ارزش کار در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اسلام، دين کار و تحرّک است و ضد بيکاري و تنبلي. منطق قرآن، منطق کار و تحرک است و موفقيت انسان در گرو کار و عمل مي داند؛ چه موفقيت معنوي و اخروي و چه موفقيت دنيوي؛ چنان که فرمود: و أن ليس للانسان إِلاّ ما سعي - و أنّ سعيه يري - ثمّ يجزيه الجزاء الاوفي؛ 1 براي انسان جز حاصل تلاش او نيست و نتيجه کوشش او به زودي ديده خواهد شد؛ سپس هر چه تام تر وي را پاداش دهند.ص۱۵۲.
اسلام، دین کار و تحرّک است و ضد بیکاری و تنبلی. منطق قرآن، منطق کار و تحرک است و موفقیت انسان در گرو کار و عمل می‌داند؛ چه موفقیت معنوی و اخروی و چه موفقیت دنیوی؛ چنان‌که فرمود: و أن لیس للانسان إِلاّ ما سعی - و أنّ سعیه یری - ثمّ یجزیه الجزاء الاوفی؛ ۱ برای انسان جز حاصل تلاش او نیست و نتیجه کوشش او به زودی دیده خواهد شد؛ سپس هر چه تام تر وی را پاداش دهند. ص۱۵۲.


کار، در نظام ارزشي اسلام به عنوان راز آفرينش و حکمت وجود مطرح است. آدمي جوهره وجودي خويش را با سعي و تلاش مي نماياند و ارزش حقيقي خود را با کار تعيين مي کند.ص۱۵۲.
کار، در نظام ارزشی اسلام به عنوان راز آفرینش و حکمت وجود مطرح است. آدمی جوهره وجودی خویش را با سعی و تلاش می‌نمایاند و ارزش حقیقی خود را با کار تعیین می‌کند. ص۱۵۲.


خداي سبحان، انسان را آفريد و روح منسوب به خويش را در او به وديعت نهاد: و إذا نفخت فيه من روحي 2 و هر آنچه را که در جهت کسب کمالات و تعالي روحي و مادي، ضروري بودْ مسخّر وي ساخت: ألم تروا أنّ الله سخّر لکم ما في السّموات و ما في الارض 3 و او را به وصف کرامت و فضيلت بر بسياري از پديده ها  ستود: و لقد کرّمنا بني ادم و حملناهم في البرّ و البحر و رزقناهم من الطّيبات و فضّلناهم علي کثير ممّن خلقنا تقضيلاً؛ 1 و به راستي، ما فرزندان آدم را گرامي داشتيم و آنان را در خشکي و دريا بر مرکب ها نشانديم و از چيزهاي پاکيزه به ايشان روزي داديم و آنان را بر بسياري از آفريده هاي خود، برتري آشکار داديم. دين الهي، انسان را به کرامت ستود تا با کار و کوشش، هم به عمران و آباداني زمين بپردازد: هو أنشأکم من الارض و اسـْتعمرکم فيها 2 و هم با کارهاي شايسته، به حکمت وجودي خود پي ببرد و کرامت نفساني خويش را تحصيل کند. عزت و کرامت و استقلال هر ملتي در گرو همت و تلاش آن ملت است؛ چنان که فرومايگي و زبوني و فسردگي هر امتي، پيامد تنبلي و راحت طلبي و بيکاري اوست.ص۱۵۲ و ۱۵۳.
خدای سبحان، انسان را آفرید و روح منسوب به خویش را در او به ودیعت نهاد: و إذا نفخت فیه من روحی ۲ و هر آنچه را که در جهت کسب کمالات و تعالی روحی و مادی، ضروری بودْ مسخّر وی ساخت: ألم تروا أنّ الله سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الارض ۳ و او را به وصف کرامت و فضیلت بر بسیاری از پدیده‌ها ستود: و لقد کرّمنا بنی ادم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تقضیلاً؛ ۱ و به راستی، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر مرکب‌ها نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریده‌های خود، برتری آشکار دادیم. دین الهی، انسان را به کرامت ستود تا با کار و کوشش، هم به عمران و آبادانی زمین بپردازد: هو أنشأکم من الارض و اسـْتعمرکم فیها ۲ و هم با کارهای شایسته، به حکمت وجودی خود پی ببرد و کرامت نفسانی خویش را تحصیل کند. عزت و کرامت و استقلال هر ملتی در گرو همت و تلاش آن ملت است؛ چنان‌که فرومایگی و زبونی و فسردگی هر امتی، پیامد تنبلی و راحت طلبی و بیکاری اوست. ص۱۵۲ و ۱۵۳.


نگرش انسان به کار، برابر با نگرش وي به جهان هستي است؛ آن کس که همه موجودات را منحصر در قلمرو ماده مي داند و در بخش شناخت شناسي، راهي جز راه حس و تجربه را به رسميت نمي شناسد، کار را در حد توليد مادي و مصرف مادي مي انگارد؛ ولي آن کس که با فرهنگ قرآن آشناست، مي داند که قرآن، هستي را به غيب و شهادت تقسيم کرده است. از اين رو، شناخت نيز به اين دو شعبه تقسيم مي شود؛ چنان که کار نيز اين دو شعبه را دارد. بر اين اساس، کسي که هستي را فراتر از ماده مي بيند، به کار نيز با ديد وسيع تري نگاه مي کند و با تقدس بخشيدن به آن از راه ديد معنوي، عرصه هاي فعاليت را گسترده تر مي سازد.ص۱۵۳.
نگرش انسان به کار، برابر با نگرش وی به جهان هستی است؛ آن کس که همه موجودات را منحصر در قلمرو ماده می‌داند و در بخش شناخت‌شناسی، راهی جز راه حس و تجربه را به رسمیت نمی‌شناسد، کار را در حد تولید مادی و مصرف مادی می‌انگارد؛ ولی آن کس که با فرهنگ قرآن آشناست، می‌داند که قرآن، هستی را به غیب و شهادت تقسیم کرده است. از این رو، شناخت نیز به این دو شعبه تقسیم می‌شود؛ چنان‌که کار نیز این دو شعبه را دارد. بر این اساس، کسی که هستی را فراتر از ماده می‌بیند، به کار نیز با دید وسیع تری نگاه می‌کند و با تقدس بخشیدن به آن از راه دید معنوی، عرصه‌های فعالیت را گسترده‌تر می‌سازد. ص۱۵۳.


فعاليت توليدي و کسب و کار، با چيرگي بر طبيعت و استخدام آن، وظيفه مستمر روزانه است. خداي سبحان مي فرمايد: و جعلنا النّهار معاشاً؛ 1 روز را براي تحصيل معاش مقرر کرديم: إنّ لک في النّهار سبحاً طويلاً؛ 2 تو را در روز براي طلب روزي، کوشش و فرصتي وسيع است.ص۱۵۴.
فعالیت تولیدی و کسب و کار، با چیرگی بر طبیعت و استخدام آن، وظیفه مستمر روزانه است. خدای سبحان می‌فرماید: و جعلنا النّهار معاشاً؛ ۱ روز را برای تحصیل معاش مقرر کردیم: إنّ لک فی النّهار سبحاً طویلاً؛ ۲ تو را در روز برای طلب روزی، کوشش و فرصتی وسیع است. ص۱۵۴.


حوزه کار بشر، محدود به نقطه خاصي نيست؛ بلکه از اعماق درياها تا اوج آسمان ها و فراخناي خشکي و صحرا ميدان کار و تلاش است: هو الذي جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا في مناکبها و کلوا من رزقه؛ 3 اوست کسي که زمين را براي شما رام گردانيد؛ پس در فراخناي آن رهسپار شويد و از روزي او بخوريد؛ وهوالذي سخّر البحر لتأکلوا منه لحماً طرياً تستخرجوا منه حليةً تلبسونها و تري الفلک مواخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون؛ 4 اوست کسي که دريا را مسخّر گردانيد تا از آن، گوشت تازه بخوريد و از آنْ زيورهايي که چون دُرّ و مرجان و خز مي پوشيد، بيرون آوريد و کشتي ها را در آن، شکافنده مي بيني تا از فضل او بجوييد و باشد که شکر گزاريد.ص۱۵۴.
حوزه کار بشر، محدود به نقطه خاصی نیست؛ بلکه از اعماق دریاها تا اوج آسمان‌ها و فراخنای خشکی و صحرا میدان کار و تلاش است: هو الذی جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه؛ ۳ اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانید؛ پس در فراخنای آن رهسپار شوید و از روزی او بخورید؛ وهوالذی سخّر البحر لتأکلوا منه لحماً طریاً تستخرجوا منه حلیةً تلبسونها و تری الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون؛ ۴ اوست کسی که دریا را مسخّر گردانید تا از آن، گوشت تازه بخورید و از آنْ زیورهایی که چون دُرّ و مرجان و خز می‌پوشید، بیرون آورید و کشتی‌ها را در آن، شکافنده می‌بینی تا از فضل او بجویید و باشد که شکر گزارید. ص۱۵۴.


کار، منحصر به فعاليت بدني نيست؛ بلکه دانشمندي که با دانش و تحقيق خود در رفع مشکل علمي جامعه مي کوشد يا پزشکي که بيماران را مداوا مي کند يا مهندسي که طرح فنّي مي ريزد يا دانش پژوهي که در راه تحصيل دانش رنج مي برد و... هر کدام از اين کوشش هاي علمي و پژوهش هاي تحقيقي، مصداق بارزي از مصاديق کارند؛ با اين تفاوت که ارزش آن ها يکسان نيست.ص۱۵۴.
کار، منحصر به فعالیت بدنی نیست؛ بلکه دانشمندی که با دانش و تحقیق خود در رفع مشکل علمی جامعه می‌کوشد یا پزشکی که بیماران را مداوا می‌کند یا مهندسی که طرح فنّی می‌ریزد یا دانش‌پژوهی که در راه تحصیل دانش رنج می‌برد و… هر کدام از این کوشش‌های علمی و پژوهش‌های تحقیقی، مصداق بارزی از مصادیق کارند؛ با این تفاوت که ارزش آن‌ها یکسان نیست. ص۱۵۴.


عزّت و سربلندي هر کسي از ثمرات ايمان او به خداست. مؤمن عزيز است و همواره بايد در حفظ و اعتلاي عزت خود بکوشد و کار، يکي از راه هاي کسب عزّت و رسيدن به استقلال مادي است. از اين رو، پيشوايان بزرگ ما از کار به «عزّت»، تعبير کرده اند.ص۱۵۵.
عزّت و سربلندی هر کسی از ثمرات ایمان او به خداست. مؤمن عزیز است و همواره باید در حفظ و اعتلای عزت خود بکوشد و کار، یکی از راه‌های کسب عزّت و رسیدن به استقلال مادی است. از این رو، پیشوایان بزرگ ما از کار به «عزّت»، تعبیر کرده‌اند. ص۱۵۵.


امام صادق عليه السّلام به يکي از اصحاب فرمود: صبح هنگام، در محل کسب عزت خود، حضور ياب: ¦«أُغدوا إلي عزّک»¦. 1
امام صادق علیه السّلام به یکی از اصحاب فرمود: صبح هنگام، در محل کسب عزت خود، حضور یاب: ¦ «أُغدوا إلی عزّک» ¦. ۱


«عبدالاعلي» که از اصحاب امام صادق عليه السّلام است مي گويد: روز بسيار گرمي، آن حضرت عليه السّلام را در يکي از راه هاي مدينه ديدم و به او گفتم: شما با مقامي که نزد خداوند و انتسابي که به پيامبر صلي الله عليه و اله و سلّم داريد، چرا در چنين روز گرمي، خود را به زحمت انداخته ايد؟ حضرت امام صادق عليه السّلام فرمود: من در طلب روزي بيرون آمده ام تا از مثل تو بي نياز باشم: ¦«خرجت في طلب الرزق لاستغني عن مثلک»ص۱۵۵.
«عبدالاعلی» که از اصحاب امام صادق علیه السّلام است می‌گوید: روز بسیار گرمی، آن حضرت علیه السّلام را در یکی از راه‌های مدینه دیدم و به او گفتم: شما با مقامی که نزد خداوند و انتسابی که به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلّم دارید، چرا در چنین روز گرمی، خود را به زحمت انداخته‌اید؟ حضرت امام صادق علیه السّلام فرمود: من در طلب روزی بیرون آمده‌ام تا از مثل تو بی‌نیاز باشم: ¦ «خرجت فی طلب الرزق لاستغنی عن مثلک» ص۱۵۵.


از سوي ديگر، اسلام با خواري و فرومايگي که پيامد تلخ کسالت و بيکاري است به شدت برخورد کرده، ريشه هاي آن را مي خشکاند؛ چنان که در روايات مي خوانيم: از کسالت بپرهيز: ¦«إياک و الکسل»¦؛ 3 آفت پيروزي، سستي و کسالت است: ¦«آفة النجح الکسل»؛ 4 کسالت و نداشتن تحمّل، کليد هر بدي است: ¦«إياک و الکسل و الضجر فإنّهما مفتاح کل شرّ»¦ص۱۵۵.<ref>جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دين، مركز نشرِ اسراء،‌ ۱۳۸۴ش، </ref>
از سوی دیگر، اسلام با خواری و فرومایگی که پیامد تلخ کسالت و بیکاری است به شدت برخورد کرده، ریشه‌های آن را می‌خشکاند؛ چنان‌که در روایات می‌خوانیم: از کسالت بپرهیز: ¦ «إیاک و الکسل» ¦؛ ۳ آفت پیروزی، سستی و کسالت است: ¦ «آفة النجح الکسل»؛ ۴ کسالت و نداشتن تحمّل، کلید هر بدی است: ¦ «إیاک و الکسل و الضجر فإنّهما مفتاح کل شرّ» ¦ص۱۵۵.<ref>جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش،</ref>


== منفور بودن بیکاری ==
== منفور بودن بیکاری ==
در مکتب اسلام، بیکاری و نیازمند دیگران بودن، امری ناپسند شمرده شده است. به همان میزان که دین به مؤمن دارای شغل حلال احترام می‌گذارد، از فرد بیکار ابراز انزجار می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «خداوند متعال زیاد خوابیدن و بیکاری را دشمن می‌دارد» نیز می‌فرمایند: «آن کسی که در امر تامین معاش خود سستی کند، خیری از او برای دنیایش انتظار نیست». اولیای دین ترک تلاش و کار را عامل بی خردی و بی اعتباری و پیروی از شیطان دانسته‌اند. معاذ بن کثیر از یاران امام صادق(ع)، پارچه فروش بود. به حضرت گفت: تصمیم دارم بازار را ترک کنم، زیرا به اندازه کافی مال دارم. امام فرمودند: «با این عمل بی اعتبار می‌شوی. آیا توان تجارت را از دست داده‌ای یا به آن بی رغبت شده‌ای؟ معاذ گفت: منتظر برقراری دولت شما هستم و مال فراوان دارم و بدهکار کسی هم نیستم و گمان نمی‌کنم حتی تا وقت مرگ تمام شود. حضرت فرمود: تجارت را رها نکن که زمینه نابودی خرد است. برای خانواده‌ات بکوش و آنان را بر خود با این عمل تحریک مکن».<ref>مهدوی، علی، «[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85__a-46029.aspx ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام]»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.</ref>
در مکتب اسلام، بیکاری و نیازمند دیگران بودن، امری ناپسند شمرده شده است. به همان میزان که دین به مؤمن دارای شغل حلال احترام می‌گذارد، از فرد بیکار ابراز انزجار می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «خداوند متعال زیاد خوابیدن و بیکاری را دشمن می‌دارد» نیز می‌فرمایند: «آن کسی که در امر تأمین معاش خود سستی کند، خیری از او برای دنیایش انتظار نیست». اولیای دین ترک تلاش و کار را عامل بی‌خردی و بی‌اعتباری و پیروی از شیطان دانسته‌اند. معاذ بن کثیر از یاران امام صادق(ع)، پارچه فروش بود. به حضرت گفت: تصمیم دارم بازار را ترک کنم، زیرا به اندازه کافی مال دارم. امام فرمودند: «با این عمل بی‌اعتبار می‌شوی. آیا توان تجارت را از دست داده‌ای یا به آن بی رغبت شده‌ای؟ معاذ گفت: منتظر برقراری دولت شما هستم و مال فراوان دارم و بدهکار کسی هم نیستم و گمان نمی‌کنم حتی تا وقت مرگ تمام شود. حضرت فرمود: تجارت را رها نکن که زمینه نابودی خرد است. برای خانواده‌ات بکوش و آنان را بر خود با این عمل تحریک مکن».<ref>مهدوی، علی، «[http://pajoohe.ir/ارزش-کار-در-نظام-اخلاقی-اسلام__a-46029.aspx ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام]»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.</ref>


== گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد‌ ==
== گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد ==
یکی از انگیزه‌های مهم برای کسب درآمد، توانایی شخص در کمک به دوستان و دعوت از آنها و ارتباط با بستگان و همسایگان است، هر چند نیازمند و فقیر نباشند. اگر شخص توان مالی نداشته باشد، برای او امکان پذیرایی دوستان نیست و نمی‌تواند با بذل هدیه بین آنان که اختلاف دارند، دوستی برقرار کند و از درآمد در جهت گسترش اخلاق اجتماعی بهره برد. افزون بر آن شرکت در کار جمعی، باعث تقویت روحیه تعاون و همکاری شخص می‌شود، یاری کردن به دیگران را در محیط کار فرا می‌گیرد، و ایثار و از خود گذشتگی و کمک به زیردست را می‌آموزد و روحیه کبر و خودخواهی او در برخورد با افراد تعدیل می‌شود.از سوی دیگر، بیکاری منشاء بحران اخلاقی در فرد و اجتماع است. در فرد بیکار، زمینه تمایل به فساد فراهم است. نفس آدمی اگر به کاری مشغول نشود، انسان را به خودش مشغول می‌کند و در پی افکار و خیالات باطل می‌کشاند. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره آن نابودی و بدبختی است. آن که طلب و تلاش نکند چیزی نمی یابد و به فساد کشانده می‌شود».<ref>مهدوی، علی، «[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85__a-46029.aspx ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام]»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.</ref>
یکی از انگیزه‌های مهم برای کسب درآمد، توانایی شخص در کمک به دوستان و دعوت از آنها و ارتباط با بستگان و همسایگان است، هر چند نیازمند و فقیر نباشند. اگر شخص توان مالی نداشته باشد، برای او امکان پذیرایی دوستان نیست و نمی‌تواند با بذل هدیه بین آنان که اختلاف دارند، دوستی برقرار کند و از درآمد در جهت گسترش اخلاق اجتماعی بهره برد. افزون بر آن شرکت در کار جمعی، باعث تقویت روحیه تعاون و همکاری شخص می‌شود، یاری کردن به دیگران را در محیط کار فرا می‌گیرد، و ایثار و از خود گذشتگی و کمک به زیردست را می‌آموزد و روحیه کبر و خودخواهی او در برخورد با افراد تعدیل می‌شود. از سوی دیگر، بیکاری منشأ بحران اخلاقی در فرد و اجتماع است. در فرد بیکار، زمینه تمایل به فساد فراهم است. نفس آدمی اگر به کاری مشغول نشود، انسان را به خودش مشغول می‌کند و در پی افکار و خیالات باطل می‌کشاند. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره آن نابودی و بدبختی است. آن که طلب و تلاش نکند چیزی نمی‌یابد و به فساد کشانده می‌شود».<ref>مهدوی، علی، «[http://pajoohe.ir/ارزش-کار-در-نظام-اخلاقی-اسلام__a-46029.aspx ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام]»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۴

سؤال

اسلام چه نگاهی به کار دارد؟

اسلام، دین کار و تحرّک است و ضد بیکاری و تنبلی. منطق قرآن، منطق کار و تحرک است و موفقیت انسان در گرو کار و عمل می‌داند؛ چه موفقیت معنوی و اخروی و چه موفقیت دنیوی؛ چنان‌که فرمود: و أن لیس للانسان إِلاّ ما سعی - و أنّ سعیه یری - ثمّ یجزیه الجزاء الاوفی؛ ۱ برای انسان جز حاصل تلاش او نیست و نتیجه کوشش او به زودی دیده خواهد شد؛ سپس هر چه تام تر وی را پاداش دهند. ص۱۵۲.

کار، در نظام ارزشی اسلام به عنوان راز آفرینش و حکمت وجود مطرح است. آدمی جوهره وجودی خویش را با سعی و تلاش می‌نمایاند و ارزش حقیقی خود را با کار تعیین می‌کند. ص۱۵۲.

خدای سبحان، انسان را آفرید و روح منسوب به خویش را در او به ودیعت نهاد: و إذا نفخت فیه من روحی ۲ و هر آنچه را که در جهت کسب کمالات و تعالی روحی و مادی، ضروری بودْ مسخّر وی ساخت: ألم تروا أنّ الله سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الارض ۳ و او را به وصف کرامت و فضیلت بر بسیاری از پدیده‌ها ستود: و لقد کرّمنا بنی ادم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقناهم من الطّیبات و فضّلناهم علی کثیر ممّن خلقنا تقضیلاً؛ ۱ و به راستی، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا بر مرکب‌ها نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از آفریده‌های خود، برتری آشکار دادیم. دین الهی، انسان را به کرامت ستود تا با کار و کوشش، هم به عمران و آبادانی زمین بپردازد: هو أنشأکم من الارض و اسـْتعمرکم فیها ۲ و هم با کارهای شایسته، به حکمت وجودی خود پی ببرد و کرامت نفسانی خویش را تحصیل کند. عزت و کرامت و استقلال هر ملتی در گرو همت و تلاش آن ملت است؛ چنان‌که فرومایگی و زبونی و فسردگی هر امتی، پیامد تنبلی و راحت طلبی و بیکاری اوست. ص۱۵۲ و ۱۵۳.

نگرش انسان به کار، برابر با نگرش وی به جهان هستی است؛ آن کس که همه موجودات را منحصر در قلمرو ماده می‌داند و در بخش شناخت‌شناسی، راهی جز راه حس و تجربه را به رسمیت نمی‌شناسد، کار را در حد تولید مادی و مصرف مادی می‌انگارد؛ ولی آن کس که با فرهنگ قرآن آشناست، می‌داند که قرآن، هستی را به غیب و شهادت تقسیم کرده است. از این رو، شناخت نیز به این دو شعبه تقسیم می‌شود؛ چنان‌که کار نیز این دو شعبه را دارد. بر این اساس، کسی که هستی را فراتر از ماده می‌بیند، به کار نیز با دید وسیع تری نگاه می‌کند و با تقدس بخشیدن به آن از راه دید معنوی، عرصه‌های فعالیت را گسترده‌تر می‌سازد. ص۱۵۳.

فعالیت تولیدی و کسب و کار، با چیرگی بر طبیعت و استخدام آن، وظیفه مستمر روزانه است. خدای سبحان می‌فرماید: و جعلنا النّهار معاشاً؛ ۱ روز را برای تحصیل معاش مقرر کردیم: إنّ لک فی النّهار سبحاً طویلاً؛ ۲ تو را در روز برای طلب روزی، کوشش و فرصتی وسیع است. ص۱۵۴.

حوزه کار بشر، محدود به نقطه خاصی نیست؛ بلکه از اعماق دریاها تا اوج آسمان‌ها و فراخنای خشکی و صحرا میدان کار و تلاش است: هو الذی جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه؛ ۳ اوست کسی که زمین را برای شما رام گردانید؛ پس در فراخنای آن رهسپار شوید و از روزی او بخورید؛ وهوالذی سخّر البحر لتأکلوا منه لحماً طریاً تستخرجوا منه حلیةً تلبسونها و تری الفلک مواخر فیه و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون؛ ۴ اوست کسی که دریا را مسخّر گردانید تا از آن، گوشت تازه بخورید و از آنْ زیورهایی که چون دُرّ و مرجان و خز می‌پوشید، بیرون آورید و کشتی‌ها را در آن، شکافنده می‌بینی تا از فضل او بجویید و باشد که شکر گزارید. ص۱۵۴.

کار، منحصر به فعالیت بدنی نیست؛ بلکه دانشمندی که با دانش و تحقیق خود در رفع مشکل علمی جامعه می‌کوشد یا پزشکی که بیماران را مداوا می‌کند یا مهندسی که طرح فنّی می‌ریزد یا دانش‌پژوهی که در راه تحصیل دانش رنج می‌برد و… هر کدام از این کوشش‌های علمی و پژوهش‌های تحقیقی، مصداق بارزی از مصادیق کارند؛ با این تفاوت که ارزش آن‌ها یکسان نیست. ص۱۵۴.

عزّت و سربلندی هر کسی از ثمرات ایمان او به خداست. مؤمن عزیز است و همواره باید در حفظ و اعتلای عزت خود بکوشد و کار، یکی از راه‌های کسب عزّت و رسیدن به استقلال مادی است. از این رو، پیشوایان بزرگ ما از کار به «عزّت»، تعبیر کرده‌اند. ص۱۵۵.

امام صادق علیه السّلام به یکی از اصحاب فرمود: صبح هنگام، در محل کسب عزت خود، حضور یاب: ¦ «أُغدوا إلی عزّک» ¦. ۱

«عبدالاعلی» که از اصحاب امام صادق علیه السّلام است می‌گوید: روز بسیار گرمی، آن حضرت علیه السّلام را در یکی از راه‌های مدینه دیدم و به او گفتم: شما با مقامی که نزد خداوند و انتسابی که به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلّم دارید، چرا در چنین روز گرمی، خود را به زحمت انداخته‌اید؟ حضرت امام صادق علیه السّلام فرمود: من در طلب روزی بیرون آمده‌ام تا از مثل تو بی‌نیاز باشم: ¦ «خرجت فی طلب الرزق لاستغنی عن مثلک» ص۱۵۵.

از سوی دیگر، اسلام با خواری و فرومایگی که پیامد تلخ کسالت و بیکاری است به شدت برخورد کرده، ریشه‌های آن را می‌خشکاند؛ چنان‌که در روایات می‌خوانیم: از کسالت بپرهیز: ¦ «إیاک و الکسل» ¦؛ ۳ آفت پیروزی، سستی و کسالت است: ¦ «آفة النجح الکسل»؛ ۴ کسالت و نداشتن تحمّل، کلید هر بدی است: ¦ «إیاک و الکسل و الضجر فإنّهما مفتاح کل شرّ» ¦ص۱۵۵.[۱]

منفور بودن بیکاری

در مکتب اسلام، بیکاری و نیازمند دیگران بودن، امری ناپسند شمرده شده است. به همان میزان که دین به مؤمن دارای شغل حلال احترام می‌گذارد، از فرد بیکار ابراز انزجار می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «خداوند متعال زیاد خوابیدن و بیکاری را دشمن می‌دارد» نیز می‌فرمایند: «آن کسی که در امر تأمین معاش خود سستی کند، خیری از او برای دنیایش انتظار نیست». اولیای دین ترک تلاش و کار را عامل بی‌خردی و بی‌اعتباری و پیروی از شیطان دانسته‌اند. معاذ بن کثیر از یاران امام صادق(ع)، پارچه فروش بود. به حضرت گفت: تصمیم دارم بازار را ترک کنم، زیرا به اندازه کافی مال دارم. امام فرمودند: «با این عمل بی‌اعتبار می‌شوی. آیا توان تجارت را از دست داده‌ای یا به آن بی رغبت شده‌ای؟ معاذ گفت: منتظر برقراری دولت شما هستم و مال فراوان دارم و بدهکار کسی هم نیستم و گمان نمی‌کنم حتی تا وقت مرگ تمام شود. حضرت فرمود: تجارت را رها نکن که زمینه نابودی خرد است. برای خانواده‌ات بکوش و آنان را بر خود با این عمل تحریک مکن».[۲]

گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد

یکی از انگیزه‌های مهم برای کسب درآمد، توانایی شخص در کمک به دوستان و دعوت از آنها و ارتباط با بستگان و همسایگان است، هر چند نیازمند و فقیر نباشند. اگر شخص توان مالی نداشته باشد، برای او امکان پذیرایی دوستان نیست و نمی‌تواند با بذل هدیه بین آنان که اختلاف دارند، دوستی برقرار کند و از درآمد در جهت گسترش اخلاق اجتماعی بهره برد. افزون بر آن شرکت در کار جمعی، باعث تقویت روحیه تعاون و همکاری شخص می‌شود، یاری کردن به دیگران را در محیط کار فرا می‌گیرد، و ایثار و از خود گذشتگی و کمک به زیردست را می‌آموزد و روحیه کبر و خودخواهی او در برخورد با افراد تعدیل می‌شود. از سوی دیگر، بیکاری منشأ بحران اخلاقی در فرد و اجتماع است. در فرد بیکار، زمینه تمایل به فساد فراهم است. نفس آدمی اگر به کاری مشغول نشود، انسان را به خودش مشغول می‌کند و در پی افکار و خیالات باطل می‌کشاند. از امیرالمومنین(ع) نقل شده است: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره آن نابودی و بدبختی است. آن که طلب و تلاش نکند چیزی نمی‌یابد و به فساد کشانده می‌شود».[۳]

منابع

  1. جوادی آملی، عبدالله، انتظار بشر از دین، مرکز نشرِ اسراء، ۱۳۸۴ش،
  2. مهدوی، علی، «ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.
  3. مهدوی، علی، «ارزش کار در نظام اخلاقی اسلام»، بازدید: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ش.