نظر اهل‌سنت پیرامون برتری عثمان بر امام علی(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
افضل بودن عثمان از [[امام علی(ع)]] نزد اهل‌تسنن، امری اتفاقی و قابل قبول تمامی آنها نیست. بلکه بسیاری از آنان امام علی(ع) را افضل از [[عثمان بن عفان|عثمان]] بلکه از خلیفه اوّل و دوّم هم برتر می‌دانند.
افضل بودن عثمان از [[امام علی(ع)]] نزد اهل‌تسنن، امری اتفاقی و قابل قبول تمامی آنها نیست. بلکه بسیاری از آنان امام علی(ع) را افضل از [[عثمان بن عفان|عثمان]] بلکه از خلیفه اوّل و دوّم هم برتر می‌دانند.


اشخاصی چون ابن ابی‌الحدید شارح [[نهج البلاغه]]، امام علی(ع) را افضل از [[خلیفه اوّل]] و دیگران می‌داند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، سال ۱۴۰۴، ج۱، ص۳.</ref> همچنین او نقل می‌کند که خود اهل‌سنت در مورد افضلیت علی(ع) بر ابی‌بکر اختلاف دارند.<ref>همان، ص۷.</ref> بصریون معتقد که رتبه عددی خلفا دلیل بر فضیلت خلیفه پیشین است؛<ref>یعنی در فضیلت، اول ابوبکر بعد عمر بعد عثمان و بعد علی بن ابی طالب علیه‌السلام.</ref> ولی بغدادیون عقیده به افضلیت مطلق علی(ع) بر سایرین دارند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ص۸.</ref> واصل بن عطاء از بزرگان معتزله، قائل به افضلیت علی(ع) بر عثمان می‌باشد.<ref>همان.</ref>
اشخاصی چون ابن ابی‌الحدید شارح [[نهج البلاغه]]، امام علی(ع) را افضل از [[خلیفه اوّل]] و دیگران می‌داند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، سال ۱۴۰۴، ج۱، ص۳.</ref> همچنین او نقل می‌کند که خود اهل‌سنت در مورد افضلیت علی(ع) بر ابی‌بکر اختلاف دارند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، سال ۱۴۰۴، ج۱، ص۷.</ref> بصریون معتقد که رتبه عددی خلفا دلیل بر فضیلت خلیفه پیشین است؛ یعنی ابوبکر از عمر و عمر از عثمان و عثمان از علی بن ابی طالب(ع) برتر است. بغدادیون عقیده به افضلیت مطلق علی(ع) بر سایرین دارند.<ref>بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، سال ۱۴۰۴، ج۱، ص۸.</ref> واصل بن عطاء از بزرگان معتزله، قائل به افضلیت علی(ع) بر عثمان می‌باشد.<ref>بن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، سال ۱۴۰۴، ج۱، ص۸.</ref>


بنابراین آنچه مانع جرح و تنقیص صحابه بالخصوص خلفای ثلاث می‌شود، نظریه عدالت صحابه است و هیچ چیز حتی افضل بودن علی(ع) بر سایرین، مانع مشروعیت خلافت و صحت اعمال آنان در نزد اهل‌تسنن نمی‌باشد.
بنابراین آنچه مانع جرح و تنقیص صحابه بالخصوص خلفای ثلاث می‌شود، نظریه عدالت صحابه است و هیچ چیز حتی افضل بودن علی(ع) بر سایرین، مانع مشروعیت خلافت و صحت اعمال آنان در نزد اهل‌تسنن نمی‌باشد.
خط ۲۳: خط ۲۳:
همچنین ببینید: [[عدالت صحابه]]
همچنین ببینید: [[عدالت صحابه]]


از نظر [[شیعه]] صحابی بودن یک امتیاز و فضیلت است؛ اما صرف صحابی بودن سبب عدالت نمی‌باشد. زیرا در تاریخ صحابی غیر عادل وجود داشتند؛ مانند ولید که در شأن او [[آیه نباء]]<ref><nowiki>حجرات/۹}}...ان جائکم فاسق بنباء....{{قرآن|</nowiki></ref> که دلالت بر فسق او می‌کرد، نازل شد؛ بنابراین صحابی بودن تأثیری در [[جرح و تعدیل]] اشخاص ندارد. این مسأله در جای خود با نصوص [[آیات]] و [[حدیث|روایات]] بررسی و اثبات شده است.<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، ۷۶، ص۹۳.</ref>
از نظر [[شیعه]] صحابی بودن یک امتیاز و فضیلت است؛ اما صرف صحابی بودن سبب عدالت نمی‌باشد. زیرا در تاریخ صحابی غیر عادل وجود داشتند؛ مانند ولید که در شأن او [[آیه نباء]]<ref><nowiki>حجرات/۹}}...ان جائکم فاسق بنباء....{{قرآن|</nowiki></ref> که دلالت بر فسق او می‌کرد، نازل شد؛ بنابراین صحابی بودن تأثیری در [[جرح و تعدیل]] اشخاص ندارد. این مسأله در جای خود با نصوص [[آیات]] و [[حدیث|روایات]] بررسی و اثبات شده است.<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، 1376ش، ص۹۳.</ref>


اهل‌تسنن، صحابی بودن را نه تنها امتیاز و فضیلت دانسته، بلکه مصحّح عدالت نیز می‌دانند. در میان کلمات بزرگان اهل‌تسنن، افراط در مدح صحابه و مذمّت در حق منتقدان آنان به چشم می‌خورد که برای نمونه به بعضی اشاره می‌شود:
اهل‌تسنن، صحابی بودن را نه تنها امتیاز و فضیلت دانسته، بلکه مصحّح عدالت نیز می‌دانند. در میان کلمات بزرگان اهل‌تسنن، افراط در مدح صحابه و مذمّت در حق منتقدان آنان به چشم می‌خورد که برای نمونه به بعضی اشاره می‌شود:


۱ – انتقاد بر صحابه مساوی با ارتداد و کفر: کسانی که یکی از صحابه رسول خدا(ص) را مورد انتقاد قرار ‌دهند، زندیق و کافر هستند.<ref>همان، ص۳۴، به نقل از الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ص۱۷ و ۱۸.</ref>
۱ – انتقاد بر صحابه مساوی با ارتداد و کفر: کسانی که یکی از صحابه رسول خدا(ص) را مورد انتقاد قرار ‌دهند، زندیق و کافر هستند.<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، 1376ش، ص۳۴، به نقل از الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ص۱۷ و ۱۸.</ref>


۲- طرد انتقاد کننده صحابه از جامعه: هر کسی از صحابه عیب‌جویی کند یا نقصی بر آنان بگیرد، با او چیزی نخورید و نیاشامید و بر جنازه‌اش [[نماز]] نخوانید.<ref>همان، ص۳۴، ‌به نقل از الکبائر، الذهبی، ص۲۳۸.</ref>
۲- طرد انتقاد کننده صحابه از جامعه: هر کسی از صحابه عیب‌جویی کند یا نقصی بر آنان بگیرد، با او چیزی نخورید و نیاشامید و بر جنازه‌اش [[نماز]] نخوانید.<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، 1376ش، ص۳۴، به نقل از الکبائر، الذهبی، ص۲۳۸.</ref>


بنابراین نظر، همه صحابه عادل بوده، سخنانشان صحیح و اعمالشان درست است، اگر چه سخن و عمل آنها با کتاب و [[سنت]] منافات داشته باشد، چون آنان [[مجتهد]] بوده و خود بهتر به سنت آگاهی داشتند.
بنابراین نظر، همه صحابه عادل بوده، سخنانشان صحیح و اعمالشان درست است، اگر چه سخن و عمل آنها با کتاب و [[سنت]] منافات داشته باشد، چون آنان [[مجتهد]] بوده و خود بهتر به سنت آگاهی داشتند.


ابن حجر می‌نویسد: اهل‌سنت بر این نظر که تمامی صحابه عادلند، اتفاق نظر دارند و به جز اندکی بدعت‌گزار (منظور [[شیعه|شیعه امامیه]]) کسی با آن مخالفت نکرده است و باید به پاکی و درستی اصحاب پیامبر(ص) معتقد باشیم. چون ثابت است که تمامی صحابه اهل بهشت بوده و هیچ یک از آنان وارد آتش نمی‌شود.<ref>همان، ص۳۱، به نقل از الاصابه، ص۹.</ref>
ابن حجر می‌نویسد: اهل‌سنت بر این نظر که تمامی صحابه عادلند، اتفاق نظر دارند و به جز اندکی بدعت‌گزار (منظور [[شیعه|شیعه امامیه]]) کسی با آن مخالفت نکرده است و باید به پاکی و درستی اصحاب پیامبر(ص) معتقد باشیم. چون ثابت است که تمامی صحابه اهل بهشت بوده و هیچ یک از آنان وارد آتش نمی‌شود.<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، 1376ش، ص۳۱، به نقل از الاصابه، ص۹.</ref>


آنان احادیثی مثل «اصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم»<ref>همان، ص۳۳ به نقل از آراء العلماء المسلمنی فی التقیه و الصحابه، ص۸۱.</ref> تمسک کرده عدالت صحابه، را ثابت می‌کنند؛ در حالی که خود این حدیث مورد طعن عده‌ای مانند [[ابن‌تیمیه]] می‌باشد.<ref>همان.</ref>{{پایان پاسخ}}
آنان احادیثی مثل «اصحابی کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم»<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، 1376ش، ص۳۳ به نقل از آراء العلماء المسلمنی فی التقیه و الصحابه، ص۸۱.</ref> تمسک کرده عدالت صحابه، را ثابت می‌کنند؛ در حالی که خود این حدیث مورد طعن عده‌ای مانند [[ابن‌تیمیه]] می‌باشد.<ref>یعقوب، احمد حسین، پژوهش در عدالت صحابه، ترجمه محمد قاضی زاده، نشر دارالثقلین، چاپ اول، 1376ش، ص۳۳ به نقل از آراء العلماء المسلمنی فی التقیه و الصحابه، ص۸۱.</ref>{{پایان پاسخ}}


{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}
==مطالعه بیشتر==
==مطالعه بیشتر==
۱. پژوهشی در عدالت صحابه ؛احمد حسین یعقوب، ترجمه قاضی‌زاده.
۱. پژوهشی در عدالت صحابه؛ احمد حسین یعقوب، ترجمه قاضی‌زاده.


{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}