تناقض اقتضائات بشری پیامبر(ص) با عصمت او: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶: خط ۱۶:
==دلایل عصمت پیامبر اسلام(ص)==
==دلایل عصمت پیامبر اسلام(ص)==


* مقام وجودی و تجرد تام پیامبر(ص):
* '''مقام وجودی و تجرد تام پیامبر(ص)''':
پیامبر اسلام(ص) به مقامی از قرب الهی رسیده است که قرآن از آن به «قاب قوسین»<ref>" تا [فاصله‌اش‏] به قدرِ [طول‏] دو [انتهای‏] کمان یا نزدیکتر شد" (نجم: ۹)</ref> تعبیر می‌کند و احدی از انس، جن و ملک به آن مقام نرسیده است. این مقام همان مقام انسان کامل است که کل جهان امکان زیر پوشش علمی و احاطه وجودی ایشان است.<ref>جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (سیره رسول اکرم در قرآن)، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۵، ج۸، ص۲۴۵؛ حسن‌زاده آملی، حسن، انسان کامل از دیگاه نهج البلاغه، انتشارات الف لام میم، تهران، ۱۳۸۳ ش، ص۵۲ به بعد</ref>  
پیامبر اسلام(ص) به مقامی از قرب الهی رسیده است که قرآن از آن به «قاب قوسین»<ref>" تا [فاصله‌اش‏] به قدرِ [طول‏] دو [انتهای‏] کمان یا نزدیکتر شد" (نجم: ۹)</ref> تعبیر می‌کند و احدی از انس، جن و ملک به آن مقام نرسیده است. این مقام همان مقام انسان کامل است که کل جهان امکان زیر پوشش علمی و احاطه وجودی ایشان است.<ref>جوادی آملی، عبداله، تفسیر موضوعی قرآن (سیره رسول اکرم در قرآن)، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۵، ج۸، ص۲۴۵؛ حسن‌زاده آملی، حسن، انسان کامل از دیگاه نهج البلاغه، انتشارات الف لام میم، تهران، ۱۳۸۳ ش، ص۵۲ به بعد</ref>  


همچنین ایشان محل تجلی وحی است.<ref>شعرا۱۹۳</ref> و در قرآن کریم آمده است: «لا یمسه الا المطهرون».<ref>"که جز پاک‌شدگان بر آن دست نزنند"(واقعه: ۷۹)</ref> بنابراین که خود، محل تجلی وحی است، باید مطهَّر باشد وگرنه امکان مسّ قرآن و محل تجلی وحی بودن برای او نخواهد بود. در قرآن از پیامبر به عنوان اولین مسلمان یاد می‌شود<ref>(انعام: ۱۶۳)</ref> و مشخص است که این اولویت ذاتی و رتبی است نه زمانی.<ref>جوادی آملی، عبداله، پیامبر رحمت، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۸، ص۹۳</ref> نیز قرآن از پیامبر اکرم به عنوان شاهد مطلق بر انبیا و امت‌های گذشته و آینده نام می‌برد.<ref>(نساء: ۴۱)</ref> پس پیامبر باید در قیامت، معصومانه بر همه جزئیاتی که در جهان امکان، در حیطه انسانیّت می‌گذرد و به همه امم مربوط است، شهادت دهد و همه خلافت‌ها، نبوت‌ها و ولایت‌ها زیر پوشش شهادت گواه گواهان، یعنی وجود رسول اکرم(ص) قرار گیرد.<ref>جوادی آملی، پیامبر رحمت، ص۹۵.</ref>
همچنین ایشان محل تجلی وحی است.<ref>شعرا۱۹۳</ref> و در قرآن کریم آمده است: «لا یمسه الا المطهرون».<ref>"که جز پاک‌شدگان بر آن دست نزنند"(واقعه: ۷۹)</ref> بنابراین که خود، محل تجلی وحی است، باید مطهَّر باشد وگرنه امکان مسّ قرآن و محل تجلی وحی بودن برای او نخواهد بود. در قرآن از پیامبر به عنوان اولین مسلمان یاد می‌شود<ref>(انعام: ۱۶۳)</ref> و مشخص است که این اولویت ذاتی و رتبی است نه زمانی.<ref>جوادی آملی، عبداله، پیامبر رحمت، انتشارات اسراء قم، ۱۳۸۸، ص۹۳</ref> نیز قرآن از پیامبر اکرم به عنوان شاهد مطلق بر انبیا و امت‌های گذشته و آینده نام می‌برد.<ref>(نساء: ۴۱)</ref> پس پیامبر باید در قیامت، معصومانه بر همه جزئیاتی که در جهان امکان، در حیطه انسانیّت می‌گذرد و به همه امم مربوط است، شهادت دهد و همه خلافت‌ها، نبوت‌ها و ولایت‌ها زیر پوشش شهادت گواه گواهان، یعنی وجود رسول اکرم(ص) قرار گیرد.<ref>جوادی آملی، پیامبر رحمت، ص۹۵.</ref>


* فلسفه بعثت، مقتضی عصمت:
* '''فلسفه بعثت، مقتضی عصمت''':
یکم: عصمت، لازمهٔ نقش تعلیمی و آموزشی پیامبری:
'''۱)''' عصمت، لازمه نقش تعلیمی و آموزشی پیامبری:


یکی از وظایف پیامبر، علاوه بر تلقی و ابلاغ وحی، تعلیم آن است.<ref>بقره ۱۲۹</ref>اگر پیامبر در تلقی، ابلاغ و تعلیم وحی سهو و نسیانی داشته باشد، نقض غرض شده و موجب بی‌اعتمادی مردم به او می‌شود.<ref>قدردان ملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، دفتر سوم: درباره پیامبر اعظم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش، ص۹۶</ref>حتی بعید نیست که موجب کثرت اختلافات در فهم احکام هم بشود. با پذیرش سهو و نسیان و خطا در پیامبر، هرکسی می‌تواند ادعا کند که در تعالیم رسول اکرم خطا بوده است و از انجام تعالیم آن تخطی کند. چرا که برای تشخیص خطا و اشتباه پیامبر، معیاری نیاز داریم و چون هیچ معیاری، جز خود پیامبر، در دست نداریم. علاوه بر این روایت صحیحی در بیان خطای پیامبر وجود ندارد. از این رو باید به عصمت مطلق تعلیمی پیامبر معتقد شویم.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی لکتاب و السنه و العقل، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۲ ق، ج۳، ص۱۶۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ ش، درس ۲۵، ص۶۶–۷۳</ref>
از وظایف پیامبر، علاوه بر تلقی و ابلاغ وحی، تعلیم آن است.<ref>(بقره: ۱۲۹)</ref> اگر پیامبر در تلقی، ابلاغ و تعلیم وحی سهو و نسیانی داشته باشد، نقض غرض شده و موجب بی‌اعتمادی مردم به او می‌شود.<ref>قدردان ملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، دفتر سوم: درباره پیامبر اعظم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ ش، ص۹۶.</ref> حتی بعید نیست که موجب کثرت اختلافات در فهم احکام هم بشود. با پذیرش سهو و نسیان و خطا در پیامبر، هرکسی می‌تواند ادعا کند که در تعالیم رسول اکرم خطا بوده است و از انجام تعالیم آن تخطی کند. چرا که برای تشخیص خطا و اشتباه پیامبر، معیاری نیاز داریم و چون هیچ معیاری، جز خود پیامبر، در دست نداریم. علاوه بر این روایت صحیحی در بیان خطای پیامبر وجود ندارد. از این رو باید به عصمت مطلق تعلیمی پیامبر معتقد شویم.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات علی هدی لکتاب و السنه و العقل، المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه، ۱۴۱۲ ق، ج۳، ص۱۶۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ ش، درس ۲۵، ص۶۶–۷۳.</ref>


دوم: عصمت لازمه نقش تربیتی و پرورشی پیامبری
'''۲)''' عصمت لازمه نقش تربیتی و پرورشی پیامبری:


از آنجا که پیامبر الگو و اسوه‌ای برای همه بشریت است<ref>احزاب ۲۱؛ ممتحنه ۴و ۶</ref>و هیچ قیدی بر این الگوبودن وارد نشده است؛ از این رو می‌توان گفت تمام اقوال و افعال رسول اکرم صلی الله علیه و اله اسوه است و پیروی از آن موجب نجات خواهد شد؛ بنابراین عصمت از لوازم اسوه‌بودن پیامبر است.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات، ص۱۷۰</ref>
از آنجا که پیامبر الگو و اسوه‌ای برای همه بشریت است<ref>(احزاب:۲۱)؛ (ممتحنه: ۴-۶)</ref> و هیچ قیدی بر این الگوبودن وارد نشده است؛ از این رو می‌توان گفت تمام اقوال و افعال رسول اکرم(ص) اسوه است و پیروی از آن موجب نجات خواهد شد؛ بنابراین عصمت از لوازم اسوه‌بودن پیامبر است.<ref>سبحانی، جعفر، الهیات، ص۱۷۰.</ref>


۵. آیات قرآن: در این باره آیات قرآنی بسیاری وجود دارد که در اینجا به برخی از آن اشاره می‌کنیم:<ref>برای اطلاع بیشتر رجوع شود: سبحانی، الهیات، ج۳، ص۱۹۲ به بعد؛ عسکری، سید مرتضی، عصمه انبیاء و الرسل، نرم‌افزار کلام، مؤسسه نور، ص۶۸ به بعد؛ رازی، فخرالدین، عصمه الانبیاء، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۹ ق، ص۱۲۱–۱۴۳</ref>
* '''آیات قرآن''':
۶.
در این‌باره آیات قرآنی بسیاری وجود دارد که در اینجا به برخی از آن اشاره می‌کنیم:<ref>برای اطلاع بیشتر رجوع شود: سبحانی، الهیات، ج۳، ص۱۹۲ به بعد؛ عسکری، سید مرتضی، عصمه انبیاء و الرسل، نرم‌افزار کلام، مؤسسه نور، ص۶۸ به بعد؛ رازی، فخرالدین، عصمه الانبیاء، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۰۹ ق، ص۱۲۱–۱۴۳.</ref>
۳–۱. اهتمام خداوند بر عدم ضلالت پیامبر


«و اگر فضل خدا و رحمت او بر تو نبود، طایفه‌ای از ایشان آهنگِ آن داشتند که تو را از راه به در کنند؛ و[لی‏] جز خودشان [کسی‏] را گمراه نمی‌سازند و هیچ گونه زیانی به تو نمی‌رسانند. خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت، و تفضّل خدا بر تو همواره بزرگ بود».<ref>نساء۱۱۳</ref>
۱) اهتمام خداوند بر عدم گمراهی پیامبر(ص):
 
«و اگر فضل خدا و رحمت او بر تو نبود، طایفه‌ای از ایشان آهنگِ آن داشتند که تو را از راه به در کنند؛ و[لی‏] جز خودشان [کسی‏] را گمراه نمی‌سازند و هیچ گونه زیانی به تو نمی‌رسانند. خدا کتاب و حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمی‌دانستی به تو آموخت، و تفضّل خدا بر تو همواره بزرگ بود».<ref>(نساء:۱۱۳).</ref>


این آیه دلالت می‌کند که خداوند با فضل خویش پیامبر را مطلقاً از گمراهی نجات داده است و نجات از گمراهی، انحصاری به مورد ذکر شده در آیه ندارد، بلکه این مورد به عنوان مثال ذکر شده است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷ ق، ج۵، ص۷۷؛ فضل الله، سید محمد حسین، من وحی القرآن، دار الملاک للطباعه و النشر، بیروت، ۱۴۱۹ ق، ج۷، ۴۵۳؛ اندلسی ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، دارالفکر، بیروت، ۱۴۲۰ ق، ج۴، ص۶۱؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی التفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵ ق، ج۳، ص۱۳۸؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربیه، بیروت، ۱۴۲۰ ق، ج۱۱، ص۲۱۶</ref>
این آیه دلالت می‌کند که خداوند با فضل خویش پیامبر را مطلقاً از گمراهی نجات داده است و نجات از گمراهی، انحصاری به مورد ذکر شده در آیه ندارد، بلکه این مورد به عنوان مثال ذکر شده است.<ref>طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۴۱۷ ق، ج۵، ص۷۷؛ فضل الله، سید محمد حسین، من وحی القرآن، دار الملاک للطباعه و النشر، بیروت، ۱۴۱۹ ق، ج۷، ۴۵۳؛ اندلسی ابوحیان، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، دارالفکر، بیروت، ۱۴۲۰ ق، ج۴، ص۶۱؛ آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی التفسیر القرآن العظیم، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۵ ق، ج۳، ص۱۳۸؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، داراحیاء التراث العربیه، بیروت، ۱۴۲۰ ق، ج۱۱، ص۲۱۶</ref>


۳–۲. علم لدنی پیامبر
۲) علم لدنی پیامبر(ص)
 
درباره علم لدنی پیامبر اسلام(ص) از نظر قرآن و روایات و مکاتب فلسفی و کلامی تردیدی وجود ندارد. گواه بر این مدعا بیش از هر چیز قرآن کریم است که بخشی از آیات آن به‌طور خاص به علم غیب و لدنی ارتباط دارد.<ref>برای توضیح بیشتر رک: نادم، محمد حسن، علم امام (مجموعه مقالات)، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، ۱۳۸۸.</ref> بنابراین کسی که دارای علم لدنی از جانب پروردگار است به حقیقت گناه نیز علم دارد و هیچ‌گاه گرفتار آن نخواهد شد. همچنین کسی که به حقیقت عالَم آگاه است، دچار خطا نخواهد شد.


درباره علم لدنی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از نظر قرآن و روایات و مکاتب فلسفی و کلامی تردیدی وجود ندارد. گواه بر این مدعا بیش از هرچیز قرآن کریم است که بخشی از آیات آن به‌طور خاص به علم غیب و لدنی ارتباط دارد.<ref>برای توضیح بیشتر رک: نادم، محمد حسن، علم امام (مجموعه مقالات)، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، چاپ اول، ۱۳۸۸</ref> بنابر این کسی که دارای علم لدنی از جانب پروردگار است به حقیقت گناه نیز علم دارد و هیچ‌گاه گرفتار آن نخواهد شد. همچنین کسی که به حقیقت عالَم آگاه است، دچار خطا نخواهد شد.
۳) مخلَصین، همان معصومانند!


۳–۳. مخلَصین، همان معصومانند!
شیطان پس از رانده‌شدن از بهشت، قسم می‌خورد که همه را گمراه کند. اما در ادامه، عجز خود را از گمراه کردن مخلَصان، یعنی کسانی که خداوند ایشان را برای خود پاک کرده است، بیان می‌کند.<ref>(ص: ۸۲–۸۳).</ref>یکی از بارزترین مصادیق مخلَصان، نبی اکرم(ص) است و شیطان هیچگاه بر او راه ندارد.<ref>عسکری، عصمه الانبیاء و الرسل، ص۹به بعد؛ سبحانی، عصمه الانبیاء، ص۶۶.</ref>


شیطان پس از رانده‌شدن از بهشت، قسم می‌خورد که همه را گمراه کند. اما در ادامه، عجز خود را از گمراه کردن مخلَصان، یعنی کسانی که خداوند ایشان را برای خود پاک کرده است، بیان می‌کند.<ref>ص ۸۲–۸۳</ref>یکی از بارزترین مصادیق مخلَصان، نبی اکرم صل الله علیه و اله است و شیطان هیچگاه بر او راه ندارد.<ref>عسکری، عصمه الانبیاء و الرسل، ص۹به بعد؛ سبحانی، عصمه الانبیاء، ص۶۶</ref>
۴) امر به اطاعت مطلق از پیامبر(ص)


۳–۴. امر به اطاعت مطلق از پیامبر
در قرآن به اطاعت از پیامبر در کنار اطاعت از خداوند امر شده است.<ref>(نسا: ۶۴)؛ (احزاب: ۶)؛ (نسا: ۵۹)؛ (نسا: ۶۹).</ref>این اطاعت هیچ قیدی را برنمی‌تابد. چرا که در کنار اطاعت از خداوند متعال بیان شده است. پس اطاعت از نبی در صورتی هم سنگ اطاعت از خداوند است که هیچگونه خطا و اشتباهی در فعل و قول او نباشد.<ref>سبحانی، عصمه الانبیاء، ص۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۴۰۴ و ج۱۴، ص۳۹۲؛ ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، نرم‌افزار جامع التفاسیر، مؤسسه نور، ج۴، ص۱۶۵.</ref>


در قرآن به اطاعت از پیامبر در کنار اطاعت از خداوند امر شده است.<ref>نسا۶۴؛ احزاب۶؛ نسا۵۹؛ نسا۶۹</ref>این اطاعت هیچ قیدی را برنمی‌تابد. چرا که در کنار اطاعت از خداوند متعال بیان شده است. پس اطاعت از نبی در صورتی هم سنگ اطاعت از خداوند است که هیچگونه خطا و اشتباهی در فعل و قول او نباشد.<ref>سبحانی، عصمه الانبیاء، ص۶۳؛ طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۴۰۴ و ج۱۴، ص۳۹۲؛ ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، نرم‌افزار جامع التفاسیر، مؤسسه نور، ج۴، ص۱۶۵</ref>
۵) عدم دسترسی ظالمان به مقام امامت


۳–۵. عدم دسترسی ظالمان به مقام امامت
در قرآن بیان شده است که امامت<ref>امامت مقامی است که به برخی از پیامبران من جمله پیامبر اکرم صل الله علیه و آله نیز داده شده است.</ref> به ظالمین نمی‌رسد.<ref>(بقره: ۱۲۴)</ref> در این آیه با نفی مطلق ظلم از امام ثابت می‌شود که امام باید معصوم باشد. چرا که گناه، حداقل، ظلم به خویشتن است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۳۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۷۴؛ بانو امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، انتشارات نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۶۹.</ref>


در قرآن بیان شده است که امامت<ref>امامت مقامی است که به برخی از پیامبران من جمله پیامبر اکرم صل الله علیه و آله نیز داده شده است.</ref>به ظالمین نمی‌رسد.<ref>بقره ۱۲۴</ref> در این آیه با نفی مطلق ظلم از امام ثابت می‌شود که امام باید معصوم باشد. چرا که گناه، حداقل، ظلم به خویشتن است.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ش، ج۱، ص۳۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۲۷۴؛ بانو امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، انتشارات نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۶۹</ref>
۶) آیه تطهیر


۳–۶. آیه تطهیر
خداوند می‌فرماید: «جز این نیست که خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‌بیت [پیامبر] دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.» آیه شریفه از یک اصل و قاعده کلی خبر می‌دهد که به موجب آن اراده و مشیت الهی بر زدودن هرگونه پلیدی و گناه از اهل بیت پیامبر تعلق گرفته است.<ref>قدردان ملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، دفتر سوم: درباره پیامبر اعظم، ص۹۶</ref> عالمان اسلامی در مصادیق اهل بیت اختلاف نظر دارند؛ اما قدر متیقن شمول آیه شریفه، رسول خدا (ص) به عنوان مصداق شاخص اهل‌بیت النبوه است و در آن هیچ اختلافی نیست.<ref>درباره این آیه بحث مستوفی شده است و احتیاج به توضیح بیش از این نیست. رجوع شود: طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۴ ش، ج۱۶، ص۴۶۲ به بعد؛ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۰۸ ق، ج۱۵، ۴۱۴ به بعد؛ نادم، علم امام، ص۴۷۱؛ صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۶۵ ش، ج۲۴ ص۱۱۲ به بعد؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰.</ref>


خداوند می‌فرماید: «جز این نیست که خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل‌بیت [پیامبر] دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.» آیه شریفه از یک اصل و قاعده کلی خبر می‌دهد که به موجب آن اراده و مشیت الهی بر زدودن هرگونه پلیدی و گناه از اهل بیت پیامبر تعلق گرفته است.<ref>قدردان ملکی، محمدحسین، پاسخ به شبهات کلامی، دفتر سوم: درباره پیامبر اعظم، ص۹۶</ref> عالمان اسلامی در مصادیق اهل بیت اختلاف نظر دارند؛ اما قدرمتیقن شمول آیه شریفه، حضرت رسول صلی الله علیه و آله به عنوان مصداق شاخص اهل‌بیت النبوه است و در آن هیچ اختلافی نیست.<ref>درباره این آیه بحث مستوفی شده است و احتیاج به توضیح بیش از این نیست. رجوع شود: طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، ۱۳۷۴ ش، ج۱۶، ص۴۶۲ به بعد؛ رازی، ابوالفتوح، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۴۰۸ ق، ج۱۵، ۴۱۴ به بعد؛ نادم، علم امام، ص۴۷۱؛ صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۶۵ ش، ج۲۴ ص۱۱۲ به بعد؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۵۵۹؛ فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۸، ص۳۰۰</ref>
۷) در گزارش‌های تاریخی از زندگی پیش و پس از بعثت پیامبر هیچ مورد معتبری یافت نمی‌شود که خطا یا عصیان و گناهی را به ایشان نسبت دهند.<ref>سبحانی، الهیات، ج۳، ص۲۰۹–۲۱۲</ref> اگر چنین موردی بود، حتماً دستاویزی برای مخالفان حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌شد تا برای تضعیف ایشان استفاده کنند.
۸) روایات نبوی و ائمه اطهار


۷. در گزارش‌های تاریخی از زندگی پیش و پس از بعثت پیامبر هیچ مورد معتبری یافت نمی‌شود که خطا یا عصیان و گناهی را به ایشان نسبت دهند.<ref>سبحانی، الهیات، ج۳، ص۲۰۹–۲۱۲</ref> اگر چنین موردی بود، حتماً دستاویزی برای مخالفان حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌شد تا برای تضعیف ایشان استفاده کنند.
#
#  روایات نبوی و ائمه اطهار
#
البته نمی‌توان برای اثبات عصمت انبیاء و ائمه(ع) به خود روایات ایشان استدلال نمود. لکن شواهد بسیاری در روایات وجود دارد مبنی بر عصمت پیامبر و ائمه که به دلیل پرهیز از تطویل در اینجا ذکر نمی‌شود.<ref>رک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار لجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق، ج۱۱، ص۷۲ به بعد</ref>
البته نمی‌توان برای اثبات عصمت انبیاء و ائمه(ع) به خود روایات ایشان استدلال نمود. لکن شواهد بسیاری در روایات وجود دارد مبنی بر عصمت پیامبر و ائمه که به دلیل پرهیز از تطویل در اینجا ذکر نمی‌شود.<ref>رک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار لجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ ق، ج۱۱، ص۷۲ به بعد</ref>