فخرفروشی: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }} {{شروع متن}} {{سوال}} اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟ {{پایان سوال}} '''{{پاسخ}}''' ... == منابع == {{پانویس|۲}} {{شاخه | شاخه اصلی = | شاخه فرعی۱ = | شاخه فرعی۲ = | شاخه فرعی۳ = }} {{تکمیل مقاله | شناسه = شد | تیترها = شد | ویرایش =...» ایجاد کرد) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
'''{{پاسخ}}''' | '''{{پاسخ}}''' | ||
... | ... | ||
از آيات فوق استفاده مىشود كه يكى از عوامل اصلى تفاخر و تكاثر و فخر فروشى همان جهل و نادانى نسبت به پاداش و كيفر الهى و عدم ايمان به معاد است. از اين گذشته جهل انسان به ضعفها و آسيبپذيريهايش، به آغاز پيدايش و سرانجامش، از عوامل ديگر اين كبر و غرور و تفاخر است، به همين دليل قرآن مجيد براى درهم شكستن اين تفاخر و تكاثر سرگذشت اقوام پيشين را در آيات مختلف بازگو مىكند كه چگونه اقوامى با داشتن امكانات و قدرت فراوان با وسائل سادهاى نابود شدهاند. | |||
با وزش بادها، با يك جرقه آسمانى (صاعقه)، با يك زمين لرزه، با نزول باران بيش از حد، خلاصه با" آب" و" باد" و" خاك" و گاه با" سجيل" و" پرندگان كوچك"، نابود شدند و از ميان رفتند. | |||
با اينحال اينهمه تفاخر و غرور براى چيست؟!. عامل ديگرى براى اين امر همان احساس ضعف و حقارت ناشى از شكستها است كه افراد براى پوشاندن شكستهاى خود پناه به تفاخر و فخرفروشى مىبرند، و لذا در حديثى از امام صادق ع ما من رجل تكبر او تجبر الا لذلة وجدها فى نفسه: " هيچكس تكبر و فخرفروشى نمىكند مگر به خاطر ذلتى كه در نفس خود مىيابد" [1] و لذا هنگامى كه احساس كند به حد كمال رسيده است.ص۲۸۱.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷،</ref> | |||
در حديث ديگرى از امام باقر ع مىخوانيم: ثلاثة من عمل الجاهلية: الفخر بالانساب، و الطعن فى الاحساب، و الاستسقاء بالانواء: " سه چيز است كه از عمل جاهليت است: تفاخر به نسب، و طعن در شخصيت و شرف خانوادگى افراد، و طلبيدن باران به وسيله ستارگان" [1] در حديث ديگرى از امير مؤمنان على ع مىخوانيم: اهلك الناس اثنان: خوف الفقر، و طلب الفخر: " دو چيز مردم را هلاك كرده: ترس از فقر (كه انسان را وادار به جمع مال از هر طريق و با هر وسيله مىكند) و تفاخر" [2] و به راستى از مهمترين عوامل حرص و بخل و دنياپرستى و رقابتهاى مخرب و بسيارى از مفاسد اجتماعى همين ترس بى دليل از فقر و تفاخر و برترىجويى در ميان افراد و قبائل و امتها است.ص۲۸۲.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، </ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۳۲
خطا در ایجاد بندانگشتی: /bin/bash: convert: command not found | این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
' ...
از آيات فوق استفاده مىشود كه يكى از عوامل اصلى تفاخر و تكاثر و فخر فروشى همان جهل و نادانى نسبت به پاداش و كيفر الهى و عدم ايمان به معاد است. از اين گذشته جهل انسان به ضعفها و آسيبپذيريهايش، به آغاز پيدايش و سرانجامش، از عوامل ديگر اين كبر و غرور و تفاخر است، به همين دليل قرآن مجيد براى درهم شكستن اين تفاخر و تكاثر سرگذشت اقوام پيشين را در آيات مختلف بازگو مىكند كه چگونه اقوامى با داشتن امكانات و قدرت فراوان با وسائل سادهاى نابود شدهاند.
با وزش بادها، با يك جرقه آسمانى (صاعقه)، با يك زمين لرزه، با نزول باران بيش از حد، خلاصه با" آب" و" باد" و" خاك" و گاه با" سجيل" و" پرندگان كوچك"، نابود شدند و از ميان رفتند.
با اينحال اينهمه تفاخر و غرور براى چيست؟!. عامل ديگرى براى اين امر همان احساس ضعف و حقارت ناشى از شكستها است كه افراد براى پوشاندن شكستهاى خود پناه به تفاخر و فخرفروشى مىبرند، و لذا در حديثى از امام صادق ع ما من رجل تكبر او تجبر الا لذلة وجدها فى نفسه: " هيچكس تكبر و فخرفروشى نمىكند مگر به خاطر ذلتى كه در نفس خود مىيابد" [1] و لذا هنگامى كه احساس كند به حد كمال رسيده است.ص۲۸۱.[۱]
در حديث ديگرى از امام باقر ع مىخوانيم: ثلاثة من عمل الجاهلية: الفخر بالانساب، و الطعن فى الاحساب، و الاستسقاء بالانواء: " سه چيز است كه از عمل جاهليت است: تفاخر به نسب، و طعن در شخصيت و شرف خانوادگى افراد، و طلبيدن باران به وسيله ستارگان" [1] در حديث ديگرى از امير مؤمنان على ع مىخوانيم: اهلك الناس اثنان: خوف الفقر، و طلب الفخر: " دو چيز مردم را هلاك كرده: ترس از فقر (كه انسان را وادار به جمع مال از هر طريق و با هر وسيله مىكند) و تفاخر" [2] و به راستى از مهمترين عوامل حرص و بخل و دنياپرستى و رقابتهاى مخرب و بسيارى از مفاسد اجتماعى همين ترس بى دليل از فقر و تفاخر و برترىجويى در ميان افراد و قبائل و امتها است.ص۲۸۲.[۲]