کلمه شیعه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

(بارگزاری اولیه)
 
(تکمیل و بارگزاری)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
کلمه شيعه در قرآن کريم بار معنايي منفي دارد، پس چرا به پيروان اهل بيت عليهم السلام شيعه مي گويند؟
آیا شيعه در قرآن کريم بار منفي دارد؟ معانی شیعه در قرآن را بفرمایید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
شيعه در لغت به معناي گروه و دسته و قومو پيرو و دنباله رو مي باشد و اگر به پيروان اهل بيت عليهمالسلام هم شيعه گفته مي شود، به خاطر اين است که اين ها گروهي هستند که از انديشه هاي اهل بيت عليهم السلام پيروي مي کنند و در روليات نيز به پيروان اهل بيت عليهم السلام شيعه گفته اند .
شیعه در لغت به معنای گروه و دسته و پیرو می‌باشد. در قرآن نیز بر اساس همین معنای لغوی، در ۲ معنای عمده گروه و دسته و پیرو، لفظ شیعه استعمال شده است. بنابر معنای دوم در دو حالت منفی و مثبت استعمال شده است، در جایی که فرد پیرو مسیر حق است، معنای مثبت دارد و در جایی که پیرو مسیر باطل است معنای منفی دارد. در آیه‌ای، ۲ بار لفظ شیعه به کار رفته است، در یکجا شیعه حضرت موسی(ع) لحاظ شده است و در یکجا شیعه [[فرعون]]!


البته کلمه ی شيعه در اصل به معناي پيرو بود. حال په پير حق و چه پيرو باطل؛ ولي به مرور زمان در ميان فرقه هاي اسلامي به گروهي که قائل به امامت اهل بيت معصومين هستند، شيعه اطلاق شده است و امروزه وقتي کلمهی شيعه مي آيد، همه ذهن ها به پيروان دوازده امام عليهم السلام معطوف مي شود .
==معنای لغوی و اصطلاحی شیعه==
[[شيعه]] در لغت به معناي گروه و دسته، قوم، پيرو و دنباله رو مي‌باشد و اگر به پيروان [[اهل بيت(ع)]] هم شيعه گفته مي‌شود، به خاطر اين است که اين‌ها گروهي هستند که از انديشه‌هاي اهل بيت(ع) پيروي مي‌کنند و در روايات نيز به پيروان اهل بيت(ع) شيعه گفته‌اند. لفظ شیعه به مرور زمان در ميان فرقه‌هاي اسلامي به گروهي که قائل به امامت اهل بيت معصومين هستند، اطلاق شده است


بنابراين، کلمه ی شيعه همه جا بار معنايي منفي را ندارد و در قرآن کريم نيز شيعه دو کاربرد دارد که گاهي منفي و گاهي نيز مثبت است و لذا اگر شيعه يعني پير حق باشد، بار معنايي مثبت را دارد واگر دنباله رو باطل باشد، بار معنايي منفي خواهد داشت در حقیقت واژه ی شیعه مانند واژه ی امام است که با پسوند خاصّ، معنای خاص پیدا می کند. مانند ائمّه الکفر و ائمّه العدل. و در اين نوشتار نگاهي کوتاه به آياتي مي کنيم که کلمه ی شيعه و مشتقاتش در آن ها آمده است .
==شيعه در قرآن==
===گروه پراکنده===
یکی از معانی عمده شیعه در قرآن به معناي دسته و گروه است از جمله:


==معاني شيعه در قرآن کریم: ==
* {{قرآن|قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ|ترجمه=بگو: او قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد يا به صورت دسته‏هاى پراكنده شما را با هم بياميزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما به وسيله ديگرى بچشاند.ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آن ها) بازگو مى‏كنيم! شايد بفهمند (و بازگردند)!|سوره=انعام|آیه=۶۵}}


اول : گروه و دسته هاي پراکنده : در دسته از آيات شيعه به معناي دسته و گروه و پراکنده شدن است از جمله:
* {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ|ترجمه=كسانى كه آيين خود را پراكنده ساختند، و به دسته‏‌هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه‏‌اى با آن‌ها ندارى! سر و كار آن‌ها، تنها با خداست. سپس خدا آن‌ها را از آن چه انجام مى‌‏دادند، با خبر مى‏‌كند. |سوره=انعام|آیه=۱۵۹}}


۱. {{قرآن|قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>انعام / ۶۵ .</ref> : بگو: «او قادر است كه از بالا يا از زير پاى شما، عذابى بر شما بفرستد يا به صورت دسته‏هاى پراكنده شما را با هم بياميزد و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر يك از شما به وسيله ديگرى بچشاند.» ببين چگونه آيات گوناگون را (براى آن ها) بازگو مى‏كنيم! شايد بفهمند (و بازگردند)!
* {{قرآن|وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ شِيَعِ الْأَوَّلينَ|ترجمه=ما پيش از تو (نيز) پيامبرانى در ميان امّت هاى نخستين فرستاديم. |سوره=حجر|آیه=۱۰}}


در اين آيه خداوند هشدار مي دهد که مي تواند شما را پراکنده سازد و عذاب نمايد .
* {{قرآن|ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شيعَه أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا|ترجمه=سپس از هر گروه و جمعيّتى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش تر بوده‏اند، جدا مى‏كنيم.|سوره=مریم|آیه=۶۹}}


۲. {{قرآن|إِنَّ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ}}<ref>انعام / ۱۵۹ .</ref> }} : كسانى كه آيين خود را پراكنده ساختند، و به دسته‏هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه‏اى با آن ها ندارى! سر و كار آن ها، تنها با خداست. سپس خدا آن ها را از آن چه انجام مى‏دادند، با خبر مى‏كند.
* {{قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَه مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ|ترجمه=فرعون در زمين برترى‏جويى كرد، و اهل آن را به گروه‏هاى مختلفى تقسيم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مى‏كشاند، پسران شان را سر مى‏بريد و زنان شان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مى‏داشت او به يقين از مفسدان بود!|سوره=قصص|آیه=۴}}


در اين ايه خداوند متعال از پراکنده شدن عده اي انتقاد نموده است .
* {{قرآن| مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ|ترجمه=از كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و به دسته‏ها و گروه‏ها تقسيم شدند! و (عجب اين كه) هر گروهى به آن چه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!|سوره=روم|آیه=۳۲}}


۳. {{قرآن|وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ شِيَعِ الْأَوَّلينَ<ref>حجر / ۱۰ .</ref> : ما پيش از تو (نيز) پيامبرانى در ميان امّت هاى نخستين فرستاديم.
===پیرو===
دومين کاربرد شيعه در قرآن کريم به معناي پيرو و دنباله دار و کسي است که از يک انديشه اي خاصّ تبعيت مي کند و آياتي اين دسته را معرّفی می کند که عبارتند از :  


در اين آيه اشاره اي به منفي بودن ندارد و بلکه فقط مي گويد گروي در گذشته نيز پيامبراني داشتند .  
* {{قرآن|وَ دَخَلَ الْمَدينَه عَلى‏ حينِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ|ترجمه=او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند يكى از پيروان او بود (و از بنى اسرائيل)، و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد) موسى گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراه‏كننده آشكارى است»|سوره=قصص|آیه=۱۵}} در اين آيه هم به پيرو [[حضرت موسي(ع)]] و هم به پيرو فرعون شيعه گفته شده است.


۴ . {{قرآن|ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ كُلِّ شيعَه أَيُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمنِ عِتِيًّا}}<ref>مريم / ۶۹ .</ref> : سپس از هر گروه و جمعيّتى، كسانى را كه در برابر خداوند رحمان از همه سركش تر بوده‏اند، جدا مى‏كنيم.
* {{قرآن|وَ حيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا في‏ شَكٍّ مُريبٍ|ترجمه=(سرانجام) ميان آنها و خواسته‏هاي شان جدايى افكنده شد، همان گونه كه با پيروان (و هم‏مسلكان) آنها از قبل عمل شد، چرا كه آن ها در شك و ترديد بودند!|سوره=سبا|آیه=۵۴}}


۵ . {{قرآن|إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَه مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ}}<ref>قصص / ۴ .</ref> }} : فرعون در زمين برترى‏جويى كرد، و اهل آن را به گروه‏هاى مختلفى تقسيم نمود گروهى را به ضعف و ناتوانى مى‏كشاند، پسران شان را سر مى‏بريد و زنان شان را (براى كنيزى و خدمت) زنده نگه مى‏داشت او به يقين از مفسدان بود!
* {{قرآن|وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ|ترجمه=و از پيروان او ابراهيم بود|سوره=صافات|آیه=۸۳}} در اين آيه [[حضرت ابراهيم(ع)]] يکي از شيعيان [[حضرت نوح(ع)]] مي‌باشد.


۶. {{قرآن| مِنَ الَّذينَ فَرَّقُوا دينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً كُلُّ حِزْبٍ بِما لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ<ref>روم / ۳۲ .</ref> : از كسانى كه دين خود را پراكنده ساختند و به دسته‏ها و گروه‏ها تقسيم شدند! و (عجب اين كه) هر گروهى به آن چه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!
با نگاهي به اين قسم از آيات متوجه مي شويم که کلمه ی شيعه همه جا بار منفي ندارد و بلکه به گروه و دسته اي از مردم اطلاق شده است که اين گروه گاهي بر باطل بودند و گاهي بر حق .
دوم : پيرو : دومين کاربرد شيعه در قرآن کريم به معناي پيرو و دنباله دار و کسي است که از يک انديشه اي خاصّ تبعيت مي کند و آياتي اين دسته را معرّفی می کند که عبارتند از :
۱. {{قرآن|وَ دَخَلَ الْمَدينَه عَلى‏ حينِ غَفْلَه مِنْ أَهْلِها فَوَجَدَ فيها رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هذا مِنْ شيعَتِهِ وَ هذا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغاثَهُ الَّذي مِنْ شيعَتِهِ عَلَى الَّذي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسى‏ فَقَضى‏ عَلَيْهِ قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ}}<ref>قصص / ۱۵ .</ref> : او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند يكى از پيروان او بود (و از بنى اسرائيل)، و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد) موسى گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراه‏كننده آشكارى است»
در اين آيه هم به پيرو حضرت موسي عليه السلام شيعه گفته شده و هم به پيرو فرعوني لذا هر جا به گروه حق اطلاق شود مثبت است و هر جا به گروه باطل گفته اشت منفي است .
۲ . {{قرآن|وَ حيلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ ما يَشْتَهُونَ كَما فُعِلَ بِأَشْياعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كانُوا في‏ شَكٍّ مُريبٍ}}<ref>سبا / ۵۴ .</ref> :(سرانجام) ميان آنها و خواسته‏هاي شان جدايى افكنده شد، همان گونه كه با پيروان (و هم‏مسلكان) آنها از قبل عمل شد، چرا كه آن ها در شك و ترديد بودند!
۳. {{قرآن|وَ إِنَّ مِنْ شيعَتِهِ لَإِبْراهيمَ}}<ref>صافات / ۸۳ .</ref> : و از پيروان او ابراهيم بود .
خداوند متعال در اين آيه مي گويد که: حضرت ابراهيم يکي از شيعيان حضرت نوح عليه السلام مي باشد. بنابراين، شيعه نه تنها بار منفي ندارد، بلکه در اين گونه آيات يکي از افتخارات مي باشد و گرنه خداوند متعال حضرت ابراهيم را از شيعيان و دنباله روان حضرت نوح عليه السلام قرار نمي دادند و امروزه نيز يکي از افتخارات است که وقتي کلمه ی شيعه به کار مي آيد، همه ی ذهن ها به دنباله روان اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام معطوف مي شود که پیروی از یک ایدئولوژی عصمتی می باشد و افتخار بزرگی برای پیروان این گروه می باشد.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==
==مطالعه بیشتر==
 
* تفسير آسان، محمد جواد خميني نجفي ، ج۴ ، ص۳۸۹ .  
۱. تفسير آسان، محمد جواد خميني نجفي ، ج۴ ، ص۳۸۹ .  
* قاموس قرآن، علي اکبر قرشي ، ج۴ ، ص۹۵ .
 
۲. قاموس قرآن، علي اکبر قرشي ، ج۴ ، ص۹۵ .
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۶۳: خط ۵۰:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه = شد
  | تیترها =  
  | تیترها = شد
  | ویرایش =  
  | ویرایش = شد
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی = شد
  | ناوبری =  
  | ناوبری =  
  | نمایه =  
  | نمایه =  
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر = شد
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =  
  | بازبینی =  
  | بازبینی =  
  | تکمیل =  
  | تکمیل =  
  | اولویت =  
  | اولویت = ب
  | کیفیت =  
  | کیفیت = ب
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}