تنبیه بدنی زنان بر اساس آیه ۳۴ سوره نساء: تفاوت میان نسخه‌ها

(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
طبق صریح آیهٔ شریفه، مدیریت خانواده به مرد محوّل شده است. اثبات این امر، ما را در پاسخ گویی به سؤال کمک می‌کند. مدیر و سرپرست خانواده در قبال همسری که وظیفه نشناس و ناشزه شده است، مسئولیت دارد که خداوند تبارک و تعالی مراحلی را برای تنبیه زن به مردان پیشنهاد می‌دهد. بنا بر این، باید در مرحلهٔ اوّل، قیومت برای مرد ثابت شود و بعد از اثبات آن بر اساس ضوابط مدیریت، در برابر زنان نافرمان اعمال مدیریت نماید.
تنبیه زنان که در آیه ۳۴ سوره نساء آمده است، تحت شرایط و مسایل و محدودیتی است که اگر آنها به طور کامل تبیین نشود، موجب خشونت و ظلم علیه زنان می‌شود که این خلاف دین اسلام و آیات قرآن است.
 
== متن آیه ==
{{قرآن بزرگ|الرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّـهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّـهُ ۚ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُ‌وهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِ‌بُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرً‌ا
| سوره = نساء
| آیه = ۳۴
| ترجمه = مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‌كنند. پس، زنان درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان‌] حفظ كرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‌كنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‌] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‌ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش‌] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.
}}


== سرپرستی مردان در نظام خانواده ==
== سرپرستی مردان در نظام خانواده ==
سرپرستی در نظام خانواده به عهدهٔ مردان است {{قرآن|الرجال قوّامون علی النساء…}} مردان سرپرست و خدمت گزار زنان هستند… ; زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و این که هر اجتماعی ـ خواه کوچک و خواه بزرگ ـ نیاز به رهبری و مدیریت دارد، امری فطری و غریزی است و پیدایش مدیریت فطری از همین‌جا آغاز می‌شود و در بازی بچه‌های نا بالغ و در زندگی حیوانات، خود به خود یکی جلودار می‌شود و این‌جا نیز در قرآن که مردان را مدیر خانواده قرار داده است، تأیید و امضای همان حکم تکوینی و فطری است و علاوه بر این دلیل، در دنیای امروز پیش از هر زمان این مسئله محسوس است که اگر هیئتی (حتّی یک هیئت دو نفری) مأمور انجام کار می‌شود، حتماً باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد؛ و گرنه هرج و مرج در کار آن‌ها پیدا می‌شود. نکتهٔ قابل توجه این که چرا این مدیریت به صورت دست جمعی نباشد؟ زیرا این گونه مدیریت مفهومی ندارد و کار به هرج و مرج می‌انجامد؛<ref>ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۱، ج۳، ص۳۶۹.</ref> پس دو راه وجود دارد: نظام خانواده به صورت شورایی اداره شود یا این وظیفه، تنها به مرد محوّل شود. امّا صورت اوّل که به نحو شورایی باشد، ایرادش این است که در یک نظام شورایی، خانواده همیشه اعضایش دو نفرند؛ یک نفر مرد و یک نفر زن. برای تحقق شورا حداقل باید سه نفر باشند و بین دو نفر شورا معنا ندارد تا رأی‌گیری شود و نظر اقل و اکثر را به دست آورد. امّا صورت دوم که مدیر خانه، مرد باشد عقلا و عرفاً متصور است؛ امّا این که چرا مدیریت به مرد محوّل شده است، به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیش تری بهره‌مند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیش تر که با اوّلی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دوّمی بتواند از حریم خانوادهٔ خود دفاع کند. به علاوه، تعهد مرد در برابر زن و فرزندان، نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانهٔ همسر و فرزند، این حق را به او می‌دهد که وظیفهٔ سرپرستی به عهدهٔ او باشد که در آیه این انگیزهٔ اخیر اشاره شده است.
سرپرستی در نظام خانواده به عهدهٔ مردان است {{قرآن|الرجال قوّامون علی النساء…}} مردان سرپرست و خدمت گزار زنان هستند… ; زیرا خانواده یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد و این که هر اجتماعی ـ خواه کوچک و خواه بزرگ ـ نیاز به رهبری و مدیریت دارد، امری فطری و غریزی است و پیدایش مدیریت فطری از همین‌جا آغاز می‌شود و در بازی بچه‌های نا بالغ و در زندگی حیوانات، خود به خود یکی جلودار می‌شود و این‌جا نیز در قرآن که مردان را مدیر خانواده قرار داده است، تأیید و امضای همان حکم تکوینی و فطری است و علاوه بر این دلیل، در دنیای امروز پیش از هر زمان این مسئله محسوس است که اگر هیئتی (حتّی یک هیئت دو نفری) مأمور انجام کار می‌شود، حتماً باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد؛ و گرنه هرج و مرج در کار آن‌ها پیدا می‌شود. نکتهٔ قابل توجه این که چرا این مدیریت به صورت دست جمعی نباشد؟ زیرا این گونه مدیریت مفهومی ندارد و کار به هرج و مرج می‌انجامد؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۶۱، ج۳، ص۳۶۹.</ref> پس دو راه وجود دارد: نظام خانواده به صورت شورایی اداره شود یا این وظیفه، تنها به مرد محوّل شود. امّا صورت اوّل که به نحو شورایی باشد، ایرادش این است که در یک نظام شورایی، خانواده همیشه اعضایش دو نفرند؛ یک نفر مرد و یک نفر زن. برای تحقق شورا حداقل باید سه نفر باشند و بین دو نفر شورا معنا ندارد تا رأی‌گیری شود و نظر اقل و اکثر را به دست آورد. امّا صورت دوم که مدیر خانه، مرد باشد عقلا و عرفاً متصور است؛ امّا این که چرا مدیریت به مرد محوّل شده است، به خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است؛ مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیش تری بهره‌مند است) و دیگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیش تر که با اوّلی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دوّمی بتواند از حریم خانوادهٔ خود دفاع کند. به علاوه، تعهد مرد در برابر زن و فرزندان، نسبت به پرداختن هزینه‌های زندگی و پرداخت مهر و تأمین زندگی آبرومندانهٔ همسر و فرزند، این حق را به او می‌دهد که وظیفهٔ سرپرستی به عهدهٔ او باشد که در آیه این انگیزهٔ اخیر اشاره شده است.


این سرپرستی به خاطر تفاوت‌هایی است که خداوند از نظر آفرینش، روی مصلحت نوع بشر، میان آن‌ها قرار داده، نه این که سپردن این وظیفه به مردان، دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آن‌ها است و نه سبب امتیاز آن‌ها در جهان دیگر؛ زیرا این صرفاً بستگی به تقوی و پرهیزگاری دارد و دلیل سپرده شده این وظیفه به مردان، به علت تفاوت‌هایی است که در خلق و آفرینش آن‌ها وجود دارد؛ و علّت دومش هم در قسمت بعدی آیه آمده است که (... و بما انفقوا مِنْ اموالهم); این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت‌های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.
این سرپرستی به خاطر تفاوت‌هایی است که خداوند از نظر آفرینش، روی مصلحت نوع بشر، میان آن‌ها قرار داده، نه این که سپردن این وظیفه به مردان، دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آن‌ها است و نه سبب امتیاز آن‌ها در جهان دیگر؛ زیرا این صرفاً بستگی به تقوی و پرهیزگاری دارد و دلیل سپرده شده این وظیفه به مردان، به علت تفاوت‌هایی است که در خلق و آفرینش آن‌ها وجود دارد؛ و علّت دومش هم در قسمت بعدی آیه آمده است که (... و بما انفقوا مِنْ اموالهم); این سرپرستی به خاطر تعهداتی است که مردان در مورد انفاق کردن و پرداخت‌های مالی در برابر زنان و خانواده به عهده دارند.
خط ۲۷: خط ۳۴:


از مطالب گذشته معلوم شد که: ۱ـ سرپرستی در نظام خانواده به مرد محوّل شده است و این مسئله با توجه به ویژگی‌هایی است که مردان دارند و به معنای زورگویی نیست. وقتی مدیریت خانواده به مرد داده شده است، او در قبال این اجتماع کوچک وظایفی دارد. در صورت ناشزه و نافرمان شدن زن، خداوند تبارک و تعالی برای تحکیم بنیان خانواده مراحلی را برای مرد پیشنهاد کرده است تا زن را وظیفه‌شناس و مطیع نماید؛ ۲ـ زدن مراتبی دارد و مقصود زدنی است که منجر به جراحت، شکستگی و کبودی نشود؛ ۳ـ مقصود از «اضربوهن» در آیهٔ شریفهٔ ۳۴ سورهٔ نساء، زدن (با توصیفات گذشته) است؛ نه ادب نمودن؛ و با تتبّعی که در تفاسیر به عمل آمد، هیچ‌کدام از مفسران «و اضربوهن» را به ادب نمودن معنا نکرده‌اند؛ گرچه هدف از تمامی مراحل سه‌گانه اعم از موعظه، ترک هم خوابگی و زدن، تأدیب می‌باشد ولی این موضوع دلیل نمی‌شود که در معنای «و اضربوهنَّ» تصرّف نماییم.
از مطالب گذشته معلوم شد که: ۱ـ سرپرستی در نظام خانواده به مرد محوّل شده است و این مسئله با توجه به ویژگی‌هایی است که مردان دارند و به معنای زورگویی نیست. وقتی مدیریت خانواده به مرد داده شده است، او در قبال این اجتماع کوچک وظایفی دارد. در صورت ناشزه و نافرمان شدن زن، خداوند تبارک و تعالی برای تحکیم بنیان خانواده مراحلی را برای مرد پیشنهاد کرده است تا زن را وظیفه‌شناس و مطیع نماید؛ ۲ـ زدن مراتبی دارد و مقصود زدنی است که منجر به جراحت، شکستگی و کبودی نشود؛ ۳ـ مقصود از «اضربوهن» در آیهٔ شریفهٔ ۳۴ سورهٔ نساء، زدن (با توصیفات گذشته) است؛ نه ادب نمودن؛ و با تتبّعی که در تفاسیر به عمل آمد، هیچ‌کدام از مفسران «و اضربوهن» را به ادب نمودن معنا نکرده‌اند؛ گرچه هدف از تمامی مراحل سه‌گانه اعم از موعظه، ترک هم خوابگی و زدن، تأدیب می‌باشد ولی این موضوع دلیل نمی‌شود که در معنای «و اضربوهنَّ» تصرّف نماییم.
{{پایان پاسخ}}
 
<span></span>
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


خط ۳۵: خط ۴۳:
۲. تفسیر المیزان، علامهٔ طباطبایی، (بیروت: انتشارات اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۳ هـ. ق)، ج۴، ص۳۴۳.
۲. تفسیر المیزان، علامهٔ طباطبایی، (بیروت: انتشارات اعلمی، چاپ پنجم، ۱۴۰۳ هـ. ق)، ج۴، ص۳۴۳.


# زن در آیینهٔ جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی.
۳. زن در آیینهٔ جلال و جمال، آیت الله جوادی آملی.
# آیین همسرداری، اثر آیت الله ابراهیم امینی.
 
{{پایان مطالعه بیشتر}}
۴. آیین همسرداری، اثر آیت الله ابراهیم امینی.
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==