آیه «کسی که هوای نفسش را خدای خود قرار داد»: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
مفسران در معنای هوا معانی متعددی را ذکر کرده اند. برخی گفته اند مشركان سنگى و صنمى مانند جمادى پيش گرفتند و میپرستيدند.<ref>میبدی، كشف الاسرار و عدة الابرار، ج7، ص: 37 | مفسران در معنای هوا معانی متعددی را ذکر کرده اند. برخی گفته اند مشركان سنگى و صنمى مانند جمادى پيش گرفتند و میپرستيدند.<ref>میبدی، كشف الاسرار و عدة الابرار، ج7، ص: 37 | ||
</ref> | </ref> | ||
جمع ديگرى معتقدند منظور آنست كه آنها حتى در انتخاب كردن بتها هيچگونه منطقى را رعايت نمىكنند، بلكه هر گاه چشمشان به قطعه سنگ يا درخت جالبى مىافتاد يا چيز ديگر كه هوس آنها را برمىانگيخت آن را به عنوان" معبود" برمىگزيدند، در برابر آن زانو مىزدند، قربانى مىكردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج۱۵، ص: ۱۰۰. | |||
</ref> | |||
عبد اللّه عبّاس گفت: مراد به «هوا» شهوت است<ref>روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج14، ص: 231 | |||
</ref> بیشتر مفسران مطلق هوا و هوس را معنا کردهاند که می تواند مصادیق زیادی داشته باشد.<ref>طبرسی، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج17، ص: 210 | </ref> بیشتر مفسران مطلق هوا و هوس را معنا کردهاند که می تواند مصادیق زیادی داشته باشد.<ref>طبرسی، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج17، ص: 210 | ||
</ref> و گفته اند كلمه" هوى" به معناى ميل نفس به سوى شهوت است، بدون اينكه آن شهوات را با عقل خود تعديل كرده باشد.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۱۵، ص: ۳۰۸. | |||
</ref> | |||
به هر معبودى غير از حقّ، هوى گفته مىشود.<ref>قرائتی، تفسير نور، ج6، ص: ۲۶۰. | |||
</ref> | </ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۳۷: | ||
</ref> | </ref> | ||
انسان اگر از خدا پيروى كند معبود او خداست و اگر از هواى نفس اطاعت نمايد معبود او هواى نفس است مطاع هر كس معبود اوست چنان كه پيروى از وسوسه شيطان عبادت شيطان است.<ref>قرشی، تفسير احسن الحديث، ج7، ص: 301 | |||
</ref> | |||
آیه ۲۳ جاثیه | آیه ۲۳ جاثیه. آیه ۲۸ کهف. آیه ۱۶ طه. آیه ۵۰ قصص. آیه ۲۶ ص. آیه ۷۱ مومنون. | ||
== تفسیر ادامه آیه == | == تفسیر ادامه آیه == | ||
و جمله {{قرآن|أَ فَأَنْتَ تَکونُ عَلَیْهِ وَکیلًا}} استفهامی است انکاری و معنایش این است که تو وکیل و سرپرست او و قائم به امور او نیستی تا به دلخواه خود به سوی راه رشد هدایتش کنی، پس تو چنین قدرتی نداری که با این که خدا گمراهش کرده و اسباب هدایتش را از او قطع نموده، تو هدایتش کنی و در همین معنا فرموده: {{قرآن|إِنَّک لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ}}<ref>قصص / ۵۶.</ref>؛ «تو نمیتوانی هر که را که دلت بخواهد هدایت کنی». | و جمله {{قرآن|أَ فَأَنْتَ تَکونُ عَلَیْهِ وَکیلًا}} استفهامی است انکاری و معنایش این است که تو وکیل و سرپرست او و قائم به امور او نیستی تا به دلخواه خود به سوی راه رشد هدایتش کنی، پس تو چنین قدرتی نداری که با این که خدا گمراهش کرده و اسباب هدایتش را از او قطع نموده، تو هدایتش کنی.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۱۵، ص: ۳۰۸.</ref> | ||
این جمله حاكى است كه دعوت آن حضرت در اينگونه اشخاص اثرى ندارد، يعنى تو نمىتوانى در هدايت او كارساز باشى.<ref>قرشی، تفسير احسن الحديث، ج7، ص: 301</ref> | |||
و در همین معنا فرموده: {{قرآن|إِنَّک لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ}}<ref>قصص / ۵۶.</ref>؛ «تو نمیتوانی هر که را که دلت بخواهد هدایت کنی». | |||
و نیز فرموده: {{قرآن|وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ}}<ref>فاطر / ۲۲.</ref>؛ «تو نمیتوانی مرده در گور را بشنوانی». | و نیز فرموده: {{قرآن|وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ}}<ref>فاطر / ۲۲.</ref>؛ «تو نمیتوانی مرده در گور را بشنوانی». |