ایمان و اراده انسان: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} آیا با وجود سفارش به ایمان به خدا و دستورات الهی، اراده انس...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ویرایش}} | |||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۱۹: | خط ۲۰: | ||
<references /> | <references /> | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = کلام | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = کلام اسلامی | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = |
نسخهٔ ۸ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۳:۵۰
این مقاله هماکنون به دست Rahmani در حال ویرایش است. |
آیا با وجود سفارش به ایمان به خدا و دستورات الهی، اراده انسانی جایگاهی در پذیرش دارد؟
از آيات متعددي اختياري بودن ايمان به خوبي برميآيد. تصويري كه قرآن از ايمان ارائه ميدهد، به گونهاي است كه ايمان آوردن و كفر ورزيدن را كاملاً به اراده و اختيار انسان گره ميزند. در برخي آيات خداوند انسان را به ايمان يا فزوني آن فرا خوانده است، و ميدانيم كه دعوتْ به امر غير اختياري تعلق نميگيرد. وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ؛[۱] «و چون به ايشان گفته ميشود كه بگرويد همچنان كه گرويدند مردمان…». يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا؛[۲] «اي كساني كه به (زبان) ايمان آوردهايد به حقيقت و از (دل) هم ايمان آوريد…».
قرآن دستهاي از گمراهان را كساني ميداند كه ايمان را به كفر تبديل كردهاند و آنها را در اين عمل توبيخ و سرزنش ميكند. وَ مَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ؛ [۳] «هر كه ايمان را مبدل به كفر گرداند، بيشك راه راست را گم كرده و راه ضلالت پيموده است».
تبديل ايمان به كفر در صورتي معقول است كه هر دو امر در اختيار انسان باشد و انسان به ارادهي خود جاي يكي را به ديگري دهد. همچنين از اين آيه، توبيخ و سرزنش استفاده ميشود و ميدانيم كه ذمّ و نكوهش، نشان دهندهي اختياري بودن امر مذموم است.
خداوند در سورهي مباركهي بقره به طور مطلق در امر دين و ايمان و كفر، نفي اكراه فرموده است: لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ…؛[۴] «كار دين به اجبار نيست، راه هدايت و ضلالت بر همه كس روشن گرديد؛ پس هر كس كه از راه كفر و سركشي، به راه ايمان و پرستش خدا گرايد …». اگر در دين و ايمان، اكراه و اجباري نيست و اگر رشد و غيّ آشكار شده است، پس در ايمان هيچگونه الزامي ـ چه از بيرون و چه از درون ـ وجود ندارد.
غير از اين موارد، خداوند در پارهاي مواضع به صراحت از اختياري بودن ايمان سخن ميگويد؛ براي نمونه آنجا كه فرمود: وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ؛ [۵] «و بگو دين حق همان است كه از جانب پروردگار شما آمد؛ پس هر كه ميخواهد ايمان آرد و هر كه ميخواهد كافر شود».
از جمله نتايجي كه از ارادي و اختياري بودن عمل ايماني به دست ميآيد اينكه آغاز ايمان، معرفت است؛ زيرا هر عمل ارادي در انسان با دانش و معرفت آغاز ميشود. هرگونه گزينش و انتخابي در انسان رخ دهد شروعي جز دانش ندارد تا چه رسد به انتخاب ايمان كه امري سرنوشتساز و حياتي است.