عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در قرآن کریم می‌خوانیم که فرعون به حضرت موسی چنین گفت:
در قرآن کریم می‌خوانیم که فرعون به حضرت موسی چنین گفت: {{قرآن|ترجمه=آيا تو را در كودكى نزد خودمان پرورش نداديم و سال‌ها از عمر خود را در ميان ما نگذراندى؟ و كردى آن عمل (بدى) را كه خود كردى و تو از ناسپاسانى. موسی گفت: من آن کار را انجام دادم، در حالی که از گمراهان بودم.|سوره=شعراء|آیه=۱۸تا۲۰}}


آیا ما تو را بزرگ نکردیم و سال‌ها در میان ما بودی سرانجام یک نفر را کشتی و تو از ناسپاسانی.
<nowiki>هر چند از جمله: {{قرآن|من الضالین</nowiki><ref>شعراء/۲۰.</ref> و جمله {{قرآن|و لهم علیّ ذنبا}}<ref>شعراء/۱۴.</ref> استفاده می‌شود که ممکن است انبیاء(ع) قبل از نبوت مرتکب گناه شوند و در گمراهی و ضلالت باشند، ولی از این شبهه، مفسران تفسیرهای متعددی داده‌اند:
 
موسی گفت: من آن کار را انجام دادم، در حالی که از گمراهان بودم.<ref>شعراء/۲۰ تا ۱۸.</ref>
 
هر چند از جمله: {{قرآن|من الضالین<ref>شعراء/۲۰.</ref> و جمله {{قرآن|و لهم علیّ ذنبا}}<ref>شعراء/۱۴.</ref> سوره شعرا استفاده می‌شود که ممکن است انبیاء(ع) قبل از نبوت مرتکب گناه شوند و در گمراهی و ضلالت باشند، ولی از این شبهه، مفسران تفسیرهای متعددی داده‌اند:


بعضی از پاسخ‌ها درباره کلمه «ضلال» است، که مفسران برای پاسخ و رفع شبهه معنای دیگری برایش ارائه کرده‌اند که لازمه آن گناه بودن نیست، از جمله گفته‌اند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار می‌رود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که حضرت موسی(ع) می‌خواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه می‌خواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی می‌خواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود».
بعضی از پاسخ‌ها درباره کلمه «ضلال» است، که مفسران برای پاسخ و رفع شبهه معنای دیگری برایش ارائه کرده‌اند که لازمه آن گناه بودن نیست، از جمله گفته‌اند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار می‌رود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که حضرت موسی(ع) می‌خواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه می‌خواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی می‌خواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود».


وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ـ رحمه الله ـ ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم می‌شود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده می‌شود، هم چنان‌که قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد،<ref>نساء/۶۴.</ref>
وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم می‌شود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده می‌شود، هم چنان‌که قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}} هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد،<ref>نساء/۶۴.</ref>


یعنی در بین مردم به حق حکم‌رانی و قضاوت کنند. حضرت موسی نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمی‌دانستم. یک نفر از بنی‌اسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و من سال‌ها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ه‍. ش، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>
یعنی در بین مردم به حق حکم‌رانی و قضاوت کنند. حضرت موسی نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمی‌دانستم. یک نفر از بنی‌اسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و من سال‌ها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ه‍. ش، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>
خط ۲۰: خط ۱۶:
به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی (ره) منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمی‌دانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمی‌دانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد، بنابراین منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نیز جهل به بهترین وجه صلاح آن کار است.
به عبارت دیگر از نظر علامه طباطبایی (ره) منظور از «ضلال»، در آیه شریفه، این است که من در آن وقت نمی‌دانستم چگونه باید به این غائله خاتمه دهم و بهترین وجه خاتمه را نمی‌دانستم، لذا مشتی به او زدم و این اتفاق افتاد، بنابراین منظور از «ضلال»، جهل است و منظور از جهل، نیز جهل به بهترین وجه صلاح آن کار است.


بنابراین آیه، عصمت حضرت موسی زیر سؤال نمی‌رود، زیرا در قرآن تصریح شده بر این که حضرت موسی از بندگان مخلص بود.<ref>مریم/۵۱.</ref> و شیطان راهی به اغوای مخلصان ندارد، چنانچه خداوند متعال می‌فرماید:
بنابراین آیه، عصمت حضرت موسی زیر سؤال نمی‌رود، زیرا در قرآن تصریح شده بر این که حضرت موسی از بندگان مخلص بود.<ref>مریم/۵۱.</ref> و شیطان راهی به اغوای مخلصان ندارد.
 
شیطان گفت: پروردگارا من (نعمت‌های مادی را) در زمین در نظر آنها زینت می‌دهم و همگی را گمراه خواهم ساخت. مگر بندگان مخلصت را. (خداوند) فرمود: این راه مستقیمی است که بر عهدهٔ من است؛ که بر بندگانم تسلط نخواهی یافت.<ref>حجر/۴۲–۳۹.</ref>


با توجه به صراحت این آیات حضرت موسی از بندگان مخلص بود و این مقامی است بسیار با عظمت، مقامی توأم با مصونیت الهی از لغزش‌ها و انحراف‌ها، مقام نفوذ ناپذیری در برابر شیطان؛ و شخصیتی که دارای چنین مقام ارزشمندی باشد، هیچ وقت کاری که با عصمت او ناسازگار باشد انجام نمی‌دهد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، داراکتب الاسلامیه، ۱۳۵۳ه‍. ش، ج۱۳، ص۹۱.</ref>
<span></span>
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


خط ۳۲: خط ۲۵:


۲. راه و راهنماشناسی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، ج۱، ص۱۷۳، انتشارات اسلامی.
۲. راه و راهنماشناسی، استاد محمدتقی مصباح یزدی، ج۱، ص۱۷۳، انتشارات اسلامی.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
 
<span></span>


== منابع ==
== منابع ==