اصلاح زبان: تفاوت میان نسخهها
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
رابطهاى كه ميان اصلاح زبان و قلب و ايمان در اين حديث آمده، دقيق و حساب شده است. تجربه نشان داده كه آلودگى زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بيهوده، قلب را تاريك و روح را تهى از معنويت مىكند و بديهى است هنگامى كه قلب، تاريك شود جاى درخشش نور ايمان نخواهد بود. قرآن مجيد در يك تعبير حساب شده مىگويد: « «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، تقواى الهى پيشه كنيد و سخن حق بگوييد تا خدا اعمال شما را اصلاح كند». [1] سوره احزاب، آيات 70 و 71. بنابر اين رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ايمان، يك رابطه روشنى است. همه مربوط به اصلاح زبان بود كه مهمترين گام در راه خودسازى و قرب الى اللّه است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.</ref> | رابطهاى كه ميان اصلاح زبان و قلب و ايمان در اين حديث آمده، دقيق و حساب شده است. تجربه نشان داده كه آلودگى زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بيهوده، قلب را تاريك و روح را تهى از معنويت مىكند و بديهى است هنگامى كه قلب، تاريك شود جاى درخشش نور ايمان نخواهد بود. قرآن مجيد در يك تعبير حساب شده مىگويد: « «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، تقواى الهى پيشه كنيد و سخن حق بگوييد تا خدا اعمال شما را اصلاح كند». [1] سوره احزاب، آيات 70 و 71. بنابر اين رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ايمان، يك رابطه روشنى است. همه مربوط به اصلاح زبان بود كه مهمترين گام در راه خودسازى و قرب الى اللّه است.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.</ref> | ||
علماى اخلاق اهميت خاصى براى اصلاح زبان قائل هستند و اصلاح آن را نشانه تكامل روح و تقويت فضائل و ملكات برجسته اخلاقى مىدانند.<ref>مكارم شيرازى، ناصر، زندگى در پرتو اخلاق، قم، سرور، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.</ref> | |||
== جایگاه سکوت در اصلاح زبان == | == جایگاه سکوت در اصلاح زبان == |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۱۰
خطا در ایجاد بندانگشتی: /bin/bash: convert: command not found | این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
اصلاح زبان در متون دینی چه جایگاهی دارد؟
'
اصلاح زبان ....
اهمیت
در بسيارى از روايات درباره اصلاح زبان و اهمّيّت فوقالعادهاى براى هر دو بيان گرديده است، و از نظر علماى اخلاق نيز اين دو داراى اهمّيّت ويژهاى هستند، تا آنجا كه آنها معتقدند سالكان راه حق بدون رعايت سكوت و بدون حفظ زبان از انواع گناهانى كه به آن آلوده مىشوند به جائى نمىرسند، هرچند در رياضتهاى بدنى و روحانى و انجام انواع عبادات كوشا باشند.ج۱، ص۲۹۸.
زبان در عين اين كه يكى از بزرگترين نعمتهاى پروردگار است تا چه اندازه خطرناك مىتواند باشد تا آنجا كه سرچشمه گناهان بىشمار مىگردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مىكشد.ص۳۱۸.
اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مىشود. آرى! بىمطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مىگيرد، غوطهور مىسازد!ص..۳۲۰.[۱]
رابطهاى كه ميان اصلاح زبان و قلب و ايمان در اين حديث آمده، دقيق و حساب شده است. تجربه نشان داده كه آلودگى زبان به انواع گناهان و سخنان لغو و بيهوده، قلب را تاريك و روح را تهى از معنويت مىكند و بديهى است هنگامى كه قلب، تاريك شود جاى درخشش نور ايمان نخواهد بود. قرآن مجيد در يك تعبير حساب شده مىگويد: « «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ»؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، تقواى الهى پيشه كنيد و سخن حق بگوييد تا خدا اعمال شما را اصلاح كند». [1] سوره احزاب، آيات 70 و 71. بنابر اين رابطه لازم و ملزوم بودن اصلاح زبان و اصلاح قلب و اصلاح ايمان، يك رابطه روشنى است. همه مربوط به اصلاح زبان بود كه مهمترين گام در راه خودسازى و قرب الى اللّه است.[۲]
علماى اخلاق اهميت خاصى براى اصلاح زبان قائل هستند و اصلاح آن را نشانه تكامل روح و تقويت فضائل و ملكات برجسته اخلاقى مىدانند.[۳]
جایگاه سکوت در اصلاح زبان
اهمّيّت «صَمْت» (سكوت) در روايات اسلامى بازتاب بسيار گستردهاى دارد، و نكتههاى دقيق و ظريفى درباره آن بيان شده، و آثار و ثمرات آن با تعبيرات جالبى تشريح شده است، كه به بخشى از آن ذيلًا اشاره مىشود. در زمينه تأثير سكوت در تعميق تفكّر و استوارى عقل، از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود: هنگامى كه مؤمن را خاموش ببينيد به او نزديك شويد كه دانش و حكمت به شما القا مىكند، و مؤمن كمتر سخن مىگويد و بسيار عمل مىكند، و منافق بسيار سخن مىگويد و كمتر عمل مىكند.»
در حديث ديگرى در همين زمينه از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه فرمود: نشانه عاقل فكر كردن و نشانه فكر كردن، سكوت نمودن است.» در حديث ديگرى از امام اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است: بسيار خاموشى برگزين تا فكرت زياد شود، و عقلت نورانى گردد، و مردم از دست (و زبان) تو سالم بمانند!»ص۳۰۲.
يعنى اهمّيّت سكوت و صمت و تأثير آن در تهذيب نفوس و اخلاق گذشت، در واقع يكى از طرق اساسى براى پيشگيرى از آفات زبان است.ص۳۰۷.[۴]
مراد از سكوت، سكوت مطلق نيست- زيرا بسيارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است- بلكه منظور از قِلّةُ الكلام (كم سخن گفتن) يا به تعبير ديگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است. به همين دليل، در حديثى از اميرمؤمنان على عليه السلام مىخوانيم: كسى كه سخن بسيار بگويد خطا و لغزش او فراوان مىشود؛ و كسى كه خطا و لغزشش فراوان گردد، حياء او كم مىشود؛ و كسى كه حيائش كم شود، پرهيزگارىاش كم مىشود؛ و كسى كه ورعش كم شود، قلبش مىميرد؛ و كسى كه قلبش بميرد، داخل آتش دوزخ مىشود!» (نخست انديشه كردن سپس گفتار).ص۳۲۰.
آفات زبان
محقّق بزرگوار مرحوم «فيض كاشانى» در كتاب «المحجّة البيضاء»، و «غزالى» در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان گناهان زبان ذكر كردهاند، از جمله غزالى بيست نوع انحراف و آفت براى زبان شمرده؛ به اين ترتيب:
1- گفتگو كردن در امورى كه به انسان مربوط نيست (و در سرنوشت او اثر مادّى و معنوى ندارد).
2- بيهوده گويى و پرحرفى
3- گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده
4- جدال و مراء (منظور از «جدال» جرّو بحثهايىاست كه براى تحقير ديگران انجام مىشود، و «مراء» به معنى بحثهايى است كه به عنوان اظهار فضل و برترى جويى است.)
5- خصومت و نزاع و لجاج در كلام
6- تكلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافيه پردازى و مانند آن
7- بد زبانى و دشنام
8- لعن كسى كه مستحقّ لعن نيست
9- غنا و اشعار (منظور اشعارى است كه محتواى باطل دارد يا با آهنگ لهوى خوانده مىشود.)
10- مزاح و شوخىهاى ركيك و زشت
11- سخريّه و استهزاى ديگران
12- فاش كردن اسرار مردم
13- وعدههاى دروغين
14- دروغ و خبرهاى خلاف گفتن.ص۳۱۶.
15- غيبت كردن
16- سخن چينى (حرف اين را براى آن بردن و ميان دو نفر يا دو گروه نفاق و آشوب بپا كردن.)
17- نفاق در سخن (كه در تعبيرات عربى به چنين كسان ذوللِّسانين گفته مىشود؛ مثلًا، در پيش رو چيزى بگويد و در پشت سر چيز ديگر.)
18- مدح نا به جا و ستايش از كسانى كه شايسته ستايش نيستند
19- نسنجيده و بىمطالعه سخن گفتن كه غالباً توأم با خطاها و خلافها است
20- سؤال از مسائل پيچيدهاى كه درك آن خارج از توان فكرى سؤال كننده است.ص۳۱۷.
1- تهمت زدن
2- شهادت به باطل
3- خودستايى
4- نشر شايعات بىاساس و اكاذيب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذكر احتمال باشد.
5- خشونت در سخن و بى ادبى در كلام
6- اصرار بى جا (مانند اصرار بنىاسرائيل در مورد گاوى كه مأمور به ذبح آن بودند.)
7- ايذاء ديگران با گفتار، و به اصطلاح نيش زبان زدن
8- مذمّت كسى كه سزاوار مذمّت نيست
9- كفران و ناسپاسى با زبان
10- تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف ص.۳۱۸.[۵]
منابع
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، پيام امام امير المومنين(ع)، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۵۸۷.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، زندگى در پرتو اخلاق، قم، سرور، ۱۳۸۶ش، ص۷۱.
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،
- ↑ مكارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، مدرسه الامام على بن ابى طالب( ع)، قم، ۱۳۷۷ش،