکتب اسلام، اهمیت خاص برای حق حیات انسان قائل است و آن را در رأس همه حقوق قرار می‌دهد. از این رو است که در اسلام، کشتار انسان‌ها به شدّت مذمت شده است، به‌طوری که کشتن یک انسان را برابر با کشتن همه انسان‌ها می‌داند و پاداش کسی که فردی را زنده کند یا از خطر نجات دهد، همانند حفظ جان همه انسان‌ها می‌داند. {{قرآن|من قتل نفساً بغیر نفسٍ أو فسادٍ فی‌الأرض فکأنّما قتل النّاس جمیعاً و من أحیاها فکأنّما أحیا النّاس جمیعاً</nowiki><ref>مائده/۳۲.</ref> حرمت خودکشی و سقط جنین و نیز تشریع حکم قصاص در اسلام نیز به منظور حفظ حیات بشر است:<ref>جعفری، محمدتقی، همان، صص ۲۶۴–۲۳۹ و منصوری لاریجانی، اسماعیل، همان، صص ۳۱۰–۳۰۸.</ref> {{قرآن|و لکم فی‌القصاص حیوه یا أولی‌الألباب}}<ref>بقره/۷۹.</ref>


=== آزادی ===
=== آزادی ===
خط ۲۲: خط ۲۲:
{{قرآن|فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنه، اولئکَ أَالَّذِینَ هَداهُم اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ}}<ref>زمر/۱۸ و ۱۷.</ref>
{{قرآن|فَبَشِّرْ عِبادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنه، اولئکَ أَالَّذِینَ هَداهُم اللّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ}}<ref>زمر/۱۸ و ۱۷.</ref>


همچنین اسلام، تفتیش عقاید را منع می‌کند و اگر فردی، زبانی اقرار به قبول دین اسلام نماید، می‌پذیرد و سوءظن و تفتیش را در این زمینه مجاز نمی‌داند، {{قرآن|و لاتَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً}}.<ref>نساء/۹۴.</ref> اسلام حتی کسانی که اسلام را نپذیرند ولی طبق شرایطی حاضرند در کشور اسلامی زندگی کنند را تحت حمایت خویش می‌گیرد و آن‌ها را به ترک عقایدشان وادار نمی‌کند. علت این که اسلام آزادی عقیده و بیان را برای همگان محترم می‌شمارد و از طرفداران جدی تبادل افکار و اندیشه به شمار می‌رود این است که از غنا و فراگیری خاصی برخوردار است و در تأمین نیازهای متعدد افراد، ضعف و کمبودی در خود احساس نمی‌کند؛ بنابراین در اسلام، هر کسی می‌تواند آزادانه حرف بزند و ابراز عقیده نماید و در جریانات سیاسی و اجتماعی نقش فعال داشته باشد، تا زمانی که از آزادی سوء استفاده نکند و هرج و مرج را دامن نزند.<ref>ر. ک. منصوری لاریجانی، اسماعیل، همان، صص ۳۵۷–۳۱۵.</ref>
همچنین اسلام، تفتیش عقاید را منع می‌کند و اگر فردی، زبانی اقرار به قبول دین اسلام نماید، می‌پذیرد و سوءظن و تفتیش را در این زمینه مجاز نمی‌داند، {{قرآن|و لاتَقُولُوا لِمَنْ أَلْقی إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً}}.<ref>نساء/۹۴.</ref> اسلام حتی کسانی که اسلام را نپذیرند ولی طبق شرایطی حاضرند در کشور اسلامی زندگی کنند را تحت حمایت خویش می‌گیرد و آن‌ها را به ترک عقایدشان وادار نمی‌کند. علت این که اسلام آزادی عقیده و بیان را برای همگان محترم می‌شمارد و از طرفداران جدی تبادل افکار و اندیشه به شمار می‌رود این است که از غنا و فراگیری خاصی برخوردار است و در تأمین نیازهای متعدد افراد، ضعف و کمبودی در خود احساس نمی‌کند؛ بنابراین در اسلام، هر کسی می‌تواند آزادانه حرف بزند و ابراز عقیده نماید و در جریانات سیاسی و اجتماعی نقش فعال داشته باشد، تا زمانی که از آزادی سوء استفاده نکند و هرج و مرج را دامن نزند.<ref>منصوری لاریجانی، اسماعیل، همان، صص ۳۵۷–۳۱۵.</ref>


=== مساوات ===
=== مساوات ===