دلایل نرسیدن امام علی(ع) به خلافت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
عمر به ابن عباس گفت: «از ولایت علی روی گردان نشدند مگر آن که از کمی سن او ترسیدند»<ref>همان، ج۶، ص۱۱.</ref>  
عمر به ابن عباس گفت: «از ولایت علی روی گردان نشدند مگر آن که از کمی سن او ترسیدند»<ref>همان، ج۶، ص۱۱.</ref>  


و ابو عبیده جراح در پاسخ اعتراض علی علیه السلام گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.<ref>همان.</ref>  
و ابو عبیده جراح در پاسخ اعتراض علی علیه السلام گفت: «تو هنوز جوانی و مردم ریش سفید قوم را برگزیدند. البته اگر صبر کنی و عمری از تو سپری شود با توجه به فضائلی که داری و داماد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستی آن گاه تو را انتخاب خواهند کرد.<ref>همان.</ref>
 
==بغض و کینه و حسادت به علی(ع) ==


=== بغض و کینه و حسادت به علی(ع) ===
بدون شک حسادت و کینه ای که نسبت به علی علیه السلام و بنی هاشم در دل قریش و بعضی قبایل دیگر بود، یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محسوب می‌شود. در گفتگویی که بین عمر و ابن عباس صورت گرفته می‌توان به خوبی این امر را مشاهده کرد. عمر از ابن عباس می‌پرسد: چرا علی علیه السلام به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکرد در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم، عمر گفت: ولی من می‌دانم و از دلیل آن آگاهم زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند نبوت و خلافت در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.<ref>محمد بن جریر طبری، همان، ص۲۷۶۹.</ref>  
بدون شک حسادت و کینه ای که نسبت به علی علیه السلام و بنی هاشم در دل قریش و بعضی قبایل دیگر بود، یکی از علل اصلی عدم توجه به سفارشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم محسوب می‌شود. در گفتگویی که بین عمر و ابن عباس صورت گرفته می‌توان به خوبی این امر را مشاهده کرد. عمر از ابن عباس می‌پرسد: چرا علی علیه السلام به ما ملحق نشد و همکاری نکرد؟ چرا قریش از خاندان شما جانبداری نکرد در حالی که پدرت عم پیامبر و تو خود پسر عم او هستی؟ ابن عباس گفت: نمی‌دانم، عمر گفت: ولی من می‌دانم و از دلیل آن آگاهم زیرا قریش مایل نیستند که اجازه دهند نبوت و خلافت در خاندان شما جمع شود. برای این که به این وسیله احساس غرور و شادمانی خواهید کرد.<ref>محمد بن جریر طبری، همان، ص۲۷۶۹.</ref>  


خط ۳۹: خط ۳۸:
عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می‌نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی علیه السلام که برترین مردان خود بود نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی‌پذیرفت، منشأ آن همان سینه‌های پرکینه است.<ref>عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بی جا، بی تا، ج۱، ص۳۱۶.</ref> از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به آن حضرت را تشدید می‌کرد شخصیت، ویژگی‌ها و سوابقی بود که افراد حاضر در سقیفه از علی علیه السلام در ذهن داشتند. عدالتی که از علی علیه السلام سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی علیه السلام در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأمور شد به یمن برود..... هنگامی که علی علیه السلام از یمن به مکه بازمی‌گشت تا با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جلوتر از آن‌ها به مکه آمد. مردی را به جای خود بر آن‌ها امیر ساخت. آن مرد نیز پس از رفتن علی علیه السلام حله‌ها یی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. چون به نزدیکی مکه رسیدند علی علیه السلام برای دیدار آن‌ها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حله‌ها را پوشیده‌اند. به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حله‌ها را بیرون آورند و در بارها گذاشت.
عبدالفتاح عبدالمقصود نیز در این رابطه می‌نویسد: «قریش اگر امروز سروری را برای علی علیه السلام که برترین مردان خود بود نپذیرفت، دیروز هم برای برترین خلق برگزیده جهان نمی‌پذیرفت، منشأ آن همان سینه‌های پرکینه است.<ref>عبدالفتاح، عبدالمقصود، الامام علی بن ابی طالب، ترجمه طالقانی، محمود، بی جا، بی تا، ج۱، ص۳۱۶.</ref> از دیگر عواملی که بغض و کینه نسبت به آن حضرت را تشدید می‌کرد شخصیت، ویژگی‌ها و سوابقی بود که افراد حاضر در سقیفه از علی علیه السلام در ذهن داشتند. عدالتی که از علی علیه السلام سراغ داشتند، برای بسیاری از افراد قابل تحمل نبود. به عنوان نمونه حضرت علی علیه السلام در سال ۱۰ هجری از طرف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأمور شد به یمن برود..... هنگامی که علی علیه السلام از یمن به مکه بازمی‌گشت تا با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مسلمانان در مراسم حج شرکت کند، آن حضرت از همراهیان خویش جدا شد و برای دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جلوتر از آن‌ها به مکه آمد. مردی را به جای خود بر آن‌ها امیر ساخت. آن مرد نیز پس از رفتن علی علیه السلام حله‌ها یی را که از نجران آورده بودند، میان همراهان خود تقسیم کرد. چون به نزدیکی مکه رسیدند علی علیه السلام برای دیدار آن‌ها از مکه بیرون آمد. و مشاهده کرد که حله‌ها را پوشیده‌اند. به شدت ناراحت شد و به جانشین خویش اعتراض کرد و دستور داد حله‌ها را بیرون آورند و در بارها گذاشت.


این جریان سبب شد که لشکر علی علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کنند... رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید او در راه خدا سخت تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref> حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «علت این که علی علیه السلام را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند ترس آنان از شدت و سختی اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی پروایی او در راه خدا بود».<ref>ابن ابی الحدید، همان، ج۴، ص۷۸.</ref>  
این جریان سبب شد که لشکر علی علیه السلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکایت کنند... رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای مردم از علی شکایت نکنید او در راه خدا سخت تر از آن است که کسی بتواند از او شکایت کند.<ref>ابن هشام، السیره النبویه، ترجمه رسولی محلاتی، سید هاشم، تهران، کتابچی، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۷۶.</ref> حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «علت این که علی علیه السلام را از حقش محروم و خلافت را از وی دور ساختند ترس آنان از شدت و سختی اش در راه حق و قدرت شمشیر و بی پروایی او در راه خدا بود».<ref>ابن ابی الحدید، همان، ج۴، ص۷۸.</ref>
 
==بیعت عجولانه==


=== بیعت عجولانه ===
به این نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و شتابزدگی خاصی انجام شد. عمر می‌گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.</ref>  
به این نکته نیز باید توجه داشت که انتخاب ابوبکر در سقیفه با عجله و شتابزدگی خاصی انجام شد. عمر می‌گوید: «انتخاب ابوبکر امری عجولانه بود ولی خداوند شر آن را حفظ کرد.<ref>بخاری، صحیح بخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۰ش، ج۸، ص۲۵۶.</ref>