حقیقت شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{شاخه | شاخه اصلی = |شاخه فرعی۱ = |شاخه فرعی۲ = |شاخه فرعی۳ = }} {{س...» ایجاد کرد)
 
جز (ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی = کلام
  |شاخه فرعی۱ =  
  |شاخه فرعی۱ = امامت عامه
  |شاخه فرعی۲ =  
  |شاخه فرعی۲ = شفاعت
  |شاخه فرعی۳ =  
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}


{{سوال}}
{{سوال}}
حقيقت شفاعت چيست؟ آيا شفاعت كنندگان مهربان تر از خداوند مهربان هستند؟ زيرا فرض آن است كه اگر شفاعت آنان نمی بود گناهكاران مبتلا به عذاب می شدند يا عذاب شان دوام مي يافت.
حقیقت شفاعت چیست؟ آیا شفاعت کنندگان مهربان تر از خداوند مهربان هستند؟ زیرا فرض آن است که اگر شفاعت آنان نمی‌بود گناهکاران مبتلا به عذاب می‌شدند یا عذاب شان دوام می‌یافت.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
برای درك پاسخ دقيق اين پرسش، لازم است ابتدائاً شفاعت معنا شود و سپس توضيحی فشرده با استفاده از آيات و روايات در مورد ماهيت شفاعت، نفس شفاعت كنندگان و شرايط تعلق آن ارائه گردد.  
برای درک پاسخ دقیق این پرسش، لازم است ابتدائاً شفاعت معنا شود و سپس توضیحی فشرده با استفاده از آیات و روایات در مورد ماهیت شفاعت، نفس شفاعت کنندگان و شرایط تعلق آن ارائه گردد.


كلمه «شفاعت» در لغت از ريشه «شفع» به معنای جفت شدن و كنار هم قرار گرفتن دو چيز است.}}<ref>مفردات راغب، كلمه «شفع».</ref> در كاربرد اصطلاح كلامی، اين واژه به معنای وساطت اولياء الهی براي رساندن بندگان به فيض رحمت و مغفرت و دستگيری و نجات آنان از عذاب جهنم، می باشد.<ref>سبحاني، جعفر، الهيات، چاپ سوم، ۱۴۱۲ هـ ق، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، ج ۴، ص ۳۴۴.</ref>  
کلمه «شفاعت» در لغت از ریشه «شفع» به معنای جفت شدن و کنار هم قرار گرفتن دو چیز است.}}<ref>مفردات راغب، کلمه «شفع».</ref> در کاربرد اصطلاح کلامی، این واژه به معنای وساطت اولیاء الهی برای رساندن بندگان به فیض رحمت و مغفرت و دستگیری و نجات آنان از عذاب جهنم، می‌باشد.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات، چاپ سوم، ۱۴۱۲ هـ ق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ج ۴، ص ۳۴۴.</ref>


بر اين اساس، حقيقت شفاعت، چيزی جز همراهی، وساطت، كمك و دستگيری برگزيدگان الهی در قيامت، نمی باشد. اين همراهی و دستگيری يا براي ترفيع درجه است و يا براي نجات از عقاب و عذاب. از اين نظر، نيكوكاران و بدكاران همگی نيازمند شفاعت می باشند با اين تفاوت كه شفاعت انبياء و اولياء برای نيكوكاران موجب صعود آنان به مقام برتر و بهره مندی بيشتر از عنايات خاصه الهی می شود. اما برای گناه كاران تغيير سرنوشت محسوب مي شود و موجب نجات آنان از آتش و يا تخفيف مجازات می باشد.  
بر این اساس، حقیقت شفاعت، چیزی جز همراهی، وساطت، کمک و دستگیری برگزیدگان الهی در قیامت، نمی‌باشد. این همراهی و دستگیری یا برای ترفیع درجه است یا برای نجات از عقاب و عذاب. از این نظر، نیکوکاران و بدکاران همگی نیازمند شفاعت می‌باشند با این تفاوت که شفاعت انبیاء و اولیاء برای نیکوکاران موجب صعود آنان به مقام برتر و بهره‌مندی بیشتر از عنایات خاصه الهی می‌شود. اما برای گناه کاران تغییر سرنوشت محسوب می‌شود و موجب نجات آنان از آتش یا تخفیف مجازات می‌باشد.


بنابراين، گرچه در لسان روايات اين اصطلاح بيشتر در مورد دوم يعنی نجات از عذاب به كار برده شده است ولی چنان چه اشاره گرديد، دامنه شفاعت حوزه ی وسيعی دارد و شامل عموم مستحقين اعم از افراد مؤمن و صالح و يا غيرصالح مي شود، حتي افراد صالح نيز چون دارای مراتب و مقامات متفاوت مي باشند، مقام بالاتر نسبت به مراتب پائين تر، حق شفاعت دارد.
بنابراین، گرچه در لسان روایات این اصطلاح بیشتر در مورد دوم یعنی نجات از عذاب به کار برده شده است ولی چنانچه اشاره گردید، دامنه شفاعت حوزهٔ وسیعی دارد و شامل عموم مستحقین اعم از افراد مؤمن و صالح یا غیرصالح می‌شود، حتی افراد صالح نیز چون دارای مراتب و مقامات متفاوت می‌باشند، مقام بالاتر نسبت به مراتب پائین‌تر، حق شفاعت دارد.


  امام باقر (عليه السلام) مي فرمايد: يك فرد از مؤمنين، حداقل در مورد سي نفر حق شفاعت دارد ً<ref>محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ۵ جلدي، چاپ دارالحديث، ج ۲، ص ۱۴۷۶، ح۹۵۲۴.</ref> و نيز مي فرمايد: يك مرد مؤمن در مورد قوم و بستگان و اهل خانواده خود مي تواند شفاعت نمايد<ref>همان، ح۹۵۲۳.</ref>. سر رشته دار اين سلسله نيز پيامبر ( صلي الله عليه و آله ) و اهل بيت معصومين مي باشند كه صاحب مقام شفاعت كبری در قيامت اند. امام صادق(عليه السلام) در اين مورد مي فرمايد: ما من احد من الاولين و الاخرين الا و هو يحتاج الی شفاعه محمد يوم القيامه<ref>همان، ص ۱۴۷۴، ح۹۴۹۸.</ref> هيچ فردی از خوبان و بدان چه از امت های گذشته و چه از امت اسلام نيستند مگر اين كه در قيامت محتاج شفاعت رسول اكرم می باشند. زيرا طبق روايات، اين مقام از آن رسول اكرم ( صلي الله عليه و آله)مي باشد كه خداوند به آن حضرت اعطا فرموده .  
  امام باقر (علیه السلام) می‌فرماید: یک فرد از مؤمنین، حداقل در مورد سی نفر حق شفاعت داردً<ref>محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ۵ جلدی، چاپ دارالحدیث، ج ۲، ص ۱۴۷۶، ح۹۵۲۴.</ref> و نیز می‌فرماید: یک مرد مؤمن در مورد قوم و بستگان و اهل خانواده خود می‌تواند شفاعت نماید.<ref>همان، ح۹۵۲۳.</ref> سر رشته دار این سلسله نیز پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت معصومین می‌باشند که صاحب مقام شفاعت کبری در قیامت اند. امام صادق (علیه السلام) در این مورد می‌فرماید: ما من احد من الاولین و الاخرین الا و هو یحتاج الی شفاعه محمد یوم القیامه<ref>همان، ص ۱۴۷۴، ح۹۴۹۸.</ref> هیچ فردی از خوبان و بدان چه از امت‌های گذشته و چه از امت اسلام نیستند مگر این که در قیامت محتاج شفاعت رسول اکرم می‌باشند. زیرا طبق روایات، این مقام از آن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌باشد که خداوند به آن حضرت اعطا فرموده.


در مورد اين كه «آيا شفاعت كنندگان مهربان تر از خداوند هستند؟»، بايد توجه داشت كه شفاعت كنندگان در امر شفاعت، صرفاً مجاری فيض الهی اند و هيچ نقش مستقلی از خود ندارند، بلكه آن چه در جريان شفاعت مطرح است، جوشش رحمت بي كران خداوندی است و شفاعت كنندگان هر كدام مظهر مهر و رحمت خداوند رحيم و غفور اند نه چيز ديگر. منتهی چون اقتضای حكمت الهی اين است كه بهره مندی از وسعت رحمت و فوز مغفرت بايد از راه اسباب و وسائط انجام پذيرد، لذا خداوند اين فيض را از كانال شفيعان همانند: انبياء و پيامبران  (صلي الله عليهم و آلهم ) و اوصياء (ائمه طاهرين (ع)) و مؤمنين ،علما، شهدا، صالحين و فرشتگان، به بندگانش می رساند چنان كه در روايات نيز آمده است.<ref>پيامبر اكرم: «الشفاعه للانبياء و الاوصياء و المؤمنين و الملائكه»، همان و مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۸، ح ۷۵.</ref>  
در مورد این که «آیا شفاعت کنندگان مهربان تر از خداوند هستند؟»، باید توجه داشت که شفاعت کنندگان در امر شفاعت، صرفاً مجاری فیض الهی اند و هیچ نقش مستقلی از خود ندارند، بلکه آنچه در جریان شفاعت مطرح است، جوشش رحمت بی‌کران خداوندی است و شفاعت کنندگان هر کدام مظهر مهر و رحمت خداوند رحیم و غفور اند نه چیز دیگر. منتهی چون اقتضای حکمت الهی این است که بهره‌مندی از وسعت رحمت و فوز مغفرت باید از راه اسباب و وسائط انجام پذیرد، لذا خداوند این فیض را از کانال شفیعان همانند: انبیاء و پیامبران (صلی الله علیهم و آلهم) و اوصیاء (ائمه طاهرین (ع)) و مؤمنین، علما، شهدا، صالحین و فرشتگان، به بندگانش می‌رساند چنان‌که در روایات نیز آمده است.<ref>پیامبر اکرم: «الشفاعه للانبیاء و الاوصیاء و المؤمنین و الملائکه»، همان و مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۸، ح ۷۵.</ref>


بنابراين، سخن از مهربان تر بودن و دلسوزی آنان در برابر خداوند معنا و مورد نخواهد داشت چون همه مهربانی و عطوفت شفاعت كنندگان از آن خداوند خالق مهر و عطوفت و بازتاب ترحم و رحمت او است و لذا امام صادق ( عليه السلام ) برای اين كه كسی سوء برداشتی نسبت به موضوع شفاعت نداشته باشد و سهمی مستقل برای شفعاءدر نظر نگيرد می فرمايد: «بدانيد كه احدی از مخلوقين اعم از فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل و ديگران، در پيشگاه الهی كاری از دستش ساخته نمی باشد و اگر می خواهيد به شفاعت آنان دل خوش باشيد در صدد كسب رضايت الهی باشيد كه مالك مغفرت و رحمت است.»<ref>محمدي ري شهري، ميزان الحكمه، ج۲، ص۱۴۷۱، ح۹۴۷۴.</ref>
بنابراین، سخن از مهربان تر بودن و دلسوزی آنان در برابر خداوند معنا و مورد نخواهد داشت چون همه مهربانی و عطوفت شفاعت کنندگان از آن خداوند خالق مهر و عطوفت و بازتاب ترحم و رحمت او است و لذا امام صادق (علیه السلام) برای این که کسی سوء برداشتی نسبت به موضوع شفاعت نداشته باشد و سهمی مستقل برای شفعاءدر نظر نگیرد می‌فرماید: «بدانید که احدی از مخلوقین اعم از فرشتگان مقرب و پیامبران مرسل و دیگران، در پیشگاه الهی کاری از دستش ساخته نمی‌باشد و اگر می‌خواهید به شفاعت آنان دل خوش باشید در صدد کسب رضایت الهی باشید که مالک مغفرت و رحمت است.»<ref>محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۴۷۱، ح۹۴۷۴.</ref>


آن چه در حل اين پرسش راه گشا است توجه به اين مطلب است كه نگاه ما نسبت به مسأله شفاعت و امثال آن نظير: توسل و زيارات و... می بايد نگاه توحيدی باشد و نقش شفاعت كنندگان را از منظر توحيد ربوبی بايد مد نظر قرار داد و كار شفاعت و وساطت آنان را صرفاً مجرای اراده ی الهی و جزء شئون ربوبيت او دانست كه تدبير همه هستی در انحصار قدرت او است.در پرتو چنين بينشی، هم مسأله شفاعت و جايگاه شفعاء به خوبی روشن مي شود و هم معرفت ناب توحيدی ـ كه اساس وجود همه اعتقادات است ـ فكر انسان را نورانی و نور بصيرت را در وجود انسان همواره روشن نگه مي دارد.  
آنچه در حل این پرسش راه گشا است توجه به این مطلب است که نگاه ما نسبت به مسئله شفاعت و امثال آن نظیر: توسل و زیارات و… می‌باید نگاه توحیدی باشد و نقش شفاعت کنندگان را از منظر توحید ربوبی باید مد نظر قرار داد و کار شفاعت و وساطت آنان را صرفاً مجرای ارادهٔ الهی و جزء شئون ربوبیت او دانست که تدبیر همه هستی در انحصار قدرت او است. در پرتو چنین بینشی، هم مسئله شفاعت و جایگاه شفعاء به خوبی روشن می‌شود و هم معرفت ناب توحیدی ـ که اساس وجود همه اعتقادات است ـ فکر انسان را نورانی و نور بصیرت را در وجود انسان همواره روشن نگه می‌دارد.


نگرش قرآن كريم نسبت به مسأله شفاعت نيز اين گونه است اولاً‌ـ امر شفاعت را مطلقاً در پرتو اذن الهی ممكن مي داند ـ {{قرآن|لا تَنْفَعُ الشَّفاعَه إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ<ref>همان، ح۹۵۲۳.</ref> شفاعت جز در سايه اذن خداوند رحمان كارساز نيست {{قرآن|مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ}}<ref>بقره/ ۲۵۵.</ref>چه كسي  در پيشگاه او بدون رخصت و اجازه ای او مي تواند تقاضاي شفاعت نمايد؟. ثانياً ـ بهره مندی از شفاعت را حساب شده و ضابطه مند مي داند از نظر قرآن فقط كسانی می توانند از اين موقعيت استفاده نمايند و از پا در ميانی شفيعان سود ببرند كه اوصاف خاصی داشته باشند و معيار عام آن نيز رضايت الهی از متقاضی شفاعت مي باشد و فقط در صورت كسب رضايت الهی، شفاعت انبياء و اولياء در مورد او پذيرفته مي شود و آنان اذن شفاعت پيدا مي كنند ـ {{قرآن|وَ لا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضى}}<ref>انبياء/ ۲۸.</ref> شفعا در روز قيامت حق شفاعت ندارند مگر برای كسانی كه خداوند از آن ها خشنود باشد.  
نگرش قرآن کریم نسبت به مسئله شفاعت نیز این گونه است اولاً‌ـ امر شفاعت را مطلقاً در پرتو اذن الهی ممکن می‌داند ـ {{قرآن|لا تَنْفَعُ الشَّفاعَه إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ<ref>همان، ح۹۵۲۳.</ref> شفاعت جز در سایه اذن خداوند رحمان کارساز نیست {{قرآن|مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ}}<ref>بقره/ ۲۵۵.</ref>چه کسی در پیشگاه او بدون رخصت و اجازه ای او می‌تواند تقاضای شفاعت نماید؟. ثانیاً ـ بهره‌مندی از شفاعت را حساب شده و ضابطه مند می‌داند از نظر قرآن فقط کسانی می‌توانند از این موقعیت استفاده نمایند و از پا در میانی شفیعان سود ببرند که اوصاف خاصی داشته باشند و معیار عام آن نیز رضایت الهی از متقاضی شفاعت می‌باشد و فقط در صورت کسب رضایت الهی، شفاعت انبیاء و اولیاء در مورد او پذیرفته می‌شود و آنان اذن شفاعت پیدا می‌کنند ـ {{قرآن|وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضی}}<ref>انبیاء/ ۲۸.</ref> شفعا در روز قیامت حق شفاعت ندارند مگر برای کسانی که خداوند از آن‌ها خشنود باشد.


بنابراين، قرآن كريم از يك سو با نگرش توحيدی به مسأله شفاعت، هيچ سهم مستقلی برای غير خدا قائل نبوده و هرگونه نقش آفرينی شفيعان را منوط و مشروط به صدور اذن الهی می داند و از سوی ديگر با نگاه تربيتی به مسأله، ميزان بهره مندی از اين تفضل ويژه را وابسته به ايمان و صحت اعتقادات مردم می داند كه معيار آن نيز رضايت و خشنودی الهی از آنان در اثراين باورهای صحيح و عمل براساس آن ذكر نموده است.  
بنابراین، قرآن کریم از یک سو با نگرش توحیدی به مسئله شفاعت، هیچ سهم مستقلی برای غیر خدا قائل نبوده و هرگونه نقش آفرینی شفیعان را منوط و مشروط به صدور اذن الهی می‌داند و از سوی دیگر با نگاه تربیتی به مسئله، میزان بهره‌مندی از این تفضل ویژه را وابسته به ایمان و صحت اعتقادات مردم می‌داند که معیار آن نیز رضایت و خشنودی الهی از آنان در اثراین باورهای صحیح و عمل براساس آن ذکر نموده است.


براساس اين آيه اخير آن چه در بهره مندی از وساطت شفاعت كنندگان روز قيامت ـ كه خداوند سرنوشت بسياری از بندگان و گناهكاران را در گرو تصميم و عنايت آن مقامات و بزرگان قرار داده است ـ مهم و تعيين كننده است لزوم سنخيت و شباهت با آن بزرگواران از طريق معرفت و عمل صالح و ارتباط با آنان است تا بتوانند اميد به دستگيری آنان ـ كه خداوند كليد ورود به بهشت و نجات از جهنم را در اختيار آنان قرار داده است ـ داشته باشند و لازمه چنين اميدواری نيز شناخت و تبعيت از آنان است و لذا پيامبر مي فرمايد: «كسی كه اعتقاد به شفاعت من نداشته باشد مشمول شفاعت نخواهد شد»<ref>ميزان الحكمه، ج ۲، ص ۱۴۷۲، ح۹۴۸۷.</ref>  
براساس این آیه اخیر آنچه در بهره‌مندی از وساطت شفاعت کنندگان روز قیامت ـ که خداوند سرنوشت بسیاری از بندگان و گناهکاران را در گرو تصمیم و عنایت آن مقامات و بزرگان قرار داده است ـ مهم و تعیین‌کننده است لزوم سنخیت و شباهت با آن بزرگواران از طریق معرفت و عمل صالح و ارتباط با آنان است تا بتوانند امید به دستگیری آنان ـ که خداوند کلید ورود به بهشت و نجات از جهنم را در اختیار آنان قرار داده است ـ داشته باشند و لازمه چنین امیدواری نیز شناخت و تبعیت از آنان است و لذا پیامبر می‌فرماید: «کسی که اعتقاد به شفاعت من نداشته باشد مشمول شفاعت نخواهد شد»<ref>میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۴۷۲، ح۹۴۸۷.</ref>


روشن است كه اعتقاد به شفاعت پيامبر ( صلي الله عليه و آله) فرع بر معرفت و ايمان به آن حضرت و پيروی از دستورات او است تا از اين طريق بتوانند پيوند معنوی و علقه ايمانی با حضرت داشته باشند و به شفاعت او اميدوار باشند.  
روشن است که اعتقاد به شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرع بر معرفت و ایمان به آن حضرت و پیروی از دستورات او است تا از این طریق بتوانند پیوند معنوی و علقه ایمانی با حضرت داشته باشند و به شفاعت او امیدوار باشند.


بديهی است كه كسانی كه هيچ علقه و پيوندی با خدا و اولياء او ندارند، نورانيت شافعان، وجود تاريك آنان را روشن نخواهد كرد زيرا اقتضای حكمت و سنت الهی اين است كه هر كس با توجه به استعداد و توانائی هاي خدادادی، می بايد مسير كمال را خود بپيمايد و زمينه پذيرش فيض الهی را در خود پديد آورد تا ريزش رحمت و تفضلات خداوند وجود او را فرا گيرد و اگر آلوده به گناه نيز شده اند در قيامت به بركت شفاعت و تقاضای ترخيص و عفو آن مقربان الهی از آتش جهنم نجات يابند و به بهشت ابدی نائل گردند.  
بدیهی است که کسانی که هیچ علقه و پیوندی با خدا و اولیاء او ندارند، نورانیت شافعان، وجود تاریک آنان را روشن نخواهد کرد زیرا اقتضای حکمت و سنت الهی این است که هر کس با توجه به استعداد و توانائی‌های خدادادی، می‌باید مسیر کمال را خود بپیماید و زمینه پذیرش فیض الهی را در خود پدیدآورد تا ریزش رحمت و تفضلات خداوند وجود او را فرا گیرد و اگر آلوده به گناه نیز شده‌اند در قیامت به برکت شفاعت و تقاضای ترخیص و عفو آن مقربان الهی از آتش جهنم نجات یابند و به بهشت ابدی نائل گردند.


اما كسانی كه با وجود زمينه های هدايت و امكان رشد و پاكی، با سوء اختيار در اثر طغيان و پرده دری گناه به مرحله پليدی غير قابل تطهير رسيده اند و هيچ نقطه قوت در وجود او برای تابش نور شفاعت و حركت بسوی كمال و پاكی باقی نمانده است. بديهی است كه محروميت آنان از فيض شفاعت ناشی از عدم قابليت وجود بی ارزش آنان مي باشد. البته اين محروميت مطلق مربوط به كسانی است كه شايستگی و قابليت آنان برای دريافت فيض محو گرديده و هرگونه علقه و ارتباط با خدا را بريده باشند.  
اما کسانی که با وجود زمینه‌های هدایت و امکان رشد و پاکی، با سوء اختیار در اثر طغیان و پرده دری گناه به مرحله پلیدی غیرقابل تطهیر رسیده‌اند و هیچ نقطه قوت در وجود او برای تابش نور شفاعت و حرکت بسوی کمال و پاکی باقی نمانده است. بدیهی است که محرومیت آنان از فیض شفاعت ناشی از عدم قابلیت وجود بی‌ارزش آنان می‌باشد. البته این محرومیت مطلق مربوط به کسانی است که شایستگی و قابلیت آنان برای دریافت فیض محو گردیده و هرگونه علقه و ارتباط با خدا را بریده باشند.


بنابراين موضوع شفاعت يك امر تصادفی و نسنجيده نيست، بلكه دقيق و حساب شده و ضابطه مند مي باشد. هم شفاعت نمودن انبياء و اولياء بعد از اجازه رسمی الهی است، و هم بهره مندی از آن مشروط به تأييد الهی و داشتن علقه ايمانی و پيوند با اولياء و انبياء است، و لذا رسول اكرم مي فرمايد: «فيض شفاعت نصيب افراد بي ايمان و يا مشرك و يا اهل كفر و انسان های لائيك نمي شود بلكه اين عنايت ويژه و مخصوص اهل ايمان و توحيد است.»<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۸، ح۷۵.</ref>  
بنابراین موضوع شفاعت یک امر تصادفی و نسنجیده نیست، بلکه دقیق و حساب شده و ضابطه مند می‌باشد. هم شفاعت نمودن انبیاء و اولیاء بعد از اجازه رسمی الهی است، و هم بهره‌مندی از آن مشروط به تأیید الهی و داشتن علقه ایمانی و پیوند با اولیاء و انبیاء است، و لذا رسول اکرم می‌فرماید: «فیض شفاعت نصیب افراد بی ایمان یا مشرک یا اهل کفر و انسان‌های لائیک نمی‌شود بلکه این عنایت ویژه و مخصوص اهل ایمان و توحید است.»<ref>بحارالانوار، ج ۸، ص ۵۸، ح۷۵.</ref>


اگر در اين حديث از شرك و كفر و بی دينی به عنوان عامل محروميت از شفاعت ياد شده است، و يا در روايات ديگر ازبرخی از گناهان كبيره نظير: دشمنی با اهلبيت ( عليهم السلام )<ref>همان، ج ۲۷، ص ۲۳۴، باب ۱۰، ح۴۷.</ref> سبك شمردن نماز،<ref>وسايل الشيعه، ج ۲۵، ص ۳۲۷، باب ۱۵.</ref> نوشيدن شراب و مسكرات،<ref>همان.</ref> ظلم و ستمگری،<ref>محدث نوري، مستدرك الوسايل، ج ۱۱، ص ۳۶۴، باب ۴۷.</ref> عدم اعتقاد به شفاعت<ref>ميزان الحكمه، ج ۲، ص ۱۴۷۳، ح۹۴۸۹.</ref> و... به عنوان عوامل محروميت از شفاعت ذكر شده است، به خاطر اين است كه اين گونه گناهان موجب قطع پيوند و گسستن اين ارتباط می باشد، و مانع از تعلق شفاعت مي گردد و لذا اميد به شفاعت نه تنها باعث تجری بر گناه نيست بلكه سازنده و عامل اصلاح نيز هست.  
اگر در این حدیث از شرک و کفر و بی‌دینی به عنوان عامل محرومیت از شفاعت یاد شده است، یا در روایات دیگر ازبرخی از گناهان کبیره نظیر: دشمنی با اهلبیت (علیهم السلام)<ref>همان، ج ۲۷، ص ۲۳۴، باب ۱۰، ح۴۷.</ref> سبک شمردن نماز،<ref>وسایل الشیعه، ج ۲۵، ص ۳۲۷، باب ۱۵.</ref> نوشیدن شراب و مسکرات،<ref>همان.</ref> ظلم و ستمگری،<ref>محدث نوری، مستدرک الوسایل، ج ۱۱، ص ۳۶۴، باب ۴۷.</ref> عدم اعتقاد به شفاعت<ref>میزان الحکمه، ج ۲، ص ۱۴۷۳، ح۹۴۸۹.</ref> و… به عنوان عوامل محرومیت از شفاعت ذکر شده است، به خاطر این است که این گونه گناهان موجب قطع پیوند و گسستن این ارتباط می‌باشد، و مانع از تعلق شفاعت می‌گردد و لذا امید به شفاعت نه تنها باعث تجری بر گناه نیست بلکه سازنده و عامل اصلاح نیز هست.


با توجه به آن چه اشاره شد، مسأله شفاعت به معنای بهره گرفتن شايستگان از عفو و رحمت واسعه پروردگار منّان در پرتو دستگيری و عنايت اولياء الهی، يكی از معارف ناب قرآنی و از اعتقادات اصيل و اميدبخش اسلام است كه از يكسو به خاطر زمينه های مساعد افراد و از سوی ديگر به خاطر مقام و منزلت و آبروی اولياء الهی مخصوصاً نبی مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله ) و ائمه طاهرين ( عليهم السلام ) ، اين تفضل از رهگذر شفاعت آنان نصيب ديگران مي گردد و بسياری از كسانی كه اهل عذاب و آتش اند و مستحق عقوبت و مجازات، بوسيله آنان نجات مي يابند و به صف اهل بهشت می پيوندند.
با توجه به آنچه اشاره شد، مسئله شفاعت به معنای بهره گرفتن شایستگان از عفو و رحمت واسعه پروردگار منّان در پرتو دستگیری و عنایت اولیاء الهی، یکی از معارف ناب قرآنی و از اعتقادات اصیل و امیدبخش اسلام است که از یکسو به خاطر زمینه‌های مساعد افراد و از سوی دیگر به خاطر مقام و منزلت و آبروی اولیاء الهی مخصوصاً نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه طاهرین (علیهم السلام)، این تفضل از رهگذر شفاعت آنان نصیب دیگران می‌گردد و بسیاری از کسانی که اهل عذاب و آتش اند و مستحق عقوبت و مجازات، بوسیله آنان نجات می‌یابند و به صف اهل بهشت می‌پیوندند.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بيشتر:==


۱. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حديث، نوشته آيت الله جعفر سبحاني.  
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حدیث، نوشته آیت الله جعفر سبحانی.


۲. تفسير الميزان، ج ۱، ذيل آيه ۴۸، سوره مباركه بقره.
۲. تفسیر المیزان، ج ۱، ذیل آیه ۴۸، سوره مبارکه بقره.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس|۲}}


{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}