اخلاق بندگی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (Rezapour صفحهٔ بندگی و اخلاق آن را به اخلاق بندگی که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
خداخواهی در وجود همه انسان‌ها وجود داشته و خود را با احساس نیاز به پرستش نشان می‌دهد. پرستش مطابق سرشت و فطرت انسان است. همین سرشت آدمی او را به سوی تکمیل نواقص، و رفع حوائجش هدایت می‌کند. و به آنچه که برای او نافع است هدایت نموده و به آنچه که برایش ضرر دارد هشدار می‌دهد. پس انسان دارای فطرتی خاص به خود است که او را به راه معینی که منتهی به هدف خاص می‌شود هدایت می‌کند، راهی که غیر از آن راه را نمی‌تواند پیش گیرد.<ref>ترجمه المیزان، ج۱، ص۲۶۹.</ref>
انسان نسبت به خالق و آفریدگار خود، وظایفی دارد. هر کسی احساس می‌کند هر چه دارد از خدای متعال است و تنها با عبادت معبود حقیقی آرامش می‌یابد. فضایل و رذایل مربوط به رابطه انسان و خدا، در اخلاق بندگی مطرح می‌گردد. فضایلی مانند شکر، توکل، ایمان، عبادت، اخلاص، تسلیم، تقوا و… در این قسم جای دارد. که مربوط به رابطه انسان با خدا است. به بیان دیگر مسائلی که بین خدا و بنده قرار می‌گیرد که یک سوی این صفات خدا و در سوی دیگر بنده است؛ مثلاً اگر ایمان را درنظر بگیرید بنده نسبت به خدا، باید ایمان داشته باشد؛ یعنی او را پذیرفته و به دستوراتش عمل کند. اگر امر به عمل کردن بفرماید باید عمل کرد. و اگر نهی به دوری از عملی کرد هم، باید از آن بپرهیزد. این مسائل مربوط به بنده است؛ یعنی وظایف اوست نسبت به خدا. اما طرف دیگر ایمان، به خدا بر می‌گردد؛ یعنی باید ایمان به کسی تعلق بگیرد، باید کسی باشد که بنده به او ایمان بیاورد. بقیه صفات هم همین گونه اند؛ یعنی هر صفتی که بین خدا وبنده او قرار می‌گیرد از یک طرف به بنده نسبت داده می‌شود، به علت اینکه باید به آن صفت خود را آراسته یا پیراسته کند و از طرف دیگر به خدا، چون آن صفت را باید نسبت به او مراعات کرد. به‌طور کلی می‌توان گفت هرصفتی که یک طرف آن خدا و طرف دیگر بنده اوست اخلاق بندگی گفته می‌شود.
 
انسان از این نیاز نمی‌تواند چشم بپوشد، به همین علت است که خداوند در قرآن می‌فرماید: {{قرآن||ترجمه=سرشتی که خدا انسان را بر آن خلق کرده است.|سوره=سوره روم|آیه=۳۰.</ref>}} که همان نیاز به خداست که در احساس بندگی کردن (پرستش) خود را نشان می‌دهد.


همچنین این آیه قرآن: {{قرآن||ترجمه=و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند|سوره=ذاریات|آیه=۵۶.</ref>}} نشان دهنده ضرورت و مهم بودن بندگی است. که بندگی را هدف خلقت بیان کرده است. بندگی چیزی جز اظهار خضوع وخشوع در برابر خدا نیست.
همچنین این آیه قرآن: {{قرآن||ترجمه=و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند|سوره=ذاریات|آیه=۵۶.</ref>}} نشان دهنده ضرورت و مهم بودن بندگی است. که بندگی را هدف خلقت بیان کرده است. بندگی چیزی جز اظهار خضوع وخشوع در برابر خدا نیست.
== اخلاق بندگی ==
انسان نسبت به خالق و آفریدگار خود، وظایفی دارد. هر کسی احساس می‌کند هر چه دارد از خدای متعال است و تنها با عبادت معبود حقیقی آرامش می‌یابد. فضایل و رذایل مربوط به رابطه انسان و خدا، در اخلاق بندگی مطرح می‌گردد. فضایلی مانند شکر، توکل، ایمان، عبادت، اخلاص، تسلیم، تقوا و… در این قسم جای دارد. که مربوط به رابطه انسان با خدا است. به بیان دیگر مسائلی که بین خدا و بنده قرار می‌گیرد که یک سوی این صفات خدا و در سوی دیگر بنده است؛ مثلاً اگر ایمان را درنظر بگیرید بنده نسبت به خدا، باید ایمان داشته باشد؛ یعنی او را پذیرفته و به دستوراتش عمل کند. اگر امر به عمل کردن بفرماید باید عمل کرد. و اگر نهی به دوری از عملی کرد هم، باید از آن بپرهیزد. این مسائل مربوط به بنده است؛ یعنی وظایف اوست نسبت به خدا. اما طرف دیگر ایمان، به خدا بر می‌گردد؛ یعنی باید ایمان به کسی تعلق بگیرد، باید کسی باشد که بنده به او ایمان بیاورد. بقیه صفات هم همین گونه اند؛ یعنی هر صفتی که بین خدا وبنده او قرار می‌گیرد از یک طرف به بنده نسبت داده می‌شود، به علت اینکه باید به آن صفت خود را آراسته یا پیراسته کند و از طرف دیگر به خدا، چون آن صفت را باید نسبت به او مراعات کرد. به‌طور کلی می‌توان گفت هرصفتی که یک طرف آن خدا و طرف دیگر بنده اوست اخلاق بندگی گفته می‌شود.


پروردگار عالم چون در همه چیز بی همتا و در همه صفات نیکو و بی انتهاست، اوست که قادر، توانا، حی و عالم و بخشنده و خالق… است. باید مورد پرستش و عبادت و فرمانبرداری قرار گیرد. چرا که او واقعاً لایق بندگی کردن است. در سمت دیگر کسی است که سرتا پایش فقر و احتیاج است، همین فقر و احتیاج، او را وادار می‌کند که خود را به غنی علی الاطلاق برساند و به گونه ای به او متصل شود تا عزت بیابد. از همین گذر است که اخلاق بندگی به وجود می‌آید و این عزت وعظمت به وسیله اخلاق بندگی برایش به وجود می‌آید. که با عبادت واقعی رشد و تکامل یابد.
پروردگار عالم چون در همه چیز بی همتا و در همه صفات نیکو و بی انتهاست، اوست که قادر، توانا، حی و عالم و بخشنده و خالق… است. باید مورد پرستش و عبادت و فرمانبرداری قرار گیرد. چرا که او واقعاً لایق بندگی کردن است. در سمت دیگر کسی است که سرتا پایش فقر و احتیاج است، همین فقر و احتیاج، او را وادار می‌کند که خود را به غنی علی الاطلاق برساند و به گونه ای به او متصل شود تا عزت بیابد. از همین گذر است که اخلاق بندگی به وجود می‌آید و این عزت وعظمت به وسیله اخلاق بندگی برایش به وجود می‌آید. که با عبادت واقعی رشد و تکامل یابد.