عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم میشود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده میشود، هم چنانکه قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد،<ref>نساء/۶۴.</ref> | وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم میشود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده میشود، هم چنانکه قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد،<ref>نساء/۶۴.</ref> | ||
یعنی در بین مردم به حق | یعنی در بین مردم به حق حکمرانی و قضاوت کنند. حضرت موسی(ع) نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمیدانستم. یک نفر از بنیاسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمیدادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی میانجامد و من سالها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ه. ش، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref> | ||
به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی (ره) منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمیدانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمیدانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد، بنابراین منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نیز جهل به بهترین وجه صلاح آن کار است. | به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی (ره) منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمیدانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمیدانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد، بنابراین منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نیز جهل به بهترین وجه صلاح آن کار است. |