اثبات معاد بدون اثبات وجود خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} مدتي است که به تفکر پيرامون خدا و خلقت و معاد مي پردازم. ولي...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
مدتي است که به تفکر پيرامون خدا و خلقت و معاد مي پردازم. وليکن هرچه مي خواهم بدون در نظر گرفتن موجوديت خداوند معاد را اثبات کنم نمي توانم. من خداوند را تفکري در نظر گرفتم که فردي به نام محمد گفت او وجود دارد و سپس تفکرات خود را در قالب آن تفکر بيان کرد او گفت خداوند (آن تفکر) مي گويد: معاد وجود دارد. من اين حرف او را مورد بررسي قرار مي دهم (در قالب فردي کافر که خدا را تفکري مي داند و پايان همه چيز را نابودي مي داند). من از شما به عنوان يک مسلمان مي خواهم که معاد را که يکي از اصول دين شماست بدون در نظر گرفتن خداوند به عنوان موجودي کامل و خالق موجودات و تنها به عنوان تفکري به من اثبات نماييد.
مدتی است که به تفکر پیرامون خدا و خلقت و معاد می‌پردازم؛ ولیکن هرچه می‌خواهم بدون در نظر گرفتن موجودیت خداوند معاد را اثبات کنم نمی‌توانم. من خداوند را تفکری در نظر گرفتم که فردی به نام محمد گفت او وجود دارد و سپس تفکرات خود را در قالب آن تفکر بیان کرد او گفت خداوند (آن تفکر) می‌گوید: معاد وجود دارد. من این حرف او را مورد بررسی قرار می‌دهم (در قالب فردی کافر که خدا را تفکری می‌داند و پایان همه چیز را نابودی می‌داند). من از شما به عنوان یک مسلمان می‌خواهم که معاد را که یکی از اصول دین شماست بدون در نظر گرفتن خداوند به عنوان موجودی کامل و خالق موجودات و تنها به عنوان تفکری به من اثبات نمایید.
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
دنيا و جهان آخرت هر دو فعلي از افعال خداوند سبحان و مخلوقي از مخلوقات ذات باري تعالي هستند، و بدون اثبات فاعل، اثبات فعل او امکان پذير نيست. اين کار راجع به آخرت بسيار مشکل تر است، زيرا دنيا محسوس است و ما خود را در آن مي يابيم و يقين داريم وجود دارد، ولي جهان آخرت چون الان محسوس ما نيست و نمي توانيم نسبت به آن اشراف داشته باشيم به راحتي مورد انکار واقع مي شود.
دنیا و جهان آخرت هر دو فعلی از افعال خداوند سبحان و مخلوقی از مخلوقات ذات باری تعالی هستند، و بدون اثبات فاعل، اثبات فعل او امکان‌پذیر نیست. این کار راجع به آخرت بسیار مشکل‌تر است، زیرا دنیا محسوس است و ما خود را در آن می‌یابیم و یقین داریم وجود دارد، ولی جهان آخرت چون الان محسوس ما نیست و نمی‌توانیم نسبت به آن اشراف داشته باشیم به راحتی مورد انکار واقع می‌شود.


از طرفي مي توان گفت: چون جهان آخرت به عنوان هدف و غايت و علت غايي خلقت دنيا محسوب مي شود، چرا که عقل مي گويد اگر عالم خالق دارد و خالق آن هم حکيم است، نبايد کار دنيا همين جا تمام شود، زيرا در اين صورت خلقت دنيا کاري عبث و بيهوده خواهد بود، حال اگر فاعلي نباشد و نتوانيم فاعل را اثبات کنيم، فعل او و هدف او به راحتي قابل انکار است و اثبات آن غير ممکن مي گردد. جدا که غايت و هدف هميشه فاعلي ذي شعور و صاحب عقل و درايت مي خواهد، حال که فاعلي در کار نباشد، هدف و غايت او هم معنا ندارد.
از طرفی می‌توان گفت: چون جهان آخرت به عنوان هدف و غایت و علت غایی خلقت دنیا محسوب می‌شود، چرا که عقل می‌گوید اگر عالم خالق دارد و خالق آن هم حکیم است، نباید کار دنیا همین‌جا تمام شود، زیرا در این صورت خلقت دنیا کاری عبث و بیهوده خواهد بود، حال اگر فاعلی نباشد و نتوانیم فاعل را اثبات کنیم، فعل او و هدف او به راحتی قابل انکار است و اثبات آن غیرممکن می‌گردد. جدا که غایت و هدف همیشه فاعلی ذی‌شعور و صاحب عقل و درایت می‌خواهد، حال که فاعلی در کار نباشد، هدف و غایت او هم معنا ندارد.


لذا اگر کسي مادي گرا شد و وجود خداوند متعال را انکار کرد و معقتد شد دنيا خالق ندارد و تصادفي به وجود آمده است، اين شخص نمي تواند به معاد و جهان پس از مرگ معتقد باشد. زيرا او فاعل و خالق را انکار مي کند و زماني که فاعل وجود نداشته باشد، هدف و غايت او معنا ندارد.
لذا اگر کسی مادی گرا شد و وجود خداوند متعال را انکار کرد و معقتد شد دنیا خالق ندارد و تصادفی به وجود آمده است، این شخص نمی‌تواند به معاد و جهان پس از مرگ معتقد باشد. زیرا او فاعل و خالق را انکار می‌کند و زمانی که فاعل وجود نداشته باشد، هدف و غایت او معنا ندارد.


در نتيجه بدون در نظر گرفتن اصل اساسي توحيد و فاعليت خداوند سبحان و هدف و غايت او از خلقت دنيا و انسان ها و فرستادن رسل و شريعت و دين، معاد و جهاني پس از مرگ قابل اثبات نيست و نمي توان دليل عقلي بر وجود معاد ارائه کرد.
در نتیجه بدون در نظر گرفتن اصل اساسی توحید و فاعلیت خداوند سبحان و هدف و غایت او از خلقت دنیا و انسان‌ها و فرستادن رسل و شریعت و دین، معاد و جهانی پس از مرگ قابل اثبات نیست و نمی‌توان دلیل عقلی بر وجود معاد ارائه کرد.


از اينجاست که تمام دلايل عقلي که فلاسفه و متکلمين بر اثبات حيات بعد از مرگ ارائه کرده اند، به نوعي به فعل خداوند و صفات او بر مي گردد و بيشتر هدف و غايت کار او را در نظر داشته اند، يعني قبل از بحث از معاد ابتدا وجود خداوند متعال و سپس صفات او را اثبات کرده اند سپس به بحث معاد پرداخته و بر اثبات آن دليل اقامه کرده اند.
از اینجاست که تمام دلایل عقلی که فلاسفه و متکلمین بر اثبات حیات بعد از مرگ ارائه کرده‌اند، به نوعی به فعل خداوند و صفات او بر می‌گردد و بیشتر هدف و غایت کار او را در نظر داشته‌اند، یعنی قبل از بحث از معاد ابتدا وجود خداوند متعال و سپس صفات او را اثبات کرده‌اند سپس به بحث معاد پرداخته و بر اثبات آن دلیل اقامه کرده‌اند.


براي اثبات معاد و وجود جهان آخرت پس از مرگ، متکلمين اسلامي ادله عقلي زيادي از قبيل برهان حکمت، برهان عدل الهي، برهان رحمت الهي برهان لزوم و وفاي به عهد و برهان لزوم صدق صحبت هاي الهي را مطرح کرده اند، برهان حکمت مي گويد خداوند حکيم هرگز عمل عبث و بيهوده انجام نمي دهد و فعل او بدون غايت نيست، بلکه داراي هدف و غايت است. حال اگر زندگي آدمي محدود به دنيا باشد و جهاني پس از مرگ نباشد، کار خداوند حکيم لغو و بيهوده خواهد بود و مولاي حکيم هرگز کار لغو و بيهوده انجام نمي دهد.
برای اثبات معاد و وجود جهان آخرت پس از مرگ، متکلمین اسلامی ادله عقلی زیادی از قبیل برهان حکمت، برهان عدل الهی، برهان رحمت الهی برهان لزوم و وفای به عهد و برهان لزوم صدق صحبت‌های الهی را مطرح کرده‌اند، برهان حکمت می‌گوید خداوند حکیم هرگز عمل عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد و فعل او بدون غایت نیست، بلکه دارای هدف و غایت است. حال اگر زندگی آدمی محدود به دنیا باشد و جهانی پس از مرگ نباشد، کار خداوند حکیم لغو و بیهوده خواهد بود و مولای حکیم هرگز کار لغو و بیهوده انجام نمی‌دهد.


برهان عدل نيز مي گويد: يکي از صفات کماليه، عدل و عدالت است، پس خداوند متعال بايد عادل باشد و بين خوب و بد تمييز دهد، اين در حالي است که هميشه در دعوت انبياء دو دسته انسان وجود داشته است، عده اي به دعوت انبياء لبيک گفته و به او ايمان آورده و مؤمن گشته و بندگي خداوند سبحان را برگزيدند و عده اي نيز کافر گشته و با انبياء به مخالفت و بندگي شيطان پرداختند. اين دو دسته در دنيا مثل هم زندگي مي کردند، بلکه در بعضي موارد کفار بسيار بهتر از مؤمنين زندگي کرده اند؛ لذا اگر سراي ديگري نباشد که خداوند متعال به کار آنها حسابرسي کند و بين آنها تمييز دهد، عدل الهي لغو و بي معنا خواهد بود.
برهان عدل نیز می‌گوید: یکی از صفات کمالیه، عدل و عدالت است، پس خداوند متعال باید عادل باشد و بین خوب و بد تمییز دهد، این در حالی است که همیشه در دعوت انبیاء دو دسته انسان وجود داشته است، عده ای به دعوت انبیاء لبیک گفته و به او ایمان آورده و مؤمن گشته و بندگی خداوند سبحان را برگزیدند و عده ای نیز کافر گشته و با انبیاء به مخالفت و بندگی شیطان پرداختند. این دو دسته در دنیا مثل هم زندگی می‌کردند، بلکه در بعضی موارد کفار بسیار بهتر از مؤمنین زندگی کرده‌اند؛ لذا اگر سرای دیگری نباشد که خداوند متعال به کار آنها حسابرسی کند و بین آنها تمییز دهد، عدل الهی لغو و بی معنا خواهد بود.


برهان رحمت نيز روي رحمت الهي و اين که خداوند هيچ ميلي در انسان را لغو و بيهوده نمي افريند استوار است، که يکي از اين اميال، ميل به جاودانگي است که اگر آخرتي در کار نباشد اين ميل، لغو خواهد بود. برهان لزوم وفاي به عهد نيز مي گويد، خلف وعده از مولاي حکيم قبيح است، و خداوند حکيم که در قرآن خود وعده هاي بسياري داده است، بايد به اين وعده ها عمل کند، برهان صدق نيز مي گويد چون خداوند صادق است و دروغ که از صفات سلبيه است و در خداوند راه ندارد، و از طرفي خداوند در قرآن از قيامت و آخرت و بهشت و جهنم صحبت مي کند، لذا بايد اين موارد محقق شوند تا خداوند صادق باشد.<ref>رباني گلپايگاني، علي، عقايد اسلامي، انتشارات نصايح، معاونت پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۸۵ ـ ۱۹۳.</ref>
برهان رحمت نیز روی رحمت الهی و این که خداوند هیچ میلی در انسان را لغو و بیهوده نمی آفریند استوار است، که یکی از این امیال، میل به جاودانگی است که اگر آخرتی در کار نباشد این میل، لغو خواهد بود. برهان لزوم وفای به عهد نیز می‌گوید، خلف وعده از مولای حکیم قبیح است، و خداوند حکیم که در قرآن خود وعده‌های بسیاری داده است، باید به این وعده‌ها عمل کند، برهان صدق نیز می‌گوید چون خداوند صادق است و دروغ که از صفات سلبیه است و در خداوند راه ندارد، و از طرفی خداوند در قرآن از قیامت و آخرت و بهشت و جهنم صحبت می‌کند، لذا باید این موارد محقق شوند تا خداوند صادق باشد.<ref>ربانی گلپایگانی، علی، عقاید اسلامی، انتشارات نصایح، معاونت پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۸۵–۱۹۳.</ref>


تمام اين ادله اي که ذکر شد مربوط به صفات خداوند سبحان و فعل او و اثبات معاد از اين طريق بود. و چون فاعل نباشد و او را در نظر نگيريم، هدف او، عدل او، رحمت و صدق او و... همگي بي پايه و اساس خواهد بود.
تمام این ادله ای که ذکر شد مربوط به صفات خداوند سبحان و فعل او و اثبات معاد از این طریق بود؛ و چون فاعل نباشد و او را در نظر نگیریم، هدف او، عدل او، رحمت و صدق او و… همگی بی‌پایه و اساس خواهد بود.


حال با توجه به اين مطالب مي توان نتيجه گرفت: بدون در نظر گرفتن خداوند و بدون اثبات ذات باري تعالي، معاد و جهان پس از مرگ به هيچ وجه قابل اثبات نيست، لذا ابتدا بايد با ادله بسيار قوي و متقين و محکمي که هر گونه شک و شبهه را از دل آدمي مي زدايد، که توسط فلاسفه و متکلمين و حتي فلاسفه غرب بر اثبات خداوند سبحان ارائه شده است به اثبات خداوند سبحان بپردازيم و سپس به تفکر راجع به افعال و صفات او و معاد به عنوان فعل او پرداخت.
حال با توجه به این مطالب می‌توان نتیجه گرفت: بدون در نظر گرفتن خداوند و بدون اثبات ذات باری تعالی، معاد و جهان پس از مرگ به هیچ وجه قابل اثبات نیست، لذا ابتدا باید با ادله بسیار قوی و متقین و محکمی که هر گونه شک و شبهه را از دل آدمی می‌زداید، که توسط فلاسفه و متکلمین و حتی فلاسفه غرب بر اثبات خداوند سبحان ارائه شده است به اثبات خداوند سبحان بپردازیم و سپس به تفکر راجع به افعال و صفات او و معاد به عنوان فعل او پرداخت.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}
==معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:==


۱ـ آموزش عقايد، آيت الله مصباح يزدي.
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.


۲ـ الهيات، آيت الله جعفر سبحاني.
۲ـ الهیات، آیت الله جعفر سبحانی.


۳ـ تبيين براهين اثبات وجود خداوند، آيت الله جوادي آملي.
۳ـ تبیین براهین اثبات وجود خداوند، آیت الله جوادی آملی.


۴ـ آموزش کلام اسلامي، محمد سعيدي مهر، ج۲.
۴ـ آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج۲.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


==منابع==
== منابع ==
<references />
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =  
  | شاخه اصلی =
  | شاخه فرعی۱ =  
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۲ =  
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =  
  | شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =  
  | شناسه =
  | تیترها =  
  | تیترها =
  | ویرایش =  
  | ویرایش =
  | لینک‌دهی =  
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =  
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =  
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =  
  | ارجاعات =
  | بازبینی =  
  | بازبینی =
  | تکمیل =  
  | تکمیل =
  | اولویت =  
  | اولویت =
  | کیفیت =  
  | کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}

نسخهٔ ‏۲۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۷

سؤال

مدتی است که به تفکر پیرامون خدا و خلقت و معاد می‌پردازم؛ ولیکن هرچه می‌خواهم بدون در نظر گرفتن موجودیت خداوند معاد را اثبات کنم نمی‌توانم. من خداوند را تفکری در نظر گرفتم که فردی به نام محمد گفت او وجود دارد و سپس تفکرات خود را در قالب آن تفکر بیان کرد او گفت خداوند (آن تفکر) می‌گوید: معاد وجود دارد. من این حرف او را مورد بررسی قرار می‌دهم (در قالب فردی کافر که خدا را تفکری می‌داند و پایان همه چیز را نابودی می‌داند). من از شما به عنوان یک مسلمان می‌خواهم که معاد را که یکی از اصول دین شماست بدون در نظر گرفتن خداوند به عنوان موجودی کامل و خالق موجودات و تنها به عنوان تفکری به من اثبات نمایید.

دنیا و جهان آخرت هر دو فعلی از افعال خداوند سبحان و مخلوقی از مخلوقات ذات باری تعالی هستند، و بدون اثبات فاعل، اثبات فعل او امکان‌پذیر نیست. این کار راجع به آخرت بسیار مشکل‌تر است، زیرا دنیا محسوس است و ما خود را در آن می‌یابیم و یقین داریم وجود دارد، ولی جهان آخرت چون الان محسوس ما نیست و نمی‌توانیم نسبت به آن اشراف داشته باشیم به راحتی مورد انکار واقع می‌شود.

از طرفی می‌توان گفت: چون جهان آخرت به عنوان هدف و غایت و علت غایی خلقت دنیا محسوب می‌شود، چرا که عقل می‌گوید اگر عالم خالق دارد و خالق آن هم حکیم است، نباید کار دنیا همین‌جا تمام شود، زیرا در این صورت خلقت دنیا کاری عبث و بیهوده خواهد بود، حال اگر فاعلی نباشد و نتوانیم فاعل را اثبات کنیم، فعل او و هدف او به راحتی قابل انکار است و اثبات آن غیرممکن می‌گردد. جدا که غایت و هدف همیشه فاعلی ذی‌شعور و صاحب عقل و درایت می‌خواهد، حال که فاعلی در کار نباشد، هدف و غایت او هم معنا ندارد.

لذا اگر کسی مادی گرا شد و وجود خداوند متعال را انکار کرد و معقتد شد دنیا خالق ندارد و تصادفی به وجود آمده است، این شخص نمی‌تواند به معاد و جهان پس از مرگ معتقد باشد. زیرا او فاعل و خالق را انکار می‌کند و زمانی که فاعل وجود نداشته باشد، هدف و غایت او معنا ندارد.

در نتیجه بدون در نظر گرفتن اصل اساسی توحید و فاعلیت خداوند سبحان و هدف و غایت او از خلقت دنیا و انسان‌ها و فرستادن رسل و شریعت و دین، معاد و جهانی پس از مرگ قابل اثبات نیست و نمی‌توان دلیل عقلی بر وجود معاد ارائه کرد.

از اینجاست که تمام دلایل عقلی که فلاسفه و متکلمین بر اثبات حیات بعد از مرگ ارائه کرده‌اند، به نوعی به فعل خداوند و صفات او بر می‌گردد و بیشتر هدف و غایت کار او را در نظر داشته‌اند، یعنی قبل از بحث از معاد ابتدا وجود خداوند متعال و سپس صفات او را اثبات کرده‌اند سپس به بحث معاد پرداخته و بر اثبات آن دلیل اقامه کرده‌اند.

برای اثبات معاد و وجود جهان آخرت پس از مرگ، متکلمین اسلامی ادله عقلی زیادی از قبیل برهان حکمت، برهان عدل الهی، برهان رحمت الهی برهان لزوم و وفای به عهد و برهان لزوم صدق صحبت‌های الهی را مطرح کرده‌اند، برهان حکمت می‌گوید خداوند حکیم هرگز عمل عبث و بیهوده انجام نمی‌دهد و فعل او بدون غایت نیست، بلکه دارای هدف و غایت است. حال اگر زندگی آدمی محدود به دنیا باشد و جهانی پس از مرگ نباشد، کار خداوند حکیم لغو و بیهوده خواهد بود و مولای حکیم هرگز کار لغو و بیهوده انجام نمی‌دهد.

برهان عدل نیز می‌گوید: یکی از صفات کمالیه، عدل و عدالت است، پس خداوند متعال باید عادل باشد و بین خوب و بد تمییز دهد، این در حالی است که همیشه در دعوت انبیاء دو دسته انسان وجود داشته است، عده ای به دعوت انبیاء لبیک گفته و به او ایمان آورده و مؤمن گشته و بندگی خداوند سبحان را برگزیدند و عده ای نیز کافر گشته و با انبیاء به مخالفت و بندگی شیطان پرداختند. این دو دسته در دنیا مثل هم زندگی می‌کردند، بلکه در بعضی موارد کفار بسیار بهتر از مؤمنین زندگی کرده‌اند؛ لذا اگر سرای دیگری نباشد که خداوند متعال به کار آنها حسابرسی کند و بین آنها تمییز دهد، عدل الهی لغو و بی معنا خواهد بود.

برهان رحمت نیز روی رحمت الهی و این که خداوند هیچ میلی در انسان را لغو و بیهوده نمی آفریند استوار است، که یکی از این امیال، میل به جاودانگی است که اگر آخرتی در کار نباشد این میل، لغو خواهد بود. برهان لزوم وفای به عهد نیز می‌گوید، خلف وعده از مولای حکیم قبیح است، و خداوند حکیم که در قرآن خود وعده‌های بسیاری داده است، باید به این وعده‌ها عمل کند، برهان صدق نیز می‌گوید چون خداوند صادق است و دروغ که از صفات سلبیه است و در خداوند راه ندارد، و از طرفی خداوند در قرآن از قیامت و آخرت و بهشت و جهنم صحبت می‌کند، لذا باید این موارد محقق شوند تا خداوند صادق باشد.[۱]

تمام این ادله ای که ذکر شد مربوط به صفات خداوند سبحان و فعل او و اثبات معاد از این طریق بود؛ و چون فاعل نباشد و او را در نظر نگیریم، هدف او، عدل او، رحمت و صدق او و… همگی بی‌پایه و اساس خواهد بود.

حال با توجه به این مطالب می‌توان نتیجه گرفت: بدون در نظر گرفتن خداوند و بدون اثبات ذات باری تعالی، معاد و جهان پس از مرگ به هیچ وجه قابل اثبات نیست، لذا ابتدا باید با ادله بسیار قوی و متقین و محکمی که هر گونه شک و شبهه را از دل آدمی می‌زداید، که توسط فلاسفه و متکلمین و حتی فلاسفه غرب بر اثبات خداوند سبحان ارائه شده است به اثبات خداوند سبحان بپردازیم و سپس به تفکر راجع به افعال و صفات او و معاد به عنوان فعل او پرداخت.


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.

۲ـ الهیات، آیت الله جعفر سبحانی.

۳ـ تبیین براهین اثبات وجود خداوند، آیت الله جوادی آملی.

۴ـ آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج۲.


منابع

  1. ربانی گلپایگانی، علی، عقاید اسلامی، انتشارات نصایح، معاونت پژوهش، چاپ اول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۱۸۵–۱۹۳.