لیلةالمبیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


== جایگاه و اهمیت ==
== جایگاه و اهمیت ==
شبی که در آن [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] به‌منظور حفظ جان پیامبر، به جای او در بسترش خوابید را لیله المبیت می‌گویند. این رویداد از [[فضایل امام علی(ع) در کلام اهل‌سنت|فضایل امام علی(ع)]] به‌شمار می‌رود و بارها امیرالمؤمنین در احادیث خود اشاره به این شب کرده و همچنین در شورای شش‌نفره، برای اثبات حقانیت خود، به آن احتجاج کرده است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۵۶۰.</ref> مفسران نزول [[آیه لیلة المبیت|آیه شِراء]] یا آیه لیلة المَبیت را مرتبط با این واقعه و در شأن امام علی(ع) می‌دانند.<ref>ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۳، ص۲۶۲.</ref>
شبی که در آن [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] به‌منظور حفظ جان پیامبر، به جای او در بسترش خوابید را لیله المبیت می‌گویند. این رویداد از [[فضایل امام علی(ع) در کلام اهل‌سنت|فضایل امام علی(ع)]] به‌شمار می‌رود و بارها امیرالمؤمنین در احادیث خود اشاره به این شب کرده و همچنین در شورای شش‌نفره، برای اثبات حقانیت خود، به آن احتجاج کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الخصال|سال=۱۳۶۲|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=جامعه مدرسین|جلد=۲|صفحه=۵۶۰|مکان=قم}}</ref> مفسران نزول [[آیه لیلة المبیت|آیه شِراء]] یا آیه لیلة المَبیت را مرتبط با این واقعه و در شأن امام علی(ع) می‌دانند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=شرح نهج‌البلاغه|سال=۱۴۰۴|نام خانوادگی=ابن ابی الحدید|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=۱۳|صفحه=۲۶۲|مکان=بیروت}}</ref>
{{همچنین ببینید|آیه لیلة المبیت}}
{{همچنین ببینید|آیه لیلة المبیت}}


== نقشه قتل پیامبر ==
== نقشه قتل پیامبر ==
مشرکان در طول تاریخ اسلام دسیسه‌های فراوانی برای پیامبر اکرم کردند و همگی برای این بود که چون مشرکان مکه نتوانستند از دعوت پیامبر اسلام(ص) جلوگیری کنند تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند؛ غافل از این‌که خداوند حافظ و نگهبان پیامبر خویش هست. آنها برای رویارویی با پیامبر اکرم، در آخر ماه صفر سال ۱۴ بعثت در «دار الندوه» (مجلس شورای مکه) اجتماع کردند و به چاره اندیشی پراختند. در این شورا برخی از حاضران پیشنهاد کردند که پیامبر تبعید یا زندانی شود ولی پیشنهاد رد شد. بعضی از مورخین نقل کرده‌اند، در این هنگام شیطان به صورت پیری پشمینه‌پوش، خوش‌قیافه و آراسته در آنجا حاضر شد<ref>ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد پیامبر اسلام، ترجمه سید هاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابچی، ۱۳۷۵، چاپ هفتم، ج۱، ص۳۱۳–۳۱۵.</ref> و در انجمن آنها نشست و گفت: «من از مردم نجد هستم، گزارش کار شما را شنیدم و به اینجا آمدم که از رای من استفاده نمائید.»<ref>ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۹۴.</ref> سرانجام تصمیم گرفتند حضرت را به قتل برسانند و از هر قبیله جوانی آماده شود تا شبانه دسته‌جمعی بر سر حضرت محمد(ص) بریزند و او را در بستر خواب به قتل برسانند، در این صورت قاتل، یک نفر نخواهد بود و بنی هاشم نمی‌توانند به خون‌خواهی برخیزند، زیرا جنگ با همه قبائل برای آنان مقدور نخواهد بود و ناچار به گرفتن خون‌بها راضی خواهند شد و ماجرا خاتمه خواهد یافت.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ص۱۴۷.</ref> پس تصمیم گرفتند که از هر قبیله یک نفر به‌طور دسته جمعی به خانه پیامبر رفته و شبانه آن حضرت را در بستر خواب به قتل برسانند.<ref>پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، تهران، مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع)، ۱۳۷۲ه‍. ش، ص۳۷</ref>
مشرکان در طول تاریخ اسلام دسیسه‌های فراوانی برای پیامبر اکرم کردند و همگی برای این بود که چون مشرکان مکه نتوانستند از دعوت پیامبر اسلام(ص) جلوگیری کنند تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند؛ غافل از این‌که خداوند حافظ و نگهبان پیامبر خویش هست. آنها برای رویارویی با پیامبر اکرم، در آخر ماه صفر سال ۱۴ بعثت در «دار الندوه» (مجلس شورای مکه) اجتماع کردند و به چاره اندیشی پراختند. در این شورا برخی از حاضران پیشنهاد کردند که پیامبر تبعید یا زندانی شود ولی پیشنهاد رد شد. بعضی از مورخین نقل کرده‌اند، در این هنگام شیطان به صورت پیری پشمینه‌پوش، خوش‌قیافه و آراسته در آنجا حاضر شد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=زندگانی محمد پیامبر اسلام، ترجمه: سید هاشم رسولی، چاپ هفتم|سال=۱۳۷۵|نام=عبدالملک|نام خانوادگی=ابن هشام|ناشر=کتابچی|جلد=۱|صفحه=۳۱۳_۳۱۵|مکان=تهران}}</ref> و در انجمن آنها نشست و گفت: «من از مردم نجد هستم، گزارش کار شما را شنیدم و به اینجا آمدم که از رای من استفاده نمائید.»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکامل فی التاریخ|سال=۱۳۸۵|نام=عزالدین علی|نام خانوادگی=ابن اثیر|ناشر=دارصادر|جلد=۱|صفحه=۶۹۴|مکان=بیروت}}</ref> سرانجام تصمیم گرفتند حضرت را به قتل برسانند و از هر قبیله جوانی آماده شود تا شبانه دسته‌جمعی بر سر حضرت محمد(ص) بریزند و او را در بستر خواب به قتل برسانند، در این صورت قاتل، یک نفر نخواهد بود و بنی هاشم نمی‌توانند به خون‌خواهی برخیزند، زیرا جنگ با همه قبائل برای آنان مقدور نخواهد بود و ناچار به گرفتن خون‌بها راضی خواهند شد و ماجرا خاتمه خواهد یافت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعلام الوری|سال=۱۴۱۷|نام=فضل بن حسن|نام خانوادگی=طبرسی|ناشر=دارالکتب العلمیه|صفحه=۱۴۷|مکان=بیروت}}</ref> پس تصمیم گرفتند که از هر قبیله یک نفر به‌طور دسته جمعی به خانه پیامبر رفته و شبانه آن حضرت را در بستر خواب به قتل برسانند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=سیره پیشوایان|سال=۱۳۷۲|نام=مهدی|نام خانوادگی=پیشوایی|ناشر=مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع)|صفحه=۳۷|مکان=تهران}}</ref>


اما در همان شب، حضرت جبرئیل نازل شدند و نقشه مشرکان را به پیامبر گفتند و پس از آن، حضرت جریان را با حضرت علی(ع) در میان گذاشتند، علی(ع) هم جهت آگاه نشدن قریش از غیبت پیامبر در بستر پیامبر(ص) خوابیدند و پیامبر(ص) شبانه از خانه خارج شده، به سوی مدینه رفتند.<ref>سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج۱، ص۴۰۷ به بعد.</ref>
اما در همان شب، حضرت جبرئیل نازل شدند و نقشه مشرکان را به پیامبر گفتند و پس از آن، حضرت جریان را با حضرت علی(ع) در میان گذاشتند، علی(ع) هم جهت آگاه نشدن قریش از غیبت پیامبر در بستر پیامبر(ص) خوابیدند و پیامبر(ص) شبانه از خانه خارج شده، به سوی مدینه رفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=فروغ ابدیت|سال=۱۳۸۵|نام=جعفر|نام خانوادگی=سبحانی|ناشر=بوستان کتاب قم|جلد=۱|صفحه=۴۰۷|مکان=قم}}</ref>


== همراهی ابوبکر با پیامبر ==
== همراهی ابوبکر با پیامبر ==
در بین مورخان اتفاق نظر است که رسول خدا(ص) شب هجرت را با ابوبکر در غار ثور، در جنوب مکه به سر برده است، ولی در اینکه، این همراهی چگونه به وجود آمد، چندان روشن نیست.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۱۴۸.</ref> عده‌ای معتقدند که این مصاحبت اتفاقی بوده است، رسول خدا(ص) او را در راه دید و همراه خود برد.<ref>ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۳، بیروت، دارصادر، ۱۳۹۹ ه‍. ق</ref>برخی نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) همان شب به خانه ابوبکر رفت و نیمه شب هر دو، به سمت غار ثور رفتند.<ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۴۸۴.</ref> عده‌ای دیگر گفته‌اند که ابوبکر به درب خانه پیامبر آمد و علی(ع) او را به مخفیگاه پیامبر(ص) راهنمایی کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۷۴.</ref>
در بین مورخان اتفاق نظر است که رسول خدا(ص) شب هجرت را با ابوبکر در غار ثور، در جنوب مکه به سر برده است، ولی در اینکه، این همراهی چگونه به وجود آمد، چندان روشن نیست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=اعلام الوری|سال=۱۴۱۷|نام=فضل بن حسن|نام خانوادگی=طبرسی|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=۱|صفحه=۱۴۸|مکان=بیروت}}</ref> عده‌ای معتقدند که این مصاحبت اتفاقی بوده است، رسول خدا(ص) او را در راه دید و همراه خود برد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=الکامل فی التاریخ|سال=۱۳۹۹|نام=عزالدین علی|نام خانوادگی=ابن اثیر|ناشر=دارصادر|جلد=۲|صفحه=۱۰۳|مکان=بیروت}}</ref>برخی نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) همان شب به خانه ابوبکر رفت و نیمه شب هر دو، به سمت غار ثور رفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=السیره النبویه|سال=۱۴۱۲|نام=عبدالملک|نام خانوادگی=ابن هشام|ناشر=دارالکتب العلمیه|جلد=۲|صفحه=۴۸۴|مکان=بیروت}}</ref> عده‌ای دیگر گفته‌اند که ابوبکر به درب خانه پیامبر آمد و علی(ع) او را به مخفیگاه پیامبر(ص) راهنمایی کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ طبری|سال=۳۰۳|نام=محمد بن جریر|نام خانوادگی=طبری|ناشر=مکتبه عباس احمد الباز|جلد=۲|صفحه=۳۷۴|مکان=بیروت}}</ref>


{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}

نسخهٔ ‏۱۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۰۰

سؤال
لیلةالمبیت چه‌روزی می‌باشد؟

لیلةالمبیت، شبی است که امام علی(ع) برای محافظت از جان پیامبر اکرم(ص) در بستر ایشان خوابیدند. در این شب مشرکان به هدف قتل پیامبر به خانهٔ ایشان حمله کردند که پیامبر به دستور خدا، امام علی را گفتند که به جای ایشان در بستر بخوابند و همین امر موجب شد که وقتی مشرکان به خانه پیامبر رسیدند، دیدند که پیامبر نیستند و امیرالمونین در بستر ایشان حضور دارند. پیامبر اکرم در آن شب توانست به مدینه حجرت کنند. این واقعه در سال سیزدهم بعثت و در شب اول ربیع‌الاول سال اول قمری رخ داده شده است. عالمان و مفسران شیعی شأن نزول آیه شراء یا لیلةمبیت را همین فداکاری امیرالمونین در لیلةالمبیت می‌دانند.

جایگاه و اهمیت

شبی که در آن امام علی(ع) به‌منظور حفظ جان پیامبر، به جای او در بسترش خوابید را لیله المبیت می‌گویند. این رویداد از فضایل امام علی(ع) به‌شمار می‌رود و بارها امیرالمؤمنین در احادیث خود اشاره به این شب کرده و همچنین در شورای شش‌نفره، برای اثبات حقانیت خود، به آن احتجاج کرده است.[۱] مفسران نزول آیه شِراء یا آیه لیلة المَبیت را مرتبط با این واقعه و در شأن امام علی(ع) می‌دانند.[۲]

نقشه قتل پیامبر

مشرکان در طول تاریخ اسلام دسیسه‌های فراوانی برای پیامبر اکرم کردند و همگی برای این بود که چون مشرکان مکه نتوانستند از دعوت پیامبر اسلام(ص) جلوگیری کنند تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند؛ غافل از این‌که خداوند حافظ و نگهبان پیامبر خویش هست. آنها برای رویارویی با پیامبر اکرم، در آخر ماه صفر سال ۱۴ بعثت در «دار الندوه» (مجلس شورای مکه) اجتماع کردند و به چاره اندیشی پراختند. در این شورا برخی از حاضران پیشنهاد کردند که پیامبر تبعید یا زندانی شود ولی پیشنهاد رد شد. بعضی از مورخین نقل کرده‌اند، در این هنگام شیطان به صورت پیری پشمینه‌پوش، خوش‌قیافه و آراسته در آنجا حاضر شد[۳] و در انجمن آنها نشست و گفت: «من از مردم نجد هستم، گزارش کار شما را شنیدم و به اینجا آمدم که از رای من استفاده نمائید.»[۴] سرانجام تصمیم گرفتند حضرت را به قتل برسانند و از هر قبیله جوانی آماده شود تا شبانه دسته‌جمعی بر سر حضرت محمد(ص) بریزند و او را در بستر خواب به قتل برسانند، در این صورت قاتل، یک نفر نخواهد بود و بنی هاشم نمی‌توانند به خون‌خواهی برخیزند، زیرا جنگ با همه قبائل برای آنان مقدور نخواهد بود و ناچار به گرفتن خون‌بها راضی خواهند شد و ماجرا خاتمه خواهد یافت.[۵] پس تصمیم گرفتند که از هر قبیله یک نفر به‌طور دسته جمعی به خانه پیامبر رفته و شبانه آن حضرت را در بستر خواب به قتل برسانند.[۶]

اما در همان شب، حضرت جبرئیل نازل شدند و نقشه مشرکان را به پیامبر گفتند و پس از آن، حضرت جریان را با حضرت علی(ع) در میان گذاشتند، علی(ع) هم جهت آگاه نشدن قریش از غیبت پیامبر در بستر پیامبر(ص) خوابیدند و پیامبر(ص) شبانه از خانه خارج شده، به سوی مدینه رفتند.[۷]

همراهی ابوبکر با پیامبر

در بین مورخان اتفاق نظر است که رسول خدا(ص) شب هجرت را با ابوبکر در غار ثور، در جنوب مکه به سر برده است، ولی در اینکه، این همراهی چگونه به وجود آمد، چندان روشن نیست.[۸] عده‌ای معتقدند که این مصاحبت اتفاقی بوده است، رسول خدا(ص) او را در راه دید و همراه خود برد.[۹]برخی نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) همان شب به خانه ابوبکر رفت و نیمه شب هر دو، به سمت غار ثور رفتند.[۱۰] عده‌ای دیگر گفته‌اند که ابوبکر به درب خانه پیامبر آمد و علی(ع) او را به مخفیگاه پیامبر(ص) راهنمایی کرد.[۱۱]


منابع

  1. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۶۲). الخصال. ج. ۲. قم: جامعه مدرسین. ص. ۵۶۰.
  2. ابن ابی الحدید (۱۴۰۴). شرح نهج‌البلاغه. ج. ۱۳. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۲۶۲.
  3. ابن هشام، عبدالملک (۱۳۷۵). زندگانی محمد پیامبر اسلام، ترجمه: سید هاشم رسولی، چاپ هفتم. ج. ۱. تهران: کتابچی. ص. ۳۱۳_۳۱۵.
  4. ابن اثیر، عزالدین علی (۱۳۸۵). الکامل فی التاریخ. ج. ۱. بیروت: دارصادر. ص. ۶۹۴.
  5. طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۱۷). اعلام الوری. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۱۴۷.
  6. پیشوایی، مهدی (۱۳۷۲). سیره پیشوایان. تهران: مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق(ع). ص. ۳۷.
  7. سبحانی، جعفر (۱۳۸۵). فروغ ابدیت. ج. ۱. قم: بوستان کتاب قم. ص. ۴۰۷.
  8. طبرسی، فضل بن حسن (۱۴۱۷). اعلام الوری. ج. ۱. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۱۴۸.
  9. ابن اثیر، عزالدین علی (۱۳۹۹). الکامل فی التاریخ. ج. ۲. بیروت: دارصادر. ص. ۱۰۳.
  10. ابن هشام، عبدالملک (۱۴۱۲). السیره النبویه. ج. ۲. بیروت: دارالکتب العلمیه. ص. ۴۸۴.
  11. طبری، محمد بن جریر (۳۰۳). تاریخ طبری. ج. ۲. بیروت: مکتبه عباس احمد الباز. ص. ۳۷۴.