پرش به محتوا

کاربر:Rezapour/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
صفحه را خالی کرد
برچسب‌ها: خالی کردن واگردانی دستی
 
(۲۵۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== اختصاص سخن گفتن خداوند با حضرت موسی ==
اتّفق المسلمون تبعا للذكر الحكيم على كونه سبحانه متكلّما، و لكنّهم اختلفوا في تفسير كلامه.<ref>لب الأثر في الجبر و القدر-الأمر بين الأمرين، ص: 20</ref>


خداوند در سوره نساء آورده که «كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليماً؛ خداوند با موسى سخن گفت»<ref>سوره نساء، آیه ۱۶۴.</ref> همچنین در سوره اعراف خطاب به حضرت موسی(ع) فرموده که او را به جهت رسالت‌ها و سخن گفتن‌ها بر مردم برتری داده است.<ref>سوره اعراف، آیه۱۴۴.</ref>
خداوند در سوره بقره برتری دادن برخی از پیامبران بر برخی دیگر را ذکر می‌کند که برخی از این برتری بوسیله سخن گفتن با آن‌ها بوده است<ref>بقره، ۲۵۳.</ref> و مشهور مفسران این فضیلت گفتگو را برای حضرت موسی دانسته‌اند.<ref>المنار، ج۳، ص۴.</ref> اختصاص گفتگو با خداوند به حضرت موسی را نشانه این دانسته‌اند که این سخن گفتن غیر وحی رایجی بوده که به پیامبران می‌شده است.<ref>المنار، ج۳، ص۴.</ref> این سخن گفتن را فضیلتی برای حضرت موسی دانسته‌اند<ref name=":0">                        تفسير اثنا عشري، ج‏2، ص: 653</ref> که البته نبود آن، نقص و مشکلی در نبوت دیگر پیامبران نیست.<ref>مفاتيح الغيب، ج‏11، ص ۲۶۷</ref> در همین راستا صفت «کلیم الله» به معنای کسی که خدا با او سخن گفت، اختصاص به حضرت موسی دارد؛ زیرا او تنها پیامبری بود که بدون واسطه با خداوند، سخن گفت.<ref name=":1">تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲</ref>
در مقابل، برخی با این‌که صفت کلیم الله را مختص به موسی(ع) می‌دانند، اما اصل سخن گفتن بدون واسطه با خدواند اختصاص به موسی نداشته و خداوند در معراج با پیامبر اسلام نیز سخن گفت و روایات بر این سخن گفتن دلالت دارد.<ref name=":2">مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏2، ص: ۳۷۹</ref> سخن گفتن با خداوند را مخصوص پیامبر اسلام و موسی(ع) دانسته‌اند.<ref>تفسير جامع، ج‏2، ص: ۴۶۲.</ref>
صفت کلیم الله برای حضرت موسی سبب شد، یهودیان، کلیمی خوانده شوند.<ref>«[http://www.iranjewish.com/FAQ/FAQ29_Laghab.htm لقب جضرت موسی به فارسی چه می باشد و نبوت ایشان چگونه بود؟]»، انجمن کلیمیان تهران.</ref>
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» فائدته أنه سبحانه كلم موسى بلا واسطة إبانة له بذلك من سائر الأنبياء لأن جميعهم كلمهم الله سبحانه بواسطة الوحی<ref>مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: ۲۱۸</ref>
== روش‌های سخن گفتنِ خداوند ==
خداوند در سوره شوری سه روش برای سخن گفتن میان خداوند و بندگان، آورده است: «براى هيچ انسانى ممكن نيست كه با خدا (با ديد مستقيم و آشكارا) سخن گويد، مگر بوسيله وحى يا از پس پرده (مِنْ وَراءِ حِجابٍ) يا اينكه فرستاده‏‌اى از فرشتگان مأمور شود»<ref>سوره شوری، آیه۵۱.</ref>
گفتگو با حضرت موسی(ع) را از نوع دوم و گفتگو مستقیم، بدون واسطه و تنها از پس پرده دانسته‌اند.<ref name=":3">                        تفسير الكاشف، ج‏2، ص: 495</ref> در این نوع گفتگو، کلام به مخاطب می‌رسد اما گوینده کلام دیده نمی‌شود؛ زیرا یک حجاب و مانعی وجود دارد که از دیدن متکلم جلوگیری می‌کند. این نوع گفتگو اختصاص به حضرت موسی(ع) داشته است.<ref>تفسير من وحي القرآن، ج‏20، ص: ۲۰۲</ref>
امام علی(ع)‌ در ذیل گفتاری، سخن گفتن خداوند با حضرت موسی(ع) را گفتاری بدون دخالت اعضا و جوارح مادی مثل دهان دانسته است.<ref>التوحيد (للصدوق)، ص: 79</ref> امام رضا(ع) نیز سخن گفتن خداوند با مخلوقات را غیر از سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر دانسته و سخن گفتن خداوند را بدون استفاده از دهان و زبان دانسته است.<ref>بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏4، ص: 152</ref>
== چگونگی سخن گفتن ==
موضوع سخن گفتن خداوند با موسی(ع) موجب اختلاف گروه‌های مختلف از جمله اشاعره و معتزله شد.<ref>                        تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج‏2، ص: 421</ref> علامه طباطبایی نویسنده تفسیر المیزان معتقد است سخن گفتن خداوند امر حقیقی بوده که آثاری مانند سخن گفتن‌های عادی نیز برای آن وجود داشته است. او معتقد است نمی‌توان این سخن گفتن را مجازی دانست، اما باید آن‌را شکل خاصی از سخن گفتن دانست.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: 315</ref>
=== نامعلوم بودن نوع سخن ===
و لكن لا يعلم أحد طبيعة هذا الحجاب، و كيف تم، و قد سكت اللّه عن ذلك، فنسكت نحن عما سكت اللّه عنه<ref name=":3" />
و كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً "تَكْلِيماً" مصدر معناه التأكيد، يدل على بطلان من يقول: خلق لنفسه كلاما في شجرة فسمعه موسى، بل هو الكلام الحقيقي الذي يكون به المتكلم متكلما. قال النحاس: و أجمع النحويون على أنك إذا أكدت الفعل بالمصدر لم يكن مجازا<ref>                        الجامع لأحكام القرآن، ج‏6، ص: 18</ref>
«وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» إشارة إلى أن ما تلقّى موسى من كلمات ربّه لم يكن عن وحي ينقل إليه كلمات اللّه، كما كان يفعل جبريل مع أنبياء اللّه، و إنما كان تلقيا مباشرا من اللّه سبحانه: «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» و فى تأكيد هذا الخبر ما يدفع أي احتمال لمجاز، بل إنّ هذا الذي تلقاه موسى من ربّه، كان مما كلّمه اللّه به، و كتبه له فى الألواح<ref>التفسير القرآني للقرآن، ج‏3، ص: 101</ref>
فقد: ظهر أن ما يكشف به الله سبحانه عن معنى مقصود إفهامه للنبي كلام حقيقة، و هو سبحانه و إن بين لنا إجمالا أنه كلام حقيقة على غير الصفة التي نعدها من الكلام الذي نستعمله، لكنه تعالى لم يبين لنا و لا نحن تنبهنا من كلامه أن هذا الذي يسميه كلاما يكلم به أنبياءه ما حقيقته؟ و كيف يتحقق؟ غير أنه على أي حال لا يسلب عنه خواص الكلام المعهود عندنا و يثبت عليه آثاره و هي تفهيم المعاني المقصودة و إلقاؤها في ذهن السامع<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏2، ص: ۳۱۶.</ref>
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً» و معنى ذلك أنه ليس ذلك على بيان كالكلام بل كلمة في الحقيقة. و قيل في معنى «تكليما» أنه كلمه تكليما شريفاً عظيماً.<ref>التبيان في تفسير القرآن، ج‏3، ص: 240</ref>
=== خلق کلام ===
وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً  بأن خلق الصوت فسمعه الكليم عليه السّلام<ref>                        تبيين القرآن، ص: 115</ref>
سخن گفتن خدا با موسى ع از اين طريق بوده است كه امواج صوتى را در فضا يا اجسام مى‏آفريد، گاهى اين امواج صوتى از لابلاى" شجره وادى ايمن"، و گاهى در" كوه طور" به گوش موسى ع می‌رسيد.<ref>تفسير نمونه، ج‏6، ص: 363</ref>
«14» مسألة: اللَّه تعالى متكلم لا بجارحة
[بمعنى أنه أوجد الكلام في جسم من الأجسام لإيصال غرضه الى الخلق‏[1]]، بدليل قوله تعالى‏ «وَ كَلَّمَ‏ اللَّهُ‏ مُوسى‏ تَكْلِيما<ref>الرسائل العشر، ص: 95</ref>
==پانویس==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۰۷:۰۲