نیاز مخلوقات به خداوند در حدوث و بقاء: تفاوت میان نسخهها
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ر. ک. ' به 'نگاه کنید به ') |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ص ' به ' ص') |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
جهان با آن نظم و قوانین تکوینی حاکم بر آن یک لحظه و کمتر از لحظهای نیز نمیتواند بدون فیض مستمر آفریدگار، بقاء و دوام داشته باشد؛ زیرا از نظر فلسفه الهی و دادههای وحیانی، عالم با تمام پدیدههای کوچک و بزرگ، نه تنها نیازمند به مبدأ آفرینش است، بلکه عین نیاز و احتیاج به مبدأ خلقت است. در قرآن نیز به نیازمندی و وابستگی موجودات اشاره شده است.<ref>سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> | جهان با آن نظم و قوانین تکوینی حاکم بر آن یک لحظه و کمتر از لحظهای نیز نمیتواند بدون فیض مستمر آفریدگار، بقاء و دوام داشته باشد؛ زیرا از نظر فلسفه الهی و دادههای وحیانی، عالم با تمام پدیدههای کوچک و بزرگ، نه تنها نیازمند به مبدأ آفرینش است، بلکه عین نیاز و احتیاج به مبدأ خلقت است. در قرآن نیز به نیازمندی و وابستگی موجودات اشاره شده است.<ref>سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> | ||
فقر، معنای گستردهای دارد و شامل انواع نیاز ممکنات به خداوند میشود، که مهمترین آنها نیاز و فقر وجودی آنها است<ref>نگاه کنید به سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، طه، ۱۳۷۷، | فقر، معنای گستردهای دارد و شامل انواع نیاز ممکنات به خداوند میشود، که مهمترین آنها نیاز و فقر وجودی آنها است<ref>نگاه کنید به سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، طه، ۱۳۷۷، ص۵۸.</ref> که پس از خلقت و آفرینش، همچنان محتاج و نیازمند به خداوند سبحان است. | ||
===نظر فلاسفه=== | ===نظر فلاسفه=== | ||
*بر اساس نظر [[ملاصدرا]] بنیانگذار مکتب فلسفی [[حکمت متعالیه]]، جهانِ امکان و عالم خلقت، چیزی جز هستی فقیرانه نیست و وجود هستی، عین فقر و نیاز به غیر است و حضور فقر در متن و ذات هستی؛ هر نوع نفسیتی را از آنها سلب میکند و واقعیت آنها را به صورت معانی حرفی که عین ربط و تعلق به غیر هستند درمیآورد. همه موجودات امکانی به این معنا، نشانه حقیقتی هستند که منزّه از فقر و نیاز بوده و بینیازی و غنا در ذات او است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، فلسفه دین، قم، نشر مرکز اسراء، بی تا، | *بر اساس نظر [[ملاصدرا]] بنیانگذار مکتب فلسفی [[حکمت متعالیه]]، جهانِ امکان و عالم خلقت، چیزی جز هستی فقیرانه نیست و وجود هستی، عین فقر و نیاز به غیر است و حضور فقر در متن و ذات هستی؛ هر نوع نفسیتی را از آنها سلب میکند و واقعیت آنها را به صورت معانی حرفی که عین ربط و تعلق به غیر هستند درمیآورد. همه موجودات امکانی به این معنا، نشانه حقیقتی هستند که منزّه از فقر و نیاز بوده و بینیازی و غنا در ذات او است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، فلسفه دین، قم، نشر مرکز اسراء، بی تا، ص۱۸۲–۱۸۶.</ref> | ||
*[[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: وجود ممکنات و جهان هستی، وجود رابطی است، که همواره متکی و نیازمند به خداوند سبحان است و عالم هستی، از خود استقلالی ندارند و همواره محتاج و متکی به فیض [[خداوند]] است. بنابر این عالم هستی همانطور که در خلقت و آفرینش خویش نیازمند خالق و آفریدگار است پس از خلقت خویش، نیز محتاج فیض خداوند است.<ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، جامعه مدرسین، فصل هفتم، | *[[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: وجود ممکنات و جهان هستی، وجود رابطی است، که همواره متکی و نیازمند به خداوند سبحان است و عالم هستی، از خود استقلالی ندارند و همواره محتاج و متکی به فیض [[خداوند]] است. بنابر این عالم هستی همانطور که در خلقت و آفرینش خویش نیازمند خالق و آفریدگار است پس از خلقت خویش، نیز محتاج فیض خداوند است.<ref>نگاه کنید به طباطبایی، سید محمد حسین، نهایه الحکمه، قم، جامعه مدرسین، فصل هفتم، ص۶۵.</ref> | ||
==علیت خداوند در حدوث و بقاء== | ==علیت خداوند در حدوث و بقاء== | ||
نکته دیگر که در رابطه با این پرسش در فلسفه مطرح است مسئله علیت است و در این باره که آیا موجود ممکن و جهان آفرینش، تنها در حدوث و خلقت نیازمند علت است یا در بقا و استمرار نیز محتاج علت است، بحث شده است. خداوند ایجاد کننده و پدیدآورنده و علت هستی بخش جهان است: در نتیجه همانطور که جهان در حدوث خود نیازمند علت ایجادی و مبدأ هستی بخش است، در بقای خود نیز محتاج علت است، چرا که عالم آفرینش، ممکن الوجود است و موجود ممکن همان طوری که در حدوث نیاز به علت ایجادی دارد، در بقا نیز نیازمند علت است و نیازمندی او امکانش است و امکان همواره با او همراه است، پس در حدوث و بقاء محتاج علت است.<ref>نگاه کنید به ربانی گلپایگانی، علی، ایضاع الحکمه، نشر اشراق، ۱۳۷۴ ش، ج۱، | نکته دیگر که در رابطه با این پرسش در فلسفه مطرح است مسئله علیت است و در این باره که آیا موجود ممکن و جهان آفرینش، تنها در حدوث و خلقت نیازمند علت است یا در بقا و استمرار نیز محتاج علت است، بحث شده است. خداوند ایجاد کننده و پدیدآورنده و علت هستی بخش جهان است: در نتیجه همانطور که جهان در حدوث خود نیازمند علت ایجادی و مبدأ هستی بخش است، در بقای خود نیز محتاج علت است، چرا که عالم آفرینش، ممکن الوجود است و موجود ممکن همان طوری که در حدوث نیاز به علت ایجادی دارد، در بقا نیز نیازمند علت است و نیازمندی او امکانش است و امکان همواره با او همراه است، پس در حدوث و بقاء محتاج علت است.<ref>نگاه کنید به ربانی گلپایگانی، علی، ایضاع الحکمه، نشر اشراق، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۳۳۸–۳۴۳.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
۲. مصطفی خلیلی، اندیشه کلامی علامه طباطبائی نشر دفترتنظیم و نشر آثار علامه طباطبائی قم چاپ اول ۱۳۸۲ش. | ۲. مصطفی خلیلی، اندیشه کلامی علامه طباطبائی نشر دفترتنظیم و نشر آثار علامه طباطبائی قم چاپ اول ۱۳۸۲ش. | ||
۳. مرتضی مطهری، مجموعه آثار ۶، مقاله ۱۴، | ۳. مرتضی مطهری، مجموعه آثار ۶، مقاله ۱۴، ص۹۰۳، نشر صدرا، سال ۱۳۷۳ ش. | ||
۴. محمد امین صادقی ارزگانی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان نشر بوستان کتاب قم، چاپ اول سال ۱۳۸۲ش. | ۴. محمد امین صادقی ارزگانی، انسان کامل از نگاه امام خمینی و عارفان مسلمان نشر بوستان کتاب قم، چاپ اول سال ۱۳۸۲ش. |