مذاهب چهارگانه از دیدگاه وهابیت: تفاوت میان نسخه‌ها

Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
Article-dot.png
از ویکی پاسخ
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آیا فرقه وهابیت باب اجتهاد را باز كرده و تقلید از مذاهب اربعه را قبول ندارد؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} وهابی‌ها قائل اند که تقلید از مذاهب چهارگانه اهل سنت جایز نیست؛ زیرا اجتهاد بر همگان واجب است. آنان با وجود اینکه تقلید را جای...» ایجاد کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۴

سؤال

آیا فرقه وهابیت باب اجتهاد را باز كرده و تقلید از مذاهب اربعه را قبول ندارد؟


وهابی‌ها قائل اند که تقلید از مذاهب چهارگانه اهل سنت جایز نیست؛ زیرا اجتهاد بر همگان واجب است. آنان با وجود اینکه تقلید را جایز نمی دانند در بسیاری از مسائل فقهی از احمد بن حنبل پیروی می کنند و نیز به سلف صالح رجوع كرده و افكار و عقاید آنان را ملاك اجرا و عمل خود قرار می دهند.

اختلاف وهابیت با اهل سنت در مسئله اجتهاد و تقلید

یكی از اساسی ترین اختلاف‌های وهابیت با دیگر گروه‌های اهل سنت این است كه وهابیت بر خلاف دیگر مذاهب اهل سنت معتقداند باب اجتهاد باز است و از مذاهب اربعه تقلید نمی‌كنند و حرف فقهای مذاهب اربعه كه می‌گویند اجتهاد بعد از چهارمذهب محال است را باطل می‌دانند.[۱]

وهابیان به اصل اجتهاد آزاد معتقد هستند و تقلید از مذاهب چهارگانه را لازم نمی‌دانند. محمد ابن اسماعیل صنعانی از معاصران ابن عبدالوهاب و از بنیانگذاران مذهب وهابیت می‌نویسد: فقهای مذاهب چهارگانه اجتهاد بر خلاف این مذهب را جایز نمی‌شمارند ولی این سخنی است نادرست که جز شخص جاهل و نادان لب به آن نمی‌گشاید؛[۲] بنابراین، وهابیان بر خلاف مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) قائل به انفتاح باب اجتهادند و سخن فقهای مذاهب چهارگانه را که می‌گویند اجتهاد بعد از چهار مذهب جایز نیست، باطل می‌شمارند.[۳]

وهابیان می‌گویند دلیلی نداریم كه فقط این چهار نفر می‌توانسته اند به اجتهاد برسند. ابن تیمیه برخلاف سخن صنعانی بدون گفته است که همه مذاهب چهار گانه گفته اند که کسی از آنان تقلید نکند. وهابیان برای اثبات این تفكر از سخنان بزرگان خود شاهد و مؤید می‌آورند از جمله اینكه احمد بن حنبل گفته است: از من تقلید نكنید، از مالك، شافعی، اوزاعی و ثوری تقلید، نكنید زیرا آنان احكام را استنباط كردند شما نیز چنین كنید.[۴]

سران وهابیت با تعابیر تندی به تقلید اهل سنت از مذاهب چهارگانه اعتراض کرده اند و ان را از مصادیق تقلید کورکورانه دانسته‌اند. ابن تیمیه در مورد تقلید از این مذاهب می‌گوید: «هر کس بگوید: من در فقه، شافعی هستم و از نظر کلامی، اشعری هستم، این دو سخن ضد هم هستند بلکه بالاتر از آن چنین اعتقادی از ارتداد محسوب می‌گردد».[۵]

وجوب اجتهاد بر همه مسلمانان

بعد از اینکه بیان شد وهابیت تقلید از امامان چهار گانه اهل سنت را بدعت می‌دانند لازم است یادآوری شود در نگاه علمای وهابی، برای همه مردم واجب است خودشان به درجه اجتهاد برسند، و حدالامکان تقلید نکنند، و اگر کسی نتوانست در همه مسائل اجتهاد کند، باید تا جایی که می‌تواند، اجتهاد کند و از تقلید بپرهیزد، اما آنجایی که از اجتهاد عاجز شد می‌تواند تقلید نماید .به عنوان نمونه ابن تیمیه در این رابطه می‌گوید: «برخی از مردم کسانی هستند که در همه امور از شناخت ادله تفصیلی عاجز اند پس تنها در این موارد تکلیف از او ساقط می گردد نه اینکه در همه امور تفقه از او ساقط گردد بلکه در اموری که قدرت دارد لازم است تفقه کند».[۶]

تعارض در مبنای وهابیت

وهابی‌ها از یک سو تقلید را جایز نمی‌داند اما از سوی دیگر بنابر ادعای خودشان برای فهم مسائل دینی به سلف صالح مراجعه نموده و از آنان تقلید می‌کنند. همچنین در جاهایی كه نصّی وجود نداشته باشد به فتوای احمد بن حنبل مراجعه می‌نمایند.

محمد بن عبد اللطیف یکی از نوادگان محمد بن عبد الوهاب در اواخر رساله پنجم از رسائل «الهدیه السنّیه» می‌نویسد: «مذهب ما، احمد بن حنبل است و ما مدعی اجتهاد و طرفدار آن نیستیم ،ولی اگر سنت وحدیث صحیحی از پیامبر بر ما معلوم گردد ،بدان عمل می‌کنیم و سخن هیچ کس را بر آن مقدم نمی‌داریم».[۷] عبدالله پسر محمدعبدالوهاب در رساله دوم از رساله های مزبور گوید:«ما مدعی اجتهاد مطلق نیستیم و چنین چیزی شایسته هم نیست اما هر گاه نص و دلیل روشنی از کتاب و سنت که نسخ نشده و تخصیص هم نخورده است و با نص قوی‌تر دیگری تعارض ندارد، نزد ما به ثبوت رسد و یکی از ائمه چهار گانه به آن عقیده داشته باشد ما آن دلیل روشن را گرفته و از مذهب خود دست برمی داریم. مثلاً در مسئله ارث جد و برادران ، جد را مقدم می‌داریم اگرچه مخالف مذهب حنبلی باشد».[۸]

وهابیون اگر چه مدعی استقلال در اجتهادند و بزرگان خود را برترین مجتهدان می‌دانند و با تعابیر تندی به تقلید علمای اهل سنّت از ائمه اربعه اعتراض کرده‌اند؛ اما در عمل پیرو آرای مذهب حنبلی با محوریت افکار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب شده اند.

منابع

  1. امینی عاملی، سید محمد، كشف الارتیاب فی اتباع محمد بن الوهاب، ص۱۰۶، بیروت، دار الكتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
  2. صنعانی، محمد بن اسماعیل: تطهير الاعتقاد عن أدران الإلحاد، محقق: عبد المحسن بن حمد العباد البدر، ریاض، مطبعه سفیر، چ۱، ۱۴۲۴ق، ص۸۰.
  3. . سبحانی، جعفر، بحوثٌ فی الملل و النحل، لجنه اداره الحوزه العلمیه بقم، چ۲، ۱۴۱۵، ج۲، ص۲۴۷.
  4. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوى، محقق: عبدالرحمن بن محمد، مدینه، مجمع الملك فهد لطباعه المصحف الشريف، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م، ج۲۰، ص۲۱۱.
  5. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوى، محقق: عبدالرحمن بن محمد، مدینه، مجمع الملك فهد لطباعه المصحف الشريف، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م، ج۴، ص۱۷۷.
  6. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، مجموع الفتاوى، محقق: عبدالرحمن بن محمد، مدینه، مجمع الملك فهد لطباعه المصحف الشريف، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م، ج۲۰، ص۲۱۲.
  7. امین، محسن، نقد و بررسی عقاید و اعمال وهابی ها، محقق: سید علوی، ابراهیم ، امیرکبیر، تهران، ١٣٨٧ش، ص۱۳۵.
  8. امین، محسن، نقد و بررسی عقاید و اعمال وهابی ها ،ص۱۳۶.